مهدی فخیمزاده کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما ضمن اشاره به نگاه صرفا تفریحی مخاطبان به «سینما رفتن»، تأکید دارد به زودی سینماها از «فیلم دیدن» خالی میشوند.
مهدی فخیم زاده: به ورزش معتاده شدهام
1 بهمن 1398 ساعت 11:41
مهدی فخیمزاده کارگردان و بازیگر پیشکسوت سینما ضمن اشاره به نگاه صرفا تفریحی مخاطبان به «سینما رفتن»، تأکید دارد به زودی سینماها از «فیلم دیدن» خالی میشوند.
به گزارش جهان نیوز، مهدی فخیمزاده بازیگر، کارگردان و تهیهکننده سینما و تلویزیون را به خوبی میشناسیم. هنرمندی که خاطراتمان از نقشهای ماندگارش از سالهای دورتر با «نمکی» در «مسافران مهتاب» آغاز و تا «عمر ابن سعد» در سریال «مختارنامه» امتداد مییابد.
فخیمزاده از جمله هنرمندانی است که به علاقهمندی به ورزشهای رزمی شهره است و در کنار بازیگری، تلاش کرده در مقام کارگردان هم خاطرهساز باشد؛ از «خواستگاری» و «همسر» در سینما گرفته تا «تنهاترین سردار»، «ولایت عشق» و «خواب و بیدار» در قاب تلویزیون.
این روزها جدیدترین ساخته سینمایی مهدی فخیمزاده با نام «مشت آخر» بعد از گذشت ۱۴ سال دوری او از سینما، در حال اکران در سینماهای کشور است، فیلمی که او خود در آن نقش اول داستان یعنی «رحمت» را بازی میکند؛ پیرمردی که با داشتن سن بالا همچنان توانایی انجام فعالیتهای رزمی دارد.
فخیمزاده در طول دوره فیلمبرداری این پروژه در شمال کشور دچار سانحه شد و همین اتفاق مدتی فیلمبرداری «مشت آخر» را با توقف مواجه کرد.
اکران «مشت آخر» بهانهای دست داد تا گفتگویی با این بازیگر و کارگردان پیشکسوت سینما و تلویزیون ایران داشته باشیم.
مشروح گفتگو با مهدی فخیمزاده را در ادامه میخوانید؛
* آقای فخیمزاده هرچند طی سالهای گذشته در تلویزیون فعال بودید، اما بعد از گذشت ۱۴ سال، با «مشت آخر» به سینما آمدید، چه چیز سبب شد بعد از این غیبت طولانی دوباره دست به ساخت یک اثر سینمایی بزنید؟
پیش از این باید بگویم کار کردن در تلویزیون برای من راحتتر از سینما است، چرا که اکران و نمایش فیلم در سینمای ایران به قدری سخت شده و ارائه فیلم چنان گران شده است که سینماگران بخش خصوصی کمتر در حوزه تولید وارد میشوند. فکر میکنم این روزها تنها کسانی که از نهادهای دولتی پول میگیرند موفق به ساخت فیلم میشوند.
به خاطر دارم در آخرین سریالی که ساخته بودم با نام «فوق سری» پلیس و «ناجی هنر» در فیلم حضور داشتند، با آقای منتظرالمهدی مدیر وقت «ناجی هنر» در طول ساخت این سریال جدال قلمی داشتیم. او در طول ساخت این سریال نظرات مختلفی داشت، البته برای ساخت این سریال نقطه نظرات بسیاری وجود داشت که در نهایت باعث شد مدتی از تلویزیون فاصله بگیرم.
در مدت بیکاری یعنی از سال ۱۳۹۳، طرح «مشت آخر» را نوشتم. در واقع در این داستان به دنبال یک شخصیت استثنایی که تماشاگر در ذهنش باقی بماند، بودم. به خاطر دارم که در باشگاه مشغول تمرین بودم که یک نفر آمد و به من گفت «پدرم گفته است به شما سلام برسانم و بگویم پدر بزرگ من با پدر شما همکلاس بوده است»، نام او را پرسیدم و فهمیدم که پدر این فرد خودش با من همکلاس بوده است نه پدرهایمان!
