جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۱

بررسی اهمیت ترجمه آثار ادبیات مقاومت در آمریکای لاتین

شنبه ۶ شهريور ۱۴۰۰ ساعت ۱۱:۰۱
کد مطلب: 774309
آثار مربوط به زندگی شهدا و جنگ تحمیلی را اگر به زبان اسپانیایی ترجمه کنیم خیلی مفید است. چون الان بیش از 580 میلیون نفر در جهان به زبان اسپانیایی صحبت می‌کنند و اگر این آثار ترجمه شود در شناخت و درک بهتر این واقعه مفید خواهد بود.
اهمیت ترجمه آثار ادبیات مقاومت در آمریکای لاتین
به گزارش جهان نيوز، چهاردهمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی جشنواره ملی ترجمان فتح با موضوع «بررسی اهمیت ترجمه آثار ادبیات مقاومت در آمریکای لاتین» با سخنرانی سرکار خانم دکتر الهه نوری غلامی زاده استادیار گروه آمریکای لاتین دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران و سرکار خانم سوخی اینا خوسا کلین از کشور مکزیک و استاد مدعو دانشکده زبان‌های خارجی دانشگاه تهران، به همت پژوهشکده شهید صدر(ره) و با مشارکت دانشکده مطالعات جهان دانشگاه تهران در تاریخ 30 مرداد ماه 1400 برگزار گردید.

در ابتدا دکتر الهه نوری اولین گام برای ترجمه را شناخت منطقه‌ای که برای آن تولید محتوا می شود دانست و در مورد حس ضد امپریالیستی مردم آمریکای لاتین گفت: حس ضد امپریالیستیِ مردم آمریکای لاتین یک ریشه تاریخی دارد. آنها می گویند قبل از ورود کریستف کلمب به قاره آمریکا در قرن 15 میلادی، ما فرهنگ و تمدن و هویت خودمان را داشتیم. کشورهای اروپایی بودند که وارد قاره ما شدند و ورود آنها در واقع برخورد با تمدن ها بوده است. سرخپوستان و بومیان آمریکای لاتین در این منطقه زندگی می کردند که اسپانیا و پرتغال، یعنی قدرت های آن زمانِ اروپا، وارد این سرزمین شدند و از اینجا محوریت استعمار در تاریخ آمریکای لاتین شروع شد. بعد از ورود آنها به آمریکای لاتین تمام ثروت های آمریکای لاتین تاراج می شود و به اروپا می رود. وقتی هم ایالات متحده در 1770 میلادی از انگلیس مستقل می شود، شروع به دست اندازی به مکزیک می کند و مثلا تگزاس را به خودش ملحق می کند. حتی امروز قسمت های جنوبی ایالت متحده فرهنگ های آمریکای لاتین دارند و برخی اسپانیایی زبان هستند.

وی در ادامه گفت: به تبع جنبش های روشنفکری که از فرانسه متاثر و به دنبال استقلال مردم بود، برای رهایی از قدرت های مستقر در اروپا که کارشان استثمار آمریکای لاتین بود، جنبش هایی در آمریکای لاتین شکل گرفت. جنبش های استقلال آمریکای لاتین را اروپاییان سفیدپوست که خودشان را نژاد برترِ قاره آمریکا می دانستند شروع کردند البته آرمان های آنها با جنبش های بومیان برآمده از آمریکای لاتین فرق داشت. فردی مثل سیمون بولیوار، ایده هایی را برای استقلال آمریکای لاتین مطرح می کرد و همچنین به دنبال وحدتی بین کشورهای آمریکای لاتین بود تا خودشان را از استعمار اروپایی برهانند و مثل آمریکای شمالی که خودش را از انگلیس رها کرد اینها هم بتوانند خودشان را از دست اسپانیا و پرتغال نجات دهند. امروزه هم ایده سیمون بولیوار ایده معروفی برای هویت و ماهیت آمریکای لاتین است و مطالب ترجمه شده زیادی هم در این مورد موجود است.

سرکار خانم دکتر نوری در مورد نقش بومیان در نبردهای استقلال گفت: بومیان آمریکای لاتین در نبردهای استقلال درگیر شدند و به خیلی از خواسته هایشان رسیدند اما آرمان اصلی مبارزه با استعمار محقق نشده بود چون کشوری که استقلال آمریکای لاتین را به رسمیت می شناخت فقط ایالات متحده بود. در سال 1823 پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده می گوید: آمریکا برای آمریکایی هاست چون می خواهد از استقلال آمریکای لاتین، یعنی کشورهای واقع در جنوب ایالات متحده تا آرژانتین، کم کم به نفع خودش بهره برداری کند و اجازه ندهد اسپانیا و پرتغال به قدرت برگردند. این سال ها آغاز فرایندی است که هنوز هم در منطقه آمریکای لاتین وجود دارد. از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 استثمار آمریکای لاتین توسط ایالات متحده شروع شد و ایالات متحده حملات نظامی به کشورهای منطقه آمریکای لاتین داشت. این در حالی است که دولت ملت های آمریکای لاتین بعد از استقلال، در زمان های مختلف و کشورهای مختلف شروع شده بود که مانع این دولت ملت سازی فئودال ها بودند.

