به گزارش جهان نيوز، اردیبهشتسالگذشته بود که زن جوانی در یکی از خیابانهای شرقی تهران وحشتزده به اداره پلیس رفت و از چهار مرد موتور سوار به اتهام زورگیری شکایت کرد.
شاکی در توضیح ماجرا گفت: لحظاتی قبل داخل خیابان خلوتی در شرق تهران منتظر تاکسی بودم که به محل کارم بروم که دو موتور سیکلت با چهار سرنشین هر کدام با فاصلهای اندک از هم، نزدیک من توقف کردند. یکی از سرنشینان که پسر جوانی بود از موتور سیکلت پیاده شد و در حالی که کاغذی در دست داشت به بهانه پرسیدن آدرس به طرف من آمد. وقتی به من رسید ناگهان چاقویی از جیبش بیرون آورد و زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد هر چه طلا و اموال قیمتی دارم به او بدهم. خیابان خلوت بود و سه همدستش هم همه جا را تحت نظر داشتند و من هم از ترس جانم طلاهایم، کیف پولم و تلفن همراهم را به آنها دادم و بعد سارقان خشن هم به سرعت از محل دور شدند.
با طرح این شکایت پرونده به دستور قاضی بهشتی، بازپرس شعبه دوم دادسرای ویژه سرقت برای رسیدگی در اختیار تیمی از کارآگاهان پایگاه ششم پلیس آگاهی تهران قرار گرفت.
همزمان با ادامه تحقیقات درباره سارقان خشن، مأموران پلیس با شکایتهای مشابه دیگری روبهرو شدند که همگی حکایت از آن داشت یکی از اعضای باند سارقان خشن که مرد جوانی است، راه زنان را در کوچه و خیابانهای خلوت سد کرده و با تهدید چاقو طلاها و اموال آنها را سرقت و بعد همراه همدستانش با دو موتور سیکلت فرار میکند.
به گریههای دختر ۶ سالهام رحم نکرد
یکی از شاکیان که زن جوانی بود در حالی که از ترس زبانش بند شدهبود به مأموران پلیس گفت: خانه ما در یکی از خیابانهای شرقی تهران است. هر روز ظهر به جلوی کوچهمان میروم و دختر ششسالهام را که از سرویس مدرسه پیاده میشود به خانه بر میگردانم. امروز مثل همیشه همراه دخترم از جلوی کوچه به طرف خانه به راه افتادیم و وقتی در خانهام را باز کردم و وارد خانه شدم ناگهان مردی دستش را جلوی در گرفت و مانع بسته شدن در شد. او، من و دخترم را به داخل راهرو هل داد و همان لحظه چاقویی زیر گلویم گذاشت و تهدید کرد هر چقدر طلا دارم به او بدهم. من و دخترم به شدت ترسیده بودیم و دخترم گریه میکرد که سارق خشن با یکی از دستانش دهان دختر خردسالم را گرفت تا صدایش به گوش همسایهها نرسد و من هم از ترس جان خودم و دخترم طلاهایم را به او داد. پس از این مرد سارق چاقو بدست داخل کوچه سوار موتور سیکلتی شد که من هم با داد و فریاد از همسایهها درخواست کمک کردم، اما فریادهای من فایدهای نداشت، او و همدستانش از محل گریختند.
در حالی که هر روز به تعداد شاکیان افزوده میشد کارآگاهان پلیس آگاهی دوربینهای مداربسته محلهای حادثه را مورد بازبینی قرار دادند که مشخص شد متهم اصلی که چهره او توسط دوربینهای مداربسته شکار شده، سارق سابقهداری ۲۶سالهای به نام فریبرز است. بنابراین مأموران پلیس در خردادماه همان سال متهم اصلی و دو نفر از همدستانش و مالخر طلاهای سرقتی را دستگیر کردند. متهمان همگی در بازجوییها به سرقتهای سریالی از زنان اعتراف کردند.
اعتراف سردسته باند به ۲۰۰ فقره سرقت خشن
فریبرز سردسته باند سارقان با اعتراف به ۲۰۰سرقت خشن از زنان گفت: زندگی خوبی داشتم تا اینکه سهسال قبل به مواد مخدر آلودهشدم. پس از آن دست به سرقت زدم و همراه دوستانم موبایل قاپی میکردیم که دستگیر شدم و به زندان افتادم. وقتی از زندان آزاد شدم ابتدا تصمیم گرفتیم با خودروام کار کنم، اما هزینه زندگیام زیاد بود که همراه یکی از دوستانم تصمیم گرفتیم باند هفتنفری را تشکیل دادیم و به زور و تهدید چاقو، طلاهای زنان را سرقت میکردیم. یکی از اعضای باند مالخر طلاهای سرقتی بود و ششنفر دیگرما هم به سرقت میرفتیم. من سردسته باند شدم و دوستم هم راننده موتور سیکلت بود و چهارنفر دیگر هم که دونفرشان به عنوان اسکورت استخدام کرده بودیم و دو نفر دیگر هم از دوستان نزدیک من هستند به صورت نوبتی به عنوان اسکورت هنگام سرقت ما را همراهی میکردند که اگر مشکلی برای ما پیش آمد به کمک من بیایند و مرا نجات دهند. ما معمولاً هفتهای دوباره از شهرستان پاکدشت با دو موتورسیکلت به خیابانهای شرقی تهران میآمدیم و پس از پرسه زنی، زنان تنها را تعقیب میکردیم و در فرصت مناسب من از موتور سیکلت پیاده میشدم و به بهانه پرسیدن آدرس به او نزدیک میشدم و چاقویی زیر گلویش میگذاشتم و طلاهایش را سرقت میکردم. چهار متهم پس از تحقیقات تکمیلی راهی زندان شدند تا اینکه چند روز قبل در حالی که هنوز سهنفر از سارقان فراری هستند، قاضی بهشتی کیفرخواست سردسته باند را به اتهام ۲۰۰ فقره سرقت خشن از زنان به عنوان محارب صادر کرد و بدین ترتیب متهم به زودی در دادسرای عمومی انقلاب تهران محاکمه میشود.
منبع:جوان