دعای ممنوعه در شلمچه!
پنجشنبه ۵ فروردين ۱۴۰۰ ساعت ۱۲:۴۷
کد مطلب: 758418
خیلی ریزه میزه و تر و فرز بود. مثل بچهها یک لحظه آرام نداشت. مورچه میگرفت دعوا میانداخت. بند پوتین بچهها را یواشکی به هم گره میرد. شب میرفت بیرون سنگر صدای حیوانات درنده را از خودش در میآورد.