به گزارش جهان نیوز به نقل از روزنامه جوان، ساعت ۳ بامداد شنبه هفدهم شهریور سال ۸۰ به مأموران پلیس تهران خبر رسید مرد جوانی در خانهاش در شمال تهران به قتل رسیده است. مردی که تلفنی حادثه را به مأموران پلیس خبر داده بود، گفت: در همسایگی ما مرد تنهایی در خانه ویلاییاش زندگی میکند که دقایقی قبل متوجه صدای درگیری از داخل خانهاش شدیم. او با داد و فریاد درخواست کمک میکرد که از خانهمان بیرون آمدیم و دیدیم سه مرد جوان وحشت زده از خانه او خارج شدند و فرار کردند. بلافاصله به داخل حیاط رفتیم که دیدیم مرد دیگری هم از بالکن خانه به بیرون فرار کرد. وقتی پای در خانه او گذاشتیم با جسد خونین مرد همسایه که در دم جان باخته بود روبهرو شدیم.
با اعلام این خبر تیمی از مأموران کلانتری۱۳۴ شهرک غرب راهی محل حادثه در خیابان ارغوان شدند. مأموران پلیس داخل پذیرایی با جسد مرد ۴۲سالهای به نام کیوان روبهرو شدند که با اصابت ضربات چاقو به پهلو و قفسه سینهاش به قتل رسیده بود.
بررسیها حکایت از آن داشت کیوان استاد دانشگاه یکی از شهرهای اطراف تهران است که پس از جدایی از همسرش در این خانه تنها زندگی میکرده است.
از سوی دیگر بهم ریختگی خانه نشان میداد عاملان قتل با انگیزه سرقت دست به جنایت زدهاند، اما موفق نشدهاند که پولهای او را سرقت کنند.
مأموران پلیس در نخستین گام از همسر سابق او تحقیق کردند. وی گفت: کیوان استاد دانشگاه بود که با او ازدواج کردم. زندگی خوبی داشتیم، اما کم کم اختلاف پیدا کردیم تا اینکه یکسال قبل صاحب فرزند پسری شدیم و مدتی بعد از آن از هم جدا شدیم و الان من یک سال است که با پسر یکسالهام تنها زندگی میکنم و در این مدت هم از کیوان بیخبر بودم تا اینکه چند روز قبل در صفحه حوادث روزنامهای خواندم که کیوان در خانهاش به قتل رسیده است.
سرقت ۶۰ میلیون تومانی
پس از این کارآگاهان پلیسآگاهی تحقیقات خود را برای شناسایی چهار مظنون ادامه دادند تا اینکه دریافتند مقتول مدتی قبل با پسر ۲۰ سالهای به نام اشکان دوست میشود و شب حادثه هم اشکان و دوستانش مهمان استاد دانشگاه بودهاند.
بدین ترتیب مأموران پلیس برای دستگیری اشکان به خانه او رفتند که متوجه شدند وی پس از حادثه به صورت غیر قانونی از کشور خارج شده است. در چنین شرایطی سه مظنون دیگر از سوی پلیس شناسایی و تحت تعقیب قرار گرفتند و دستگیر شدند.
یکی از متهمان گفت: اشکان دوست صمیمی کیوان بود و همیشه به خانهاش رفت و آمد داشت. ما چند باری همراه اشکان به خانه مقتول رفته بودیم و همین رفت و آمد باعث دوستی ما هم شده بود. چند روز قبل از حادثه اشکان گفت کیوان ۶۰ میلیون تومان پول در خانهاش دارد و پیشنهاد داد که از خانهاش سرقت کنیم. ما آن شب طبق نقشه مهمان کیوان شدیم، اما او وقتی متوجه نیت ما شد شروع به داد و فریاد کرد و با ما درگیر شد. او از همسایه درخواست کمک میکرد که ما سه نفر از ترس فرار کردیم، اما اشکان در خانه ماند و با او درگیر شد و او را به قتل رساند. پس از این حادثه اشکان از کشور فرار کرد و الان نمیدانیم به کدام کشور گریخته است.
۲۰ سال بعد
با اعتراف متهمان تحقیقات برای دستگیری قاتل فراری ادامه داشت، اما مأموران هیچ ردی از او پیدا نکردند تا اینکه پس از گذشت ۲۰ سال از حادثه به مأموران پلیس خبر رسید قاتل چند سال قبل پس از بازگشت به ایران با هویت جعلی ازدواج کرده و الان همراه همسر و فرزند خردسالش در خانهای حوالی خیابان تهرانپارس به صورت مخفیانه زندگی میکند.
با بهدست آمدن این اطلاعات مأموران پلیس چند روز قبل به دستور قاضی محمد وهابی، بازپرس شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران به مخفیگاه قاتل فراری رفتند و او را به اتهام قتل بازداشت کردند.
اعتراف به قتل
متهم پس از انتقال به اداره پلیس ابتدا منکر جرم خود شد و سعی داشت با هویت جعلی که برای خود فراهم کرده بود مأموران پلیس را فریب دهد، اما وقتی با دلایل و مدارک روبهرو شد به قتل استاد دانشگاه در ۲۰ سال قبل اعتراف کرد.
وی گفت: ۲۰ سال قبل در مهمانی شبانهای با کیوان آشنا شدم. او استاد دانشگاه بود و تنها زندگی میکرد که با هم دوست شدیم. او هر از گاهی در خانهاش مهمانی میگرفت و من و دوستانم را دعوت میکرد. مدتی قبل از حادثه متوجه شدم که کیوان ۶۰ میلیون تومان پول نقد در خانهاش دارد. او قصد داشت با آن پول خانهای معامله کند که وسوسه شدم ۶۰میلیون را سرقت کنم. به همین خاطر موضوع را با دوستانم در میان گذاشتم و آنها هم قبول کردند که دست به سرقت بزنیم.
شب حادثه به بهانه مهمانی به خانهاش رفتیم و او هم از ما پذیرایی کرد. قرار بود طبق نقشه دو سه نفر او را سرگرم کنیم و یک نفر هم پولها را سرقت کند که کیوان متوجه نقشه ما شد و با ما درگیر شد.
دوستانم از ترس فرار کردند که او شروع به داد و فریاد کرد. همسایهها با داد و فریاد او از خانههایشان بیرون آمدند و من هم از ترس اینکه گرفتار همسایهها نشوم دو ضربه چاقو به او زدم، اما قصد قتل نداشتم.
وی در پایان گفت: پس از قتل از ایران فرار کردم، اما عذاب وجدان رهایم نمیکرد و از طرفی هم از غربت خسته شده بودم که با هویت جعلی به ایران آمدم و ازدواج کردم. فکر میکردم که با گذشت این همه سال شناسایی نشوم، اما در نهایت پس از گذشت ۲۰ سال از حادثه شناسایی و دستگیر شدم والان هم پشیمان هستم.
متهم در ادامه برای تحقیقات بیشتر به دستور قاضی محمد وهابی در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.