وقتی این دوست قدیمی به دیدن من آمد، گفت تو هنوز داری ورجه وورجه میکنی!؟ همین دیدار، جرقه ساخت فیلمی شد که شخصیت اصلی آن پیرمردی باشد که فعالیت رزمی انجام میدهد. نگارش این سناریو بسیار سخت بود، به خاطر دارم که فیلمنامه «مشت آخر» را ۹ بار بازنویسی کردم و هر بار هم یک تغییری در آن ایجاد میکردم که بتوان آن را ساخت.
البته این را میدانستم که تولید این فیلم خالی از زحمت نیست و مشکلات بسیاری را به همراه دارد. با چند نفر از تهیهکنندگان گفتگو کردم و آنها مصر بودند که از بازیگران شناخته شده استفاده کنند. در واقع این تهیهکنندهها به دنبال بازیگرانی بودند که بتواند مخاطب را به سینما بکشاند، البته تهیهکنندگان با توجه به شرایط فعلی سینما، حق دارند که به دنبال بازیگران چهره برای پروژههای سینمایی باشند تا فروش خوبی داشته باشند.
به عنوان مثال برای نقش «سهیل» پسر رحمت در فیلم، نمیتوانستم از یک بازیگر با فیزیک بزرگ استفاده کنم، چرا که با حضور چنین بازیگری قصه در نمیآمد. اگر فیزیک بازیگر به گونهای بود که نشان میداد میتواند حق خود را بگیرد که دیگر چه نیازی به پیرمرد داستان در این فیلم بود؟ در واقع شخصیت سهیل باید یک فیزیک ریز میداشت و بچه مثبت میبود، به همین دلیل نمیتوانستیم از بازیگر درشت اندام برای این نقش استفاده کنیم.
* هنگام ساخت «مشت آخر» تصادف کردید، اما خیلی زود مجدد فیلمبرداری فیلم را ادامه دادید، تصادف و بعد از آن ادامه فیلمبرداری چگونه انجام شد؟
«مشت آخر» را جلوی دوربین برده بودم که تصادف کردم. این اتفاق یک اتفاق عادی نبود. در واقع ماجرا از این قرار بود که در یکی از روزهای فیلمبرداری، تصمیم گرفتم با مدیر تولید فیلم که یک موتور داشت، برای پیدا کردن فضاهای مناسب برای فیلمبرداری بروم. پشت موتور نشستم، در طول جستجوی لوکیشن مناسب، به یک مکان مناسب برای فیلمبرداری رسیدیم و از مدیرتولید فیلم خواستم که بررسی کند این مکان را میتوان برای فیلمبرداری گرفت یا خیر.
موتور را پارک کرده و روی آن نشسته بودم که ناگهان یک موتور از داخل خانهای بیرون آمده و به موتوری که سوارش بودم زد، این ضربه به قدری شدید بود که موتور چرخید و من را به سمتی پرتاب کرد. به دلیل این تصادف ۹ روز در بیمارستان بیهوش بودم و بعد از به هوش آمدن تازه متوجه شدم که چه اتفاقی برای من رخ داده است. بعد از اینکه کمی حالم بهتر شد، تصمیم گرفتم که این فیلم را به پایان برسانم چرا که اگر عوامل فیلم بیشتر از این معطل میشدند، به سختی میتوانستم آنها را دوباره جمع کنم.
در نهایت برای ادامه فیلمبرداری دوباره به لوکیشنهای مورد نظر رفتیم و کار را دوباره آغاز کردیم، در آن روزها حال من خوب بود، اما بعد از بازگشت به تهران احساس کردم در شرایط مناسب فیزیکی نیستم، به دکتر مراجعه کردم و یک ام.آر. آی از من گرفت و در نهایت تصمیم گرفته شد تا به سرعت عمل شوم. تاکید میکنم که بیشترین سکانسهای فیلم را در همان حال مریضی بعد از تصادف کار کردهام.
* بازی در این فیلم و باورپذیری مخاطب تنها میتوانست با بازی خودتان در فیلم صورت گیرد، چرا که مخاطب این را میداند که مهدی فخیمزاده یک بازیگر ورزشکار است، به همین دلیل بود که نقش رحمت را خودتان بازی کردید؟
اگر من نقش رحمت، پیرمرد قصه را بازی نمیکردم چه کسی میتوانست این نقش را بازی کند؟ البته بارها قبل از شروع فیلمبرداری گفته بودم که اگر بازیگر مناسبی در همین سن پیدا کردید که بتواند فعالیت رزمی داشته باشد، نقش رحمت را او بازی کند. اما از هنرمندان هم سن من کسی نبود که بتواند چنین نقشی را بازی کند، البته این را باید بگویم همه بازیگران هم دوره من، پیرمرد شده و عصا به دست دارند. متأسفانه بازیگران ما و البته مردم جامعه دچار پیری زودرس شدهاند و میتوان گفت که همه پیر شدهاند!
