گروه سیاسی جهان نيوز: بعد از پایان مهلت ثبتنام در انتخابات مجلس شورای اسلامی، چالشی میان برخی اصلاحطلبان درباره کموکیف ثبتنام فعالان سیاسی این جریان رخ داد، رسانههایشان واکنشهای متفاوتی نسبت به نامنویسیها داشتند و در میان آنها برخی با مخاطب قرار دادن سران اصلاحات ازجمله محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی سیاستگذاری گفتند کمکاری آنها باعث ثبتنام نهچندان چشمگیر اصلاحطلبان در مجلس شده است. روزنامه سازندگی در واکنش به این اتفاق شماره روز گذشته خود را بدون تیتر منتشر کرد.
ماجرا از چه قرار است؟
بر پایه گزارش فرهیختگان، فرصت ثبتنام در انتخابات مجلس یازدهم عصر شنبه در حالی به پایان رسید که با وجود نامنویسی حدود 16 هزار نفر، بهجز ثبتنام محمدباقر قالیباف که البته آن هم قبلا رسانهای شده بود و خیلیها آن را قطعی میدانستند، هیچ اتفاق ویژه و منحصربهفردی نیفتاد.از جانب اصلاحطلبان که پیش از این انتظار میرفت بعد از انتخاباتهای 92 تا 96 که حاصل آن احساس پیروزی برای فعالان این طیف بود، اینبار با ثبتنام انبوه و به میدان آمدن چهرههای اصلیشان فضای سیاسی کشور را تحتتاثیر قرار دهند، تنها مجید انصاری و چهرههایی مانند علی شکوریراد، شهیندخت ملاوردی، محمدحسین مقیمی و محمدعلی افشانی بههمراه چند تن از اعضای فراکسیون امید بهعنوان مشهورترینها به میدان آمدند و درواقع نفرات اصلیتر و سرشناس آنها وارد میدان رقابت نشدند. از محمدرضا عارف که پیش از این اعلام شده بود بنایی برای شرکت در انتخابات ندارد تا چهرههای منتقد او از جریان کارگزاران و حتی دیگر اعضای شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و دبیران کل آنها و دیگر چهرههای سیاسی و دانشگاهی شناختهشده.در کنار ثبتنام چهرههای میانی و چند تن از چهرههای اصلی و قابل اعتنا از جمع فعالان اصلاحطلب، مساله دیگری که درخصوص نامنویسی اصلاحطلبان در انتخابات یازدهم مجلس به چشم میآمد، عدم سازمانیافتگی و انجام یک حرکت منسجم و برنامهریزیشده بود. به این معنا که اعضای این جریان که مدتها درباره فرم و شکل حضور بحث و در رسانههایشان درباره مجلس آینده و چگونگی شرکت و شکلگیری آن تبادلنظر کرده بودند و حتی متفق شده بودند که ایدههایی چون مشارکت مشروط باید کنار گذاشته شود، نتوانستند با برند ویژه یا شعار و گفتمانی که قابل ارائه به افکارعمومی باشد بروز و ظهور داشته باشند و کمفروغتر از آنچه در رسانههایشان میگفتند و مینوشتند، وارد میدان شدند.
چالش چقدر جدی بود؟
دو نکتهای که ذکر شد وقتی در کنار یک خبر مهم دیگر قرار گرفتند، مفهوم جدیتری یافتند و نظر اهالی رسانه و کارشناسان سیاسی را جلب کمفروغی اصلاحطلبان کردند. پیشازظهر شنبه بهعنوان آخرین روز مهلت ثبتنام، رسانهها گفتند محمد خاتمی، رئیس دولت اصلاحات دست به تلفن شده و در حال تماس با چهرههای مختلف جریان اصلاحطلب و دعوت آنها برای ثبتنام است، خبری که بهواقع نمونه قابلتاملی از بههمریختگی تشکیلاتی و تلاش خاتمی برای ساماندهی در آخرین لحظات است.دراینباره و با توجه به اینکه اصلاحطلبان طی روزها و هفتههای منتهی به ثبتنام بارها ایدههایی مانند تحریم یا ثبتنام مشروط را کنار گذاشته بودند و از طرفی اقدام محمد خاتمی هم موید این است که بنایی برای عدم ثبتنام هماهنگشده وجود نداشته و درست برعکس، از سوی راس این جریان اراده بر شرکت و حضور پرتعداد بوده، حداقل میتوان به این نتیجه رسید که در اتفاقی که رخ داده است بررسی صلاحیتهای شورای نگهبان کمترین اثر را داشته و باید بهدنبال دلایل دیگری بود.
الف: انفعال حاصل از عملکرد
اول: روزی که اصلاحطلبان، محمدرضا عارف را از میدان بهدر کردند و چهار سال بعد اسحاق جهانگیری را خرج رایآوری روحانی، شاید گمان نمیکردند عملکرد روحانی آنقدر ضعیف باشد که بزرگترین ریزش بدنه اجتماعی را برایشان بههمراه بیاورد. شکست برجام، مشکلات اقتصادی ریشهدار و نهایتا اقداماتی ازجمله شوک بنزینی همهوهمه باعث شد اعتماد عمومی میان پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان به بیاعتمادی تبدیل شود و دیگر کسی اطمینانی به وعدههای آنچنانی حسن روحانی و تکرار میکنمهای خاتمی نداشته باشند. مزید بر این علت، میتوان از درگیریهایی که در دولت دوم حسن روحانی میان احزاب و افراد اصلاحطلب درون دولت ایجاد شد هم نام برد و گفت وقتی اعتدال - توسعه و کارگزاران با هم نمیسازند و حتی علیه هم بیانه میدهند یا سطح درگیری وزرا به کنار گذاشتن یکی بهنفع دیگری میرسد، دیگر چه جایی برای تداوم امید باقی میماند. در این میان اصلاحطلبان ازجمله شخص محمد خاتمی تلاش کردند با انتقادهای سنگین از دولت سفره خود را از روحانی جدا کنند که در این مسیر هم ناکام بودند و همراهی با دولت آنقدر سنگین بود که مردم نمیتوانستند این دو را جدا از هم تصور کنند.
دوم: فراکسیون اصلاحطلبان مجلس یا همان فراکسیون امید که بعدها میان همان اصلاحطلبان با عنوانی چون «بیبخار» و «ناامید» هم توصیف شد، آنقدر کمتحرک و بعضا دولتی شده بود که زبان انتقاد احزاب و گروههای عضو شورای عالی سیاستگذاری را هم برانگیخت و کار تا آنجا پیش رفت که حزب اتحاد ملت رسما اعلام کرد تنها چهار، پنج نفر از 30 نفر نماینده کنونی تهران، شایستگی حضور در لیست سال 98 را خواهند داشت. اعضای این فراکسیون آنقدر در این سالها کمفروغ بودهاند که هنوز که هنوز است بسیاری از آنها گمنامند و بعضا هیچ فعالیت موثر یا حتی خبرسازی در مجلس نداشتهاند.
سوم: شورای شهر یکدست اصلاحطلب تهران که هیچ اثری از تاثیر شورای نگهبان در جریان حضورشان دیده نمیشود، طی سه سال گذشته فاقد حداقلی از عملکرد جدی و موثر در شهر تهران بودهاند و بزرگترین دستاوردشان انتخاب چندباره موقت برای شهرداری پایتخت بوده است. مرور کارنامه آنها گویای این است که بیشترین مصوبات آنها درباره نامگذاری خیابانها، میادین، کوچههای تهران و کارهایی اینچنینی بوده و تحقیقا هیچ پروژه عمرانی یا حتی فرهنگی-اجتماعی قابلتوجهی را کلید نزدند یا به سرانجام نرساندهاند. آنها البته با وجود اینکه در جریان تغییر و تحولات ساختمان بهشت، هربار یک چهره کاملا اصلاحطلب را انتخاب کردهاند اما رابطه حسنه و منجر به یک همکاری موثر با شهرداری نداشتهاند و این روزها نیز نقدهایشان به شهرداری تهران آنقدر بالا گرفته که گویی حناچی اصلا اصلاحطلب نیست و اعضای شورای شهر نیز او را انتخاب نکردهاند. این شرایط نهایتا بهصورت مشخصی اصلاحطلبان را منفعل کرده و حتی فعالان میداندار این جریان را از درانداختن راهبرد موثر و پیشبرنده عاجز کرده است.
ب: چنددستگی و تشتت
مجموعه شرایطی که وضعیت کنونی را برای اصلاحطلبان طی سه سال گذشته ایجاد کرده، نهایتا کار را به آنجا رساند که علاوهبر انفعال سنگین، نقدهای درونی درباره چگونگی راهبری این جریان بالا بگیرد. بهخاطر بیاورید نامه جوانان اصلاحطلب را خطاب به محمد خاتمی درباره ناکارآمدی شورای عالی و اعضای آن. بعدها البته با تشدید مشکلات سمتوسوی این انتقادها از محمدرضا عارف بهعنوان رئیس شورای عالی به سمت محمد خاتمی هم رفت، چنانکه نقد تصمیمات وی چندینبار بهویژه از سوی کارگزارانیها و برخی از اعضای شورای عالی مطرح شد و در بزنگاهی چون سازمان تعیین لیست نهایی اصلاحطلبان یا همان سرا، به اوج خود رسید.در ادامه همین وضعیت چنددستگی و تفاوتنظرهای مختلف میان فعالان اصلاحطلب آنقدر تشدید شد که کارگزارانیها روز شنبه حرف آخر را زدند و بهصورت رسمی از علی لاریجانی برای ثبتنام در انتخابات دعوت کردند. روز یکشنبه هم که اولین شماره بعد از ثبتنام را منتشر میکردند روزنامهای بدون تیتر را به گیشهها فرستادند، اقدامی عجیب که در توضیحش محمد قوچانی سردبیر این روزنامه نوشت: «امشب برای نخستینبار عاجز شدم از تیتر زدن برای خبر کسالتباری که ناگزیر بودم بر صفحه یک «سازندگی» بنشانم: نه اینکه بهرسم این روزگار از انتخابات عبور کرده باشم، بلکه بدان سبب که بیکفایتی شورای عالی اصلاحطلبان در راهبری انتخاباتی آنان را باید روایت میکردم. آقای عارف فکر کردند چون خودشان نامزد نمیشوند نیاز نیست در مقام رئیس شورای عالی اصلاحطلبان از دیگران دعوت کنند. نمیتوان هم اپوزیسیون بود و هم چشمی به حاکمیت داشت. این «آغاز یک پایان» است. «آغاز پایان اصلاحطلبان» خسته و نااستواری که فقط در زمین هموار میتوانند سیاستورزی کنند. ما به یک شکست نیاز داریم تا به خود آییم و اصلاحطلبی را اصلاح کنیم. ما اصلاحطلب میمانیم، حتی اگر در اقلیت باشیم. این بیتدبیری است که ما را اقلیت میکند، نه رای اکثریت.»
در آخر باید به این مساله هم اشاره کرد که این وضعیت الزاما بهمعنای ارائه چندین لیست در تهران و ازهمگسیختگی در روزهای منتهی به انتخابات نیست، چراکه این درد با رایزنی و رقیبتراشی قابل اصلاح است و از این منظر رقیبان نباید به آشفتگی ظاهری اصلاحطلبان دلخوش کنند و انتخابات را تمامشده تصور کنند ولی در عین حال نکته قابل اعتنا این است که این جریان در فرآیند گرفتن رای از مردم و آنجاکه جامعه عملکرد آنها را با وعدههایشان مقایسه میکند، دارای چالش است و این چالش برای دیگر گروههای سیاسی هم تا حدودی مفروض است و بر همین اساس باید گفت شرایط کنونی بهصورت محسوسی برای هیچیک از دو جناح اصلی کشور برتری ویژه ایجاد نمیکند و این الگوی کنش سیاسی، سازماندهی سیاسی و نحوه ارتباط با بدنه مردم و در راس آنها ایدههای نوین حکمرانی برای نیل به تغییر است که سرنوشت انتخابات را مشخص خواهد کرد.
روایت اصلاحطلبان از چالش ناکارآمدی
محمد قوچانی در سرمقاله روزنامه سازندگی- 11 آذر 98
واقعیت این است که با وجود باور به اصلاحطلبی نمیتوان از کارنامه اصلاحطلبان چه در دولت، چه در مجلس و چه در شوراهای شهر و شهرداریها دفاع کرد. حتی با فرض پذیرش نقش جناح مقابل در عدم همکاری با اصلاحطلبان و از آن فراتر برخی کارشکنیهای جناحی و حزبی، کارنامه اصلاحطلبان بهخصوص در دوره اخیر