واکنش میثم مطیعی به ماجرای قتل رومینا
شنبه ۱۰ خرداد ۱۳۹۹ ساعت ۰۲:۰۴
کد مطلب: 729126
متن این شعر به این شرح است:
دستان مرا بگیر بابا... سردم...
یک‌بوسه... که از فرارها برگردم
مِهری که دریغ کردی از من، بابا!
از هر کس و ناکسی گدایی کردم
آرام گرفته ام، بیا باباجان
از حال دلم بپرس...ها... باباجان
آن بوسه که خرج من نکردی، آخر
داسی شد و بوسه زد مرا، باباجان
آه از گل سرخ بی‌گناهی که منم
بر غربت خویشتن، گواهی که منم
بی مهر پدر، هیچ نفهمید از عشق
آن دختر بی‌پشت و پناهی که منم
سنگی شده بود... ساکت و سرد، پدر
پیغام محبتی نیاورد، پدر
لبخند نداشت، داس در دستش بود
تا کِشته‌ی خویش را درو کرد پدر
ای حسرت احساس کبودم! بابا!
ای مهر تو خواهش وجودم! بابا!
دیشب یکی آمده سرم را برده‌ست...
ای کاش هنوز خواب بودم، بابا
از مزرع غم، فتنه درو خواهد کرد
پشت سر هم، فتنه درو خواهد کرد
داس است به دست غرب وحشی، داس است
از خون تو هم فتنه درو خواهد کرد
این درد چه دودمان تلخی دارد
این جوهر خون، زبان تلخی دارد
سوغاتی دست‌های بی‌ایمان است
این داس، که داستان تلخی دارد
۳۵
......
عمل آن پدر در قتل دخترش را تأئید نمی‌کنم. اما آیا کسی از دل آن پدر خبر دارد که بعد از رسوایی فرار دخترش با آن مرد اجنبی و انگشت‌نما شدن خود و خانواده‌اش در محیطی کوچک و خوردن انگ بی‌غیرتی بر پیشانی‌اش و باقی ماندن لکة ننگ ارتباط با مرد اجنبی بر دامن آن دختر که داستانش در آن منطقه می‌پیچید و شانس ازدواج او را شاید برای همیشه از بین می‌برد، چه حالی داشت و چه در دلش می‌گذشت؟........
