چند روز بعد نامه اش با آدرس صندوقی پستی از اندیمشک ، به دستم رسید، گفته بود که حال و هوایش بسیار متفاوت شده است و خواسته بود که برایش دعا کنم. دو یا سه نامه دیگر هم آمد و دل مرا با خود همراه نمود.
شهیدی که به موهای طلاییاش حساس بود!
27 آبان 1399 ساعت 9:54
چند روز بعد نامه اش با آدرس صندوقی پستی از اندیمشک ، به دستم رسید، گفته بود که حال و هوایش بسیار متفاوت شده است و خواسته بود که برایش دعا کنم. دو یا سه نامه دیگر هم آمد و دل مرا با خود همراه نمود.
به گزارش جهان نیوز به نقل از مشرق، آنچه در ادامه میخوانید، روایتی است از دکتر علیرضا ایمانی پور از مدافعان سلامت در قم که درباره همکلاسی شهیدش، نوشته است:
در کلاس، جلوی من می نشست و با هم رقابت درسی داشتیم. من که می دانستم به موهای طلایی اش حساس است ، از پشت ، موهایش را به هم می ریختم ولی او فقط برمی گشت و با نگاهی مهربان ، سرزنشم میکرد و با دستانش، آنها را مرتب می نمود.
یک روز صبح نیامد؛ فردا و پس فردایش هم نیامد! فهمیدیم بدون سر وصدا با محسن* که بچه محل شان هم بود، رفته اند جبهه. البته به من گفته بود ولی باور نکرده بودم.
کد مطلب: 745454
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/745454/شهیدی-موهای-طلایی-اش-حساس