دبیرکل سازندگی درباره عدم وجود رهبری در جبهه اصلاحات به نکات جالبی اشاره کرده و خاتمی را رهبر این جریان ندانست بلکه خاتمی را به عنوان یک شخص مورد احترام در جبهه اصلاحات معرفی کرد.
کرباسچی:
خاتمی آدم محجوب و نجیبی است!/ از معرفی لیست انتخاباتی به مردم ناراحت است/ اعتراف کنیم که در انتخاب و تشخیص اینها اشتباه کردیم
24 آذر 1398 ساعت 5:00
دبیرکل سازندگی درباره عدم وجود رهبری در جبهه اصلاحات به نکات جالبی اشاره کرده و خاتمی را رهبر این جریان ندانست بلکه خاتمی را به عنوان یک شخص مورد احترام در جبهه اصلاحات معرفی کرد.
گروه سیاسی جهان نیوز: غلامحسین کرباسچی، دبیرکل حزب سازندگی در گفتگوی تفصیلی با مشرق گفته است: «من معتقدم آقای خاتمی هم قبول دارد که در جریان اصلاحات، آن چیزی که میخواسته و فکر میکرده و در ذهنش بوده، آن اتفاق نیفتاده است».
به گزارش جهان نيوز، بخش های مهم اظهارات کرباسچی را در ادامه خواهید خواند:
*زمانی آقای خاتمی این را میگفتند که اصلاحطلبان یا اصلاحات بین العباسین است، از عباس دوزدوزانی تا عباس عبدی. الان عباس عبدی هم تقریباً با عباس دوزدوزانی یکی شده، بنظرم باید گفت بین عباس وابوالفضل! بین عباس دوزدوزانی تا ابوالفضل قدیانی.
*بعد اگر در این مجموعه یکی باشد که در انتخابات با هم همنظر شوند که بین این دو سه نفری که برای ریاست جمهوری است، این آدم به ما نزدیکتر است ـ کسی نمیگوید این آدم عین حرفهای من را میزند، اما به ما نزدیکتر است ـ؛ این [شخص] ممکن است در مرامنامهای که داخل حزبمان همه با هم توافق کردیم، اصلاً حرفهای ما را قبول نداشته باشد و به ما بگوید که [مثلاً] تو تکنوکراتی، یا راست مدرن هستی یا فلان هستی، او هم خودش را چپ انقلابی میداند. ما فقط میتوانیم در انتخابات بیاییم بگوییم مثلاً ما بین آقای روحانی و جلیلی و آقای قالیباف، باز آقای روحانی نزدیکتر است. در این جاها نمیتوان چنین سامانهای را [تعریف کرد]. بعد این سامانه اصلاً شکل نمیگیرد. سامانهای که شما چون لیستی از افراد اصلاح طلب ندارید، میخواهید مجموعهای را در دوره اصلاحات انتخاب کنید و بگویید هر کدام از اینها ده نفر، بعد هر کدام از این ده نفر، ده نفر؛ در حالی که وقتی میخواهید از یک بدنهای سؤال کنید، باید آن بدنه، بدنهٔ از قبل تثبیت شدهای باشد. شما دارید یک بدنهای را میسازید بعد میخواهید از این بدنه سؤال کنید.
*صادقانه این است که ما اگر یک اشتباهی کردیم چه در دولت، چه در مجلس یا شورای شهر، هر جا، صادقانه بگوییم این انتخاب ما بر این اساس بوده، یعنی من الان خودم میگویم به عنوان کسی که نقش داشتم من میگویم که ما آقای ایکس را اگر در مجلس فرستادیم با این بینش بوده که ایشان را با رقبایش مقایسه کردیم و دیدیم ایشان حداقل در حرفها و قضاوتهایش بهتر از آنهاست ... اما در عمل وقتی دیدیم یا شده مثل آنها یا شده بدتر از آنها؛ این را باید به مردم اعتراف کنیم.
*اعتراف کنیم که ما در انتخاب و تشخیص اینها اشتباه کردیم وگرچه نسبت به رقبایشان هنوزهم بهترند ولی میشد بهترازاین هم عمل کرد. و هیچ اشکالی هم ندارد که مردم در تشخیص ما تشکیک کنند، واقعیت را باید بگوییم. یعنی به نظر من صداقت از هر چیزی مهمتر است، و اگر ما صادق باشیم مردم حرف ما را قبول میکنند.