این استاد دانشگاه تهران در مورد روحیه مقاومت در منطقه آمریکای لاتین گفت: بحث مقاومت در برابر این قدرت های سلطه جو و امپریالیسم و مبارزه با ظالم در تاریخ کشورهای این منطقه نهادینه شده و بخش جدایی ناپذیر تاریخ وفرهنگ آمریکای لاتین است. این فرهنگ مقاومت با امپریالیسم ستیزی و استعمار ستیزی پیوند خورده است و مقاومت نزد مردم این خطه مقدس است. واژه های امپریالیسم و استعمار و استثمار با ادبیات و فرهنگ این منطقه طوری عجین شده که بخش جدایی ناپذیر این منطقه و دولت ملت های کنونی است. جنبش های امپریالیسم ستیزی آمریکای لاتین متعلق به هیچ جریان فکری و جنبش خاصی نیست. مثلا مدل آن مدل جنبش های چپ نیست، اینها متعلق به ایسمِ خاصی نیستند. بلکه مطالبات و اعتراضات آنها به استعمار و استثمار، گاهی در قالب جنبش های اجتماعی و گاهی در قالب حکومت های لیبرال یا سوسیالیست خودش را نشان می دهد. پس این ظلم ستیزی یک گفتمان و حرکت رایج است و چارچوب خاصی و شناخته شده ای ندارد.

وی در مورد ظرفیت کشورهای آمریکای لاتین در موضوع مقاومت گفت: بنیان امپریالیسم ستیزی در آمریکای لاتین دفاع از هویت و حقوق مشروع بود. امپریالیسم ستیزی در برخی برهه های تاریخی در آمریکای لاتین پر رنگ بوده است و این مردم تجربه زیسته خوبی در مورد امپریالیسم ستیزی داشتند. در قرن 19 دولت ملت ها ضعیف بودند و در دهه دوم قرن 20 هست که دولت ملت ها پررنگ و مستقل شدند ولی قبل از آن فقط یک سری ایده های بولیواری داشتند. اینها وقتی با استعمار مبارزه می کردند ملت نبود، بلکه مردمی بودند که برای برخورداری از حقشان مبارزه می کردند، در آن دوره بیشتر قاره گرایی مطرح بود. یعنی زبان و تاریخ و سیستم های آموزشی مشابه و مشترک و نهادهای دولتی مشابه و تهدید خارجی مشترک مثل استعمار، قبل از احساسات ناسیونالیستیِ ضد امپریالیستی آنها مطرح بوده است.

احساسات ناسیونالیستی و ملی گرایی در 60_ 70 سال اخیر پررنگ شده و در شخصیت هایی مثل چگوارآ و فیدل کاسترو و انقلاب های آنها تبلور داشته است. به بیان دیگر دو مرحله در تاریخ آمریکای لاتین داریم؛ در یک دوره ایده های بولیواری مطرح بود که می گفتند: من به قدرت استعماری هیچ باجی ندهم. در دوره بعد و در دهه های آخر قرن 19 و اوایل قرن 20 سعی کردند رؤیای بولیوار را احیا کنند و ضد امپریالیسم باشند که ایده های متفاوتِ سوسیالیستی، انسان مدارانه، بومی گرایانه و سرخپوست گرایانه و بعد از آن هم ناسیونالیسم ضد امپریالیستی داشتند.

وی در معرفی شخصیت های تاثیرگذار در مقاومت آمریکای لاتین گفت: شخصیت هایی که ما از آمریکای لاتین می شناسیم بیشتر متعلق به دوره اخیر آمریکای لاتین است. اما جنش ضد امپریالیستی اولین بار در قالب جنبش های مردمی و بسیج ملی بوده است. ایده ای که این جنبش ها را ساخت شخصی به نام خوزه مارتی بود که آشنایی با آثار ایشان باعث شناخت جنس مقاومت آمریکای لاتین می شود. اگر کسی می خواهد امپریالیسم ستیزی آمریکای لاتین را درک کند باید کتاب«آمریکای ما خیلی خوب است» اثر خوزه مارتی، که به بیان تقابل بین آمریکای لاتین و ایالات متحده می پردازد بخواند. حزب انقلابی کوبا بر مبنای ایده های او شکل می گیرد و در سال 1959 انقلاب کوبا رخ می دهد. خوزه مارتی رهبر جنبش استقلال کوبا در مبارزه با امپراتوری اسپانیا بود. مردم کوبا او را قهرمان ملی خود می‌نامند. خوزه مارتی در ۲۸ ژانویه ۱۸۵۳ به دنیا آمد و ۱۹ مه سال ۱۸۹۵ در ۴۲ سالگی در میدان نبرد با ارتش اسپانیا کشته شد. او شاعر، مقاله‌نویس، روزنامه‌نگار، مترجم، استاد، ناشر، فیلسوف، انقلابی و نظریه ‌پرداز سیاسی بود و همواره تأکید می‌کرد که کشورهای آمریکای لاتین باید خصوصیات منحصر به‌ فرد تاریخ و فرهنگ خودشان را بشناسند.