سالها است که همه به پیشواز پیری میروند و و جامعه افراد را از یک سن به بعد پیرمرد میداند و خود افراد نیز اینگونه فکر میکنند که اگر به ۵۰ یا ۶۰ سال رسیدند، یعنی باید یک سری عادتها را ترک کرده و عادتهای جدیدی را برای خود فراهم کنند که مشترک با دیگر افراد هم سن خود باشد!
از طرف دیگر با توجه به اینکه پیش از انقلاب فعالیت خود را در سینما آغاز کرده بودم، با فضای پشت صحنه آن دوره آشنا بودم. به خاطر دارم قبل از انقلاب معمولاً عوامل یک فیلم سر ظهر دور هم مینشستند و خوش میگذراندند. این در حالی بود که من حتی از سیگار و یا مواد دیگر استفاده نمیکردم و بیشتر از هرچیز به دنبال ورزش بودم. البته این را هم بگویم که مادر من روی سالم بودن فرزندانش بسیار حساس بود و در نتیجه هیچ کدام از پسرانش به دنبال دخانیات نبودند.
هیچگاه بهعنوان کارگردان از سوپراستارها در فیلمهایم استفاده نکردهام و بیشتر از بازیگران درجه دو که حرف کارگردان را گوش میدهند، استفاده کردهام. بعد از انقلاب نیز با بازیگران بسیاری دوست هستم اما هیچگاه با آنها کار نکردهام، بهعنوان مثال با اکبر عبدی بسیار رفیق هستیم اما هیچگاه با هم بازی نکردهایم تاکید میکنم که علاقه خاصی به ورزش دارم و هفتهای ۳ جلسه به باشگاه میروم و کاراته کار میکنم. در کنار آن خانهام را هم تجهیز کردهام که اگر یک روز نتوانستم باشگاه بروم، امکان تمرین در خانه را داشته باشم، میتوان گفت بعد از سالها ورزش کردن، به این فعالیت اعتیاد پیدا کردهام. به دلیل آمادگی بدنی که برای نقش رحمت داشتم، در نهایت تصمیم گرفتم خود این نقش را بازی کنم.
* برای بازی در این نقش با توجه به اینکه سکانسهای زد و خورد بسیار داشت، از بدلکار هم استفاده کردید؟
تمام حرکات رزمی رحمت، پیرمرد قصه را خودم بازی کردهام و تنها در یکی از سکانسها که بعد از تصادف گرفته شد، از بدل استفاده کردم.
* چه چیز باعث شد در کنار خودتان از بازیگران شناخته شده این سالها در این فیلم استفاده نکنید؟
متأسفانه استفاده از بازیگران شناخته شده تبدیل به یک معضل در سینما شده است، در واقع برای فروش خوب یک فیلم در گیشه، یا باید فیلم کمدی لوده بسازیم و یا از بازیگران شناخته شده استفاده کنیم.
بهعنوان یک کارگردان سینما نه میتوانم کمدی لوده بسازم (هیچگاه از کمدیهایی از این دست خوشم نمیآمد!) و نه میتوانم از سوپراستار برای فیلمهایم استفاده کنم، که البته چه قبل و چه بعد از انقلاب با سوپراستارها کار نکردهام. چرا که وقتی سوپراستار وارد یک فیلم میشود، تمام فیلم را تحتتأثیر خود قرار میدهد و باید براساس خواسته آن در پشت صحنه کار کرد.
درست است که قبل از انقلاب بهعنوان بازیگر با چهرههایی همچون بیک و یا ایرج قادری کار کردهام، اما هیچگاه بهعنوان کارگردان از سوپراستارها در فیلمهایم استفاده نکردهام و بیشتر از بازیگران درجه ۲ که حرف کارگردان را گوش میدهند، استفاده کردهام. بعد از انقلاب نیز با بازیگران بسیاری دوست هستم اما هیچگاه با آنها کار نکردهام، بهعنوان مثال با اکبر عبدی بسیار رفیق هستیم اما هیچگاه با هم بازی نکردهایم.
کد مطلب: 715954
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/715954/مهدی-فخیم-زاده-ورزش-معتاده-شده-ام