جهان نیوز - هرمز راسخی: عرف سیاسی اصلاح طلبان در طول دهه های گذشته ناظران را به این امر هدایت می کرد که اینبار هم این جریان همانند همیشه با پروپاگاندای رسانه ای و سبد آرای خود و قشر خاکستری جامعه که عامل اصلی پیروزی ایشان در بزنگاه های انتخاباتی گذشته بوده است تلاش خواهد کرد تا رقبا را از میدان بدر کند.
اما در چند روز گذشته با رصد مواضع و سخنان افراد شاخص اصلاح طلب می توان بخوبی احساس کرد که گسل بزرگی بین اصلاح طلبان برانداز و تندرو که خواستار تند تر شدن فضای سیاسی کشور با روش های رسانه ای- میدانی از یک سو و جریان اصلاح طلب اعتدال گرا که هویت خود را بر خلاف گروه قبلی در درون نظام تعریف می کند از سوی دیگر در حال شکل گرفتن است.
*این تقابل هم بیشتر تاکید بر این امر دارد که مشخصا شاید:
اولا: شیوخ اصلاح طلب تمایل دارند تا سردر گمی و کلافگی خود از حرکتهای افراطی را که تا به امروز اصلاحات را در محاق رحم اجاره ای سیاستمداران و جریاناتی قرار داده است که سخنیت چندانی در سوابق و افکار و عقایدشان با اصلاح طلبان ندارند را با جدا کردن راه خود از راه افراطیون و بازگشت به چهارچوب های قانونی برای ادامه حیات سیاسیشان سرو سامان دهند.
ثانیا: جریان میانه روی اصلاح طلب که خود را دارای سوابق مثبت در انقلاب و مبارزات قبل و بعد آن دانسته و تلاش می کند تا در ایامی که حیات سیاسی مجموعه اصلاح طلبان بخاطر سوء تدابیر مدیریتی و عملکردی دولت حسن روحانی به کور سویی بند بوده و اگر حرکتی برای تجدید حیات خود نیاندیشند در چشم انداز انتخابات 1400 ریاست جمهوری بکلی محو خواهند شد در یک تقابل آشکار، خط افراطی گری و براندازی اصلاح طلبان را فاقد سرانجام دانسته و می خواهند تا راه خود را از آنان جدا کنند، از سوی دیگر جریان افراطی نیز با متهم کردن همفکران میانه روی خود به همراهی با حکومت، تلاش می کنند تا دستاورهای به زعم خود اصلاح طلبی را مالخود کنند و در انتخابات پیش رو بر کل جریان اصلاحات تسلط یابند.
ثالثا: مرز جدایی و اختلاف این دو جریان ظاهرا به این موضوع بر می گردد که افراطیون اصلاحات بر این نکته پافشاری می کنند که میانه روها علیرغم حضور سه دهه در هرم اجرایی و قدرت سیاسی هیچ کاری برای جایابی جریان اصلاحات در بدنه سیاسی کشور نتوانستهاند پیدا کنند و شکست های منجر به اتخاذ استراتژی رحم اجاره ای امروز اصلاح طلبان، برای پوشاندن رفتارها و حرکت های براندازانه جمهوری اسلامی حاصل همین مماشان میانه روهای درون حاکمیت بوده است.
در نتیجه گیری باید افزود که واضحترین محور این اختلافات این است که در انتخابات ریاست جمهوری 1400 این امکان دور از انتظار نیست که جریان اصلاحات نتواند در یک حرکت واحد فرد واحدی را برای انتخابات معرفی کند در نتیجه همین روند هم هست که برخی از چهره های شاخص اصلاحات بدون در نظر گرفتن رفتارهای تشکیلاتی و مستقلا با هویت اصلاحاتی خود، خویش را آماده رقابت های انتخاباتی اعلام می کنند که رصد چهره های شاخص و مواضع ایشان می تواند صحت این ادعا را تایید کند.
به عنوان مثال می توان به سخنان محسن رهامی، نماینده چپگرای مجالس اول و دوم استناد کرد. رهامی در گفتوگوی مفصلی که با روزنامه صبح نو داشته است اشاراتی داشته است که می توان آنرا نوعی اعتراف به وجود گسلی در حال گسترش در میان اصلاح طلبان دانست و هم اینکه جریان میانه رو خواستار بودن در درون حاکمیت و فعالیت در ساختار نظام میباشد.
در یک کلام سخنان این اصلاح طلب سابقه دار این معنا را می دهد که عده ای از اصلاح طلبان نظام جمهوری اسلامی را قبول ندارند و حتی گفتوگو با سران نظام را هم قبول ندارند. آنوقت انتظار تایید صلاحیت و به دست گرفتن مقدرات کشور را دارند. و همین مواضع افراطی احتمال جدایی در بین اصلاح طلبان را در انتخابات پیش رو به وضوح به نمایش خواهد گذاشت.