استادیار گروه آمریکای لاتین دانشگاه تهران در جمع بندی سیر فکری نظریه های امپریالیسم ستیزی در آمریکای لاتین گفت: همه آنها درس آموزی از استقلال سیاسی داشتند و از کارآمدی در برابر امپریالیسم آمریکا صحبت می کردند. به دنبال توسعه یکپارچه مردم و حفاظت و دفاع از فرهنگ های آمریکا لاتین در برابر فرهنگ های بیگانه ساز که توسط ایالات متحده و قدرت های اروپایی به کار گرفته می شد، بودند. دفاع از اصل مشروع حق تعیین سرنوشت، حاکمیت و تمامیت ارضی جمهوری های آمریکای لاتین، ترویج هویت و وحدت آمریکای لاتین به عنوان یک ابزار اساسی در ساخت قدرت در منطقه که قادر به مقابله با امپریالیسم باشد را در دستور کار دارند.

وی در بیان حلقه مفقوده مبارزات و مقاومت مردم آمریکای لاتین گفت: نظریات در قالب کتاب ها و ادبیات و محتواهای مختلف در آمریکای لاتین و به زبان های مختلف منتشر شده است اما در همه اینها بحثی از عنصر عقیده و متحد کننده عقیدتی نیست. یعنی آنچه ما در مذهب مان داریم، در مورد امام حسین علیه السلام و فرهنگ حسینی که فرهنگ و باور ظلم ستیز است، در آنجا وجود ندارد. فرهنگ کشورهای آمریکای لاتین فرهنگ مسیحی محور، کاتولیک و پروتستان و مذهبی محور است اما عنصر ظلم ستیزی که حالت عقیدتی داشته باشد نیست و تنها نمونه برجسته عقیدتی آن، الهیات آزادی بخش است. اگر قرار است چیزی از فرهنگ و گفتمان مقاومت ما ترجمه شود باید این حلقه مفقوده را بتواند پوشش بدهد. یعنی نگرش اسلامی به مبارزه با امپریالیسم را خیلی پذیرا هستند چون تجربه زیسته دارند. پذیرش اسلام هم در آمریکای لاتین بالاست چون تجربه زیسته مشابهی دارند و تجربه ای که داشتند بخشی از فرهنگ آنها شده است و برای همین اسلام برای آنها جذاب است و هر ترجمه ای که در حوزه های باور شکل بگیرد جایگاه خودش را پیدا خواهد کرد.

وی در آخر گفت: در ترجمه آثار از فارسی به اسپانیایی، برای کشورهای آمریکای لاتین، بیشتر روی فرهنگ شهادت تمرکز بشود. در برخوردهایی که من با آنها داشتم، اینکه عکس شهیدی را که سال ها پیش در جنگ شهید شده باشد در خانه داریم. این فرهنگ شهادت طلبی ما، برای آمریکای لاتین خیلی جذاب است و هر چه بتوانیم این را به زبان مخاطب برگردانیم در حوزه شهادت و ظلم ستیزی مفید خواهد بود. اگر بتوانیم عنصر شهادت را درست به زبان آنها برگردانیم و ترجمه کنیم مخاطب با ما همذات پنداری و درک می‌کند.

در بخش دوم نشست خانم سوخی اینا خوسا کلین، از کشور مکزیک، در مورد ترجمه آثار مقاومت به زبان اسپانیایی گفت: موضوع ترجمه خیلی مهم است مخصوصا موقعی که می خواهیم از سیره شهدا ترجمه کنیم. در آمریکای لاتین شباهت فکری و فرهنگی به ایران هست و مردم به منطقه خاورمیانه اهمیت می دهند. البته چیزی که می خواهیم ترجمه کنیم توسط مترجمی باشد که زبان مقصد، زبان مادری او باشد و با آداب و رسومی و اصطلاحاتی که می خواهد برای آن ترجمه کند، کاملا مسلط باشد. ویرایشگر هم نیتیو آن زبان باشد برای اینکه اثر کاملا درست ترجمه شود. مترجم یک مسئولیت سنگین دارد چون باید همانطور که نویسنده گفته، مطلب را برساند.

این استاد مدعو دانشگاه تهران در مورد موضوع مورد علاقه مردم آمریکای لاتین گفت: آثار مربوط به زندگی شهدا و جنگ تحمیلی را اگر به زبان اسپانیایی ترجمه کنیم خیلی مفید است. چون الان بیش از 580 میلیون نفر در جهان به زبان اسپانیایی  صحبت می کنند و اگر این آثار ترجمه شود در شناخت و درک بهتر این واقعه مفید خواهد بود. ضمن اینکه در این کشورها مسائل غیر واقعی در مورد دفاع مقدس گفته و ترجمه شده است که باید با این حرکت ترجمه، آثار دفاع مقدس اصلاح شود. اگر آثار و سیره شهدایی مثل چمران و باقری و همت و خرازی ترجمه شود می تواند تاثیرگذار باشد. چون مردم آمریکای لاتین باید بدانند این بزرگواران زندگی خوبی با خدا داشتند و جانشان را هم برای خدا و وطن فدا کردند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *