چهارشنبه ۵ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 24 Apr 2024
 
۲
۱۷

دارایی‌های آقای اصغر بعد از شهادت چه بود؟

يکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸ ساعت ۱۵:۵۰
کد مطلب: 721917
یکی از حضار رو می‌کند به پدر شهید و می‌پرسد: راستی! منزل خود شهید کجاست ما خدمت خانواده‌اش هم برسیم؟ پدر لبخند ریزی می‌زند و می‌گوید: «اصغر آقای ما خانه ندارد».
دارایی‌های آقای اصغر بعد از شهادت چه بود؟
به گزارش جهان نيوز، وقتی حاج قاسم سلیمانی برای همیشه روزی خور درگاه حضرت حق شد و به شهادت رسید عکس ها و فیلم های زیادی از او منتشر شد. اما در میان همه این عکس و فیلم ها یکی از همه بیشتر به چشم آمد. مردی که به دلیل مسائل امنیتی چهره اش نشان داده نمی شود فقط صدایش را می شنوی، چندین بار از سردار سلیمانی خواهش می کند جلوتر از این جایی که هست نرود. از صدایش پیداست چقدر نگران فرمانده اش است.

تنها چیزی که از این مرد می دانستیم همان نامش بود که حاج قاسم صدایش می کند و می گوید: «آقای اصغر زشته منو از دو تا گلوله می ترسانی؟» اما برای آقای اصغر فرقی نمی کرد یک گلوله یا 100 گلوله. او می داند جایی که برای سردار سلیمانی خطر دارد نباید برود. باید خودش جلو بیافتد مبادا گزندی به حاج قاسم که نه فقط فرمانده بلکه مراد او نیز هست، برسد.

شیرینی این فیلم به مکالمه این دو بود. هر چه میدیدی دلت می خواست یکبار دیگر هم ببینی. شاید فراموشت شود دیگر حاج قاسمی نیست که آقای اصغر نگرانش شود.

 
خواهرش می گفت: «سالها بود که اصغر را درست و حسابی ندیده بودیم. دقیقتر بخواهم بگویم از ابتدای جنگ سوریه. آخرین باری که اصغر با مادر صحبت می کند مکالمه نصفه رها می شود و اصغر از گریه شهادت فرمانده تاب صحبت ندارد. می گویند وقتی خبر را شنید بدون اینکه حرفی بزند به اتاقی رفت و بدون صدا های های ساعت ها گریه کرد.» مگر می شود مردی که سالها عاشقانه در رکابش بود به یکباره او را بگذارد و خودش پرواز کند به اعلی علیین؟ پس حالا اصغر چه کند بدون حاج قاسم؟

 
یکی دور روز که گذشت خودش را جمع و جور کرد و رفت و دوباره به خط زد. اما این بار انگار جانش به نیمه رسیده و عهدی با فرمانده اش بسته است. درست روزی که یک ماه از شهادت حاج قاسم می گذشت تصاویری منتشر شد که آقای اصغر را نشان می داد. او درست یک ماه بعد از فرمانده اش به شهادت رسیده بود. آقای اصغر که تا پیش از این فقط صدایش را شنیده بودیم رخ نمایان کرد و پرکشید.

 
چند روزی گذشت تا اینکه خبر آمد پیکرش قرار است به میهن بازگردد. تکفیری ها حتی به بدن او رحم نکرده بودند و چند روزی نگهش داشتند. خبر رسید پیکر وارد معراج شد. همان شب به منزل پدرش رفتم. جلوی خانه چراغانی بود و بنرهایی روی دیوار نصب کرده بودند انگار قرار است حاجی بیاید. دخل خانه ساده و صمیمی آنها شدم. صدای شیون و زاری به گوش نمی رسید. چند لحظه بعد پدر و مادر شهید و برخی از اقوام وارد شدند. مادر با وقار و صبور کنارم نشست و از من خواست چایم را بخورم. خودش هم آرام آرام از اصغر می گفت. از کودکی هایش که هم زمان بوده با دوران جنگ و از مادر می خواسته برای پشتیبانی از جنگ در کنار زنان دیگر برای زرمندگان لباس  وسایل مورد نیاز را آماده کند.

مادر شیرین حرف می زند اما شمرده شمرده. انگار نفس او را همراهی نمی کند. انگار التهابی که در درونش هست نمی گذارد بلند تر حرف هایش را بزند. ادامه می دهد: «در این چند سالی که جنگ سوریه آغاز شد روی هم رفته 4 ساعت همدیگر را ندیدیم. اصلا نمی دانستم سمت او چیست؟ هر وقت می پرسیدم اصغر مادر تو آنجا چه می کنی؟ می گفت من کاره ای نیستم. در دلم می گفتم یعنی چه؟ این همه سال مشغول است و کاری هم ازش بر نمی آید.»

چند عکس داخل ویترین خانه بود. قاب های ماندگاری که حالا مهمان جدیدی دارند. پدر با دست نشان می دهد. آن آقایی که می بینید داماد بزرگترم هست. در دفاع مقدس شهید شد. آن یکی هم داماد کوچکم هست، دوست همین اصغر آقا که خودش واسطه ازدواج خواهرش با او شد. محمد پورهنگ که او نیز در جنگ سوریه سلهای اخیر به شهادت رسید.

همسر شهید پورهنگ یعنی خواهر همین اصغر آقای پاشاپور می گوید: «در این سه سالی که همسرم به شهادت رسیده بود بارها می گفت خوابش را دیده. روز عرفه خیلی بی تابی کرده بود از اینکه از دوستان شهیدش جا مانده. دائم از شهادت و شهید شدن صحبت می کرد. هفته قبل شهادتش با هم صحبت کردیم و اتفاقا بار آخری هم بود که صدایش را می شنیدم، دقیقا گفت: رفیق شفیقم به من قول هایی داده. مادرم هم می گفت وقتی با من صحبت کرد صدایش بسیار شاد بود.»

 
رییس بنیاد شهید استان تهران که در جمع حضور دارد رو میکند به پدر و می پرسد راستی منزل خود شهید کجاست که ما خدمت خانواده اش هم برسیم؟ پدر لبخند ریزی می زند و می گوید: «حاج اصغر آقای ما خانه ندارد. جنگ که شروع شد زن و بچه هایش را برداشت و رفت سوریه. از بس نیامد خانه سازمانی ای که در آن می نشست را خالی کردند و از او خواستند وسایلش را ببرد. اصغر هم که خودش نمی توانست بیاید برادرش را فرستاد و الان وسایل داخل انباری خانه ماست. خانمش هم تازه امروز از سوریه برگشته. »

این حرف را که شنیدم آه از نهادم بلند شد. یاد روزهایی افتادم که باید مطلب منتشر می کردیم تا به مردم بگوییم شایعاتی که می شنوید درست نیست و مدافعان حرم نه حقوق نجومی می گیرند و نه برای رفتن به سوریه پولی بیش از حقوق ماهانه شان طلب کرده و یا دریافت می کنند. حتی تعدادی از فیش های حقوق برخی شهدا را هم منتشر کردیم. حالا کجا هستند آنهایی که فکر می کنند مدفعان پول هنگفتی می گیرند؟ چه کسی باور می کند مردی که از فرماندهان رده بالا هست خانه ای ندارد حتی. چه کسی باور می کند آقای اصغر حاج قاسم برای اینکه نمی تواند به خاطر جنگ به ایران بیاید برادرش وسایل خانه را به انباری می برد؟ اما من باور می کنم. چون می دانم تا کسی از همه مادیات دنیا منقطع نشود و بندهای دست و پاگیر را از خود رها نکند شهید نمی شود. به قول سید مرتضی آوینی پا در معراج انقطاع نمی گذارد.

 
آقای اصغر حالا پس از چند روز که از شهادتش می گذشت قرار بود دیداری با خانواده تازه کند و سپس برای همیشه از جمعشان وداع گوید. اصغر آمده بود اما کوتاه تر و لاغر تر. گفتند سر و دستش را در سرزمین شام گذاشته تا روزی در تاریخ گواهی شود بر حقانیت مجاهدان راه خدا.

 
چهل روز از شهادتت می گذرد. شهادتت مبارک آقای اصغر.

 

منبع:فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
همه باید به وظایف خود در نبرد با آمریکا، انگلیس، عربستان سعودی، ترکیه، اسرائیل و داعش عمل کنند
Iran, Islamic Republic of
ترامپ دستور حمله به مواضع حزب‌الله عراق را صادر کرد
ترامپ با دستور حمله به مواضع حزب‌الله عراق مرتکب جنایات جنگی و جنایت علیه بشریت شده است. ترامپ جنایتکار جنگی است و باید در دادگاه لاهه محاکمه شود.
Iran, Islamic Republic of
....
Iran, Islamic Republic of
دست ما رو هم بگیر اصغر آقا
Iran, Islamic Republic of
آمریکایی‌ها تجهیزات پزشکی را تحریم کرده‌اند/ آمریکایی ها ازسال 1945 تاکنون بویی از انسانیت نبرده اند.
خ
Iran, Islamic Republic of
شهادت گوارای هر دوشون باد .از برخی از مسئولین کشور اون دنیا اگر سوال کنند اموالت چقدر و از کجا آوردی اونوقت چه جوابی دارند؟ ؟؟!!
Romania
شرمنده ایم...
Iran, Islamic Republic of
تو هم برو بجنگ، الان وقت شرمندگی نیست برادر، برو خدا به همرات
Iran, Islamic Republic of
از حساب دفتری خانواده ایشان در سوپری سر کوچه مطلع شدم دلم خون شد، از اینکه چند ماهه نتونستند کرایه خونه بدهند اشکم جاری شد، وای از دل دخترشان که به خاطر مشکل مالی با وجود استعداد درخشان بودنشان ترک تحصیل کردند
واقعا شهدا شرمنده ایم
Iran, Islamic Republic of
حشد الشعبی برادران ما هستند
Iran, Islamic Republic of
مردم افغانستان باید بدانند که تا آمریکا در داخل عراق حضور دارد آسایش و آرامش نخواهند داشت، باید مانند دولت صد سال قبل که انگلیس را به زانو درآوردند امروز هم برای خروج آمریکا قیام کنند....
Iran, Islamic Republic of
اصغر آقا یه نگاه به ما غرق شده ها کن
سهراب
Iran, Islamic Republic of
صلی الله علی الشهداء
اصغر آقا خوش بحالت برادر عزیز.
چه زیبا شهادت را در آغوش کشیدی! دست مارو هم بگیر
سلام مارو به حاج قاسم هم برسون دلمون شدید براش تنگ شده!
Iran, Islamic Republic of
خوش به سعادتت سلام مارا به حاج قاسم برسان
محمد جواد ترزین
Iran, Islamic Republic of
اینگونه مردن فقط و فقط هنر مردان خداست..برای خدایی شدن بایستی از خود جدا و با مولا و ولی متصل شد..مثل حاج قاسم و اصغر عزیزش...خدایا ما را نیز در این مسیر زنده بدار و در این مسیر بمیران.. ان شاالله
یا علی (ع)
Iran, Islamic Republic of
روحش شاد
اللهم صل علی محمد و آل محد و عجل فرجهم
یا زهرا (س)
امین
Iran, Islamic Republic of
اصغر جون دلم خیلی برات تنگ شده,جای دوری نمیره,رفیق,اون بالاها یادی هم ازمن بکنی,
دعا کن قیامت باروی سفید ملاقاتت کنم
الهم ارزقنا رزق الشهاده,وثبت لی قدم صدق