کمونیست ها وقتی پای کار آمدند، انقلاب به معنای واقعی مردمی شد/ زمان شاه چون طبقه متوسط رشد کرد، انقلاب شد/ با دولت هاشمی اندکی فضای سیاسی بازتر شد و با دولت روحانی دوباره فعالیتهای احزاب سیاسی آغاز شد
گروه سیاسی جهان نیوز، هرمز راسخی: پروانه سلحشوری نماینده پرحاشیه اصلاح طلب، طی یادداشتی تاکید کرده است که زمان شاه چون طبقه متوسط رشد کرد، انقلاب شد و وقتی کمونیست ها پای کار آمدند، انقلاب به معنای واقعی مردمی شد.
به گزارش جهان نیوز، در یادداشت این عضو فراکسیون امید آمده است: دهه 50 اوضاع و شرايط در ايران بسيار خاص بود. به لحاظ اقتصادي ايران روي مدار رشد قرار گرفته بود و طبقه متوسط روز به روز رشد ميكرد. اين اوضاع سبب شد تا مطالبات ديگري نيز در جامعه ايجاد شود؛ مطالباتي كه انقلاب اسلامي را بنا نهاد. براساس نظريه مازلو، زماني كه نيازهاي اقتصادي برطرف شود و طبقه متوسط رشد پيدا كند، آن زمان است كه جامعه نيازهايي نظير آزادي بيان و آزادي پس از بيان را مطالبه ميكند. اين اتفاق در ايران نيز افتاد و قشر تحصيلكرده جامعه پرچمدار اين آزاديخواهي شد. آزاديخواهي كه در شعارهاي انقلاب نيز بروز و ظهور يافت.
در ادامه این یادداشت آمده است: آن روزها قرار ما آزادي تمام گروههاي سياسي حتي كمونيستها در نظام جمهوري اسلامي بود. گفته بودند همه در ابراز عقيده آزادند و جمهوري اسلامي نظامي ديكتاتوري نخواهد بود؛ از همين رو همه گروههاي سياسي حتي مليگرايان و آقاي سنجابي از انقلاب اسلامي حمايت كردند. چپها و ماركسيستها پاي كار آمدند و به معناي واقعي كلمه، انقلابي مردمي شكل گرفت.
در بخشی دیگر از این یادداشت آمده است: خوشبختانه شرايط جنگي پايدار نماند و با پايان دوران دفاع مقدس، دولت سازندگي روي كار آمد. با آغاز فعاليت دولت آيتالله اكبر هاشميرفسنجاني، اندكي فضاي سياسي بازتر شد؛ هرچند اين آزادي نسبي نيز رفتهرفته كمرنگتر شد و اتفاقاتي تلخ صورت گرفت.دولت سيدمحمد خاتمي كه روي كار آمد، شرايط تغيير كرد. گروههاي مختلف اجتماعي و سياسي فعال شدند ولي اين فعاليت نيز مدت كوتاهي دوام آورد و با حوادثي نظير كوي دانشگاه، فضا دوباره امنيتي شد تا اينكه در دوران محمود احمدينژاد عملا تمام اين فعاليتها تعطيل شد و ركودي قابلتوجه كشور را فراگرفت. كار دولت حسن روحاني كه آغاز شد، گويي دوباره فعاليت گروهها و احزاب سياسي بهرغم تمام محدوديتهاي گذشته از سر گرفته شد. جريانهاي مختلف سياسي و گروههاي مردمي فعاليتهاي مدني را آغاز كردند. شبكههاي اجتماعي نيز بهرغم تمام محدوديتها در اين مسير به كمك مردم آمد و نظرات مختلف بيان شد.
وی در ادامه یادداشت خود نیز به شورای نگهبان تاخته و نوشته است: متاسفانه بعضي از نهادها در مسير جمهوريت با تنگنظري عمل كردند تا مردم احساس محدود شدن دايره عمل خود را پيدا كنند. امروز شرايط به گونهاي است كه گويي فقط يك جريان سياسي ميتواند در انتخابات حضور داشته باشد و فقط آنان هستند كه صلاحيتهاي مدنظر شوراي نگهبان را دارند. همين ردصلاحيتها و تنگ كردن فضا سبب شد تا بسياري از نخبگان از ورود به عرصه مديريت و تصميمگيري در كشور باز بمانند. در اين ميان برخي ادعا ميكنند كه ردصلاحيتشدگان مسائل مالي و اقتصادي داشتند ولي بايد بپرسيم چگونه است كه بهرغم اين فيلترهاي سفت و سخت، افراد پس از مدتي كوتاه حضور در پارلمان به مسائل غيراخلاقي و مالي دچار ميشوند؟! غير از اين است كه اين اتفاقها نتيجه ساختاري ناسالم است؟!
سلحشوری در ادامه نیز مجلس آینده را از هم اکنون ناموفق در مشکلات جامعه معرفی کرده و می نویسد: امروز مشكلات يكي پس از ديگري سر باز ميكند و اگر امروز براي آنها راهحلي پيدا نكنيم، فردا عميقتر ميشوند. ميگويند با مجلس نو مشكلات حل ميشود؛ ولي چطور؟ راهكارها مشخص است و مانع حل مشكلات نيز مشخص، پس چطور ميخواهند مشكلات را حل كنند. البته قابلانكار نيست كه به لطف همنظري در مجلس بعد، مشكلي در مسير تصويب قوانين يا استفاده از اختيارات قانوني وجود نخواهد داشت ولي نبايد اين مساله را به معناي حل مشكلات دانست.