به گزارش جهان نيوز، ساعت۱۰ صبح روز پنجشنبه هشتم خردادماه امسال مردی با اداره پلیس تماس گرفت و گفت سهمرد و یکزن، او را در یکی از اتاقهای آژانس هواپیمایی حوالی خیابان شیخ بهایی در شمال تهران حبس کرده و حدود یکمیلیارد تومان از اموالش را سرقت کردهاند. پس از درخواست کمک تیمی از مأموران کلانتری۱۴۵ونک راهی محل شدند و مشاهده کردند، مردی پشت درهای بسته آژانس هواپیمایی درخواست کمک دارد. مأموران پس از تخریب قفل در آژانس مرد گرفتار شده را آزاد کردند و دریافتند این مکان قبلاً به عنوان آژانس مسافرتی فعال بوده، اما از مدتی قبل تعطیل شده است. شاکی در توضیح ماجرا گفت: من در بازار تهران مغازه دارم و وضع مالیام خوب است. مدتی است تصمیم گرفتهام همراه خانوادهام برای زندگی به کشور آلمان بروم و به همین دلیل چند روز قبل از طریق فضای مجازی با این آژانس آشنا شدم که در زمینه گرفتن اقامت در کشورهای اروپایی فعالیت میکرد. وقتی با آژانس تماس گرفتم زن جوانی به نام مهرانه با من حرف زد و خودش را مدیر آژانس معرفی کرد و قول داد برای من و خانوادهام اقامت بگیرد. پس از چند مرحله صحبت با مدیر آژانس قرار شد بابت هزینه اقامتمان به عنوان پیش پرداخت ۴۳هزار یورو به او بدهم و بعد از اینکه اقامت ما درست شد مابقی هزینه را پرداخت کنم. امروز با ۴۳هزار یورو به دفتر آژانس رفتم که علاوه بر مهرانه، سهمرد دیگر هم داخل آژانس بودند. مدیر آژانس از من خواست در یکی از اتاقها منتظر او باشم و من به اتاق رفتم که ناگهان همان سه مرد وارد اتاق شدند و پس از کتککاری دهان و دست و پای مرا با چسب پهن بستند و داخل اتاق حبس کردند. نیم ساعتی طول کشید تا دست و پایم را باز کنم و بعد متوجه شدم آنها پس از سرقت یوروها و دو دستگاه تلفن همراهم در آژانس را قفل کرده و از آنجا گریختهاند.
شناسایی سارقان
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی ایرد موسی، بازپرس شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی قرار گرفت. مأموران در نخستین گام پس از بررسی دوربینهای مداربسته دریافتند سه مرد سارق به همراه زن جوانی پس از سرقت با کرایه خودروی عبوری از محل دور شدهاند.
بدین ترتیب مأموران پلیس تحقیقات خود را ادامه دادند تا اینکه پس از بررسی فنی دوربینهای مداربسته موفق شدند یکی از سارقان را به نام حامد ۳۶ساله که قهرمان پاورلیفتینگ جهان است، شناسایی و دستگیر کنند. متهم پس از دستگیری به جرم خود اقرار کرد و سه همدست خود را به نامهای حمید، وحید و مهرانه به پلیس معرفی کرد. مأموران پلیس صبح دیروز پس از دستگیری حمید و وحید، سه متهم را برای تحقیق به دادسرای ناحیه ۳۴منتقل کردند. سهمتهم پس از بازجویی به دستور قاضی علی ایرد موسی برای ادامه تحقیقات در اختیار مأموران پلیس قرار گرفتند. کارآگاهان در تلاشند تا مهرانه را دستگیر کنند.
گفتگو
با قهرمان پاورلیفتینگ جهان
حامد متأهلی؟
بله، دو دختر ۹ و ۱۶ ساله دارم.
به چه کاری مشغولی بودی؟
من در چند رشته ورزشی مربی هستم.
ورزشکاری؟
بله، من از دوران کودکی ورزش حرفهای میکردم و الان هم ادامه میدهم و مدال جهانی هم دارم.
در چه رشتههایی؟
من در رشته پاورلیفتینگ و شنا حرفهای کار کردهام و در رشته پاورلیفتینگ عضو تیم ملی بودم و چند سال قبل هم در مسابقات جهانی پاورلیفتینگ که در یکی از کشورهای آسیایی برگزار شد، مدال طلا گرفتم. البته چند مدال کشوری و آسیایی هم دارم.
شما که ورزشکار حرفهای بودی چرا باند سرقت تشکیل دادی؟
من علاوه بر ورزش حرفهای لیسانس مدیریت و کسب و کار دارم و تا الان هم هیچ سابقهای ندارم که بخواهم باند سرقت تشکیل بدهم و این حادثه هم به صورت اتفاقی پیش آمد. میخواستم طلبم را وصول کنم که گرفتار شدم و در واقع فریب خوردم.
از شاکی طلب داشتی؟
نه، اصلاً او را نمیشناختم.
بیشتر توضیح بده؟
من وقتی قهرمان جهان شدم انتظار داشتم بیشتر به من بها بدهند و قرار هم بود، مدیر باشگاه بزرگی شوم، اما مسئولان این رشته به وعدهشان عمل نکردند به همین خاطر سرخورده شدم و تصمیم گرفتم همراه خانوادهام از ایران بروم تا اینکه دو سال قبل که در باشگاه ورزشی مربی شنا بودم که با مردی آشنا شدم و موضوع رفتنم از ایران را با او در میان گذاشتم و او هم مرا به مدیر آژانسی معرفی کرد. مدیر آژانس قول داد برای من و خانواده ام اقامت کشور نروژ بگیرد و من هم به عنوان پیش پرداخت ۵۰میلیون تومان به او دادم، اما مدتی بعد دفتر آژانس بسته شد و صاحب آن هم به خارج از کشور رفت. این موضوع ادامه داشت تا اینکه چند روز قبل از حادثه همان مرد را دوباره دیدم که گفت مدیر آژانس دوباره دفتر آژانسی در خیابان ملاصدرا افتتاح کرده و گفته با او تماس بگیرم تا پول مرا پس دهد.
وقتی با او تماس گرفتم مرا به مدیر دفترش که مهرانه نام دارد معرفی کرد. صاحب آژانس دو روز قبل از حادثه به من گفت مردی از آنها کلاهبرداری کرده و قرار است به آژانس برود و از من خواست همراه دونفر از دوستانم به آژانس بروم که مرد بدهکار مهرانه را فریب ندهد. وقتی به آژانس رفتیم، شاکی با کیفی وارد شد مهرانه هم از ما خواست او را داخل اتاقی حبس کنیم و بعد هم خودش دست و پای او را با چسب بست و مدعی شد این مرد از آنها کلاهبرداری کرده است و بعد هم که همگی فرار کردیم.
بعد چه شد؟
وقتی فرار کردیم مهرانه ۵هزار یورو بابت بدهی صاحبکارش به من داد و از هم جدا شدیم.
شما فکر نکردی که مهرانه دروغ میگوید و با همدستی شما اموال او را سرقت کرده است؟
نه، ما فریب او را خوردیم.