*حرف این بود که وقتی یک لیست در میآید که نهایتاً میگویند این لیست را آقای خاتمی امضا میکند، خب این دو تا [نکته] دارد: یک باری دارد برای آقای خاتمی که عدهای تأیید شدند یا نشدند، اینها همه به آقای خاتمی گیر میدهند و دیگر اینکه اگر رأی بیاورد یا نیاورد، بار مثبت یا منفی آن متوجه آقای خاتمی میشود. ولی وقتی که این نظرسنجی از یک طیف وسیعتری کردند، مثلاً ۳۰ هزار یا ۴۰ هزار نفر، دیگر نمیگویند این لیست آقای خاتمی است، میگویند این لیست مجموعه اصلاح طلبان است زیر نظر مجموعه، نهایتاً آقای خاتمی هم بگوید من نظر مجموعه را قبول دارم.
*آقای خاتمی واقعاً الان مورد احترام مجموعه اصلاحات است. ولی همه میدانیم آقای خاتمی که در ریز مسائل جاریِ مجموعه اصلاح طلبان، اینکه دبیر حزبی را صدا کند و بگوید این کار را بکند یا به یک کاندیدا بگوید چون اینجا رأی اینطور است، تو چه رأیی بده یانده؛ اینطور که نبوده.
*آقای خاتمی خودش هم ناراحت است که مجموعهای را به مردم معرفی کرده و اینها آمدند در مجلس یا دولت یا شورای شهر، ولی عملکردشان مورد رضایت مردم نبوده.
*من دیدم که ایشان هم از شورای شهر و هم از مجلس و هم از دولت ابراز نارضایتی و انتقاد میکند. بخشی از آن مربوط به آدمها میشود و بخشی هم مربوط به چیزهایی است که شاید خارج از اختیار آنهاست ولی به صورت مشخص بله، من معتقدم آقای خاتمی هم قبول دارد که در جریان اصلاحات، آن چیزی که میخواسته و فکر میکرده و در ذهنش بوده، آن اتفاق نیفتاده.
*حرف ما همین است که باید اصلاح طلبی یک در و پیکری پیدا کند، یعنی مجموعاً معلوم شود ضوابط آنجا چیست، چه کسانی از این ضوابط عبور میکنند، کسی که به اسم اصلاح طلبی میرود در مجلس ولی تمام همّ و غمّ او این است که پسر یا دامادش در سمتی قرار بگیرند. به نظر من باید یک کسی در اصلاح طلبی باشد، یا مثل رهبری مانند آقای خاتمی ـ که آقای خاتمی این کار را نمیکند، ایشان یک آدم محجوب و نجیبی است که همه هم به او احترام میگذاریم، اما نمیشود که یک بار یک نماینده را صدا کند و بپرسد برای چه پسرت یا دامادت را با اینکه هیچ تخصصی ندارد در آن سمت گذاشتهای.
*در مجموعه کسانی که منتسب به حزب اتحاد یا نزدیکان آنها بودند، کسانی بودند که به دلایلی که خودشان داشتند، حالا به هر دلیلی مثلاً فکر میکردند آمدن آقای هاشمی توجیهی بود که باز مثلاً اختلافات زمان آقای هاشمی و این حرفها احیا میشود، یا اینکه آقای هاشمی بیاید و در شهرداری موفق شود و باز چهرهای معتدل بشود در مقابل بعضی تندرویها و بعد هم بعداً بتواند این چهره کانون قویتری از نظر فعالیت سیاسی برای آینده بشود، شاید اینها بوده، اما من راجع به شخص آقای خاتمی خبر ندارم.
*آن مجموعه {حزب اتحاد ملت} دوستانی که هستند یک بخشی واقعاً بچههایی هستند که به لحاظ شعارها و هیجان سیاسی فعالتر هستند و شاید هم مثلاً مجموعاً منطق سیاسی که مطرح میکنند با همان بینشی که به قول شما مخالف طور هستند، بُرد شعارهای چپ و هیجانی همیشه درافکار عمومی در جوانها و در بخشی از فعالین سیاسی گستردهتر باشد. ما در مجموع جریان سازندگی واقعاً دنبال این هستیم که مصلحت کشور و مصلحت مردم و آن چیزی که یک مقدار ارتقا بدهد و وضع کشور را بهتر کند.
*جریان اصلاح طلبی به لحاظ سیاسی جریان همگنی نیست و اختلاف سلیقه در آن زیاد است. در این ماجراها هم که اتفاق میافتد، متأسفانه یک عدهای بدون اینکه فکر کنند در جریان اصلاح طلبی، اگر میخواهیم یک حرکت سیاسی کنیم، باید با هم هماهنگ باشیم، ولی خوب دوستان میگویند به عنوان شخص بوده، اینها مدعی هستند که این ربطی به جریان اصلاح طلبی ندارد.
کد مطلب: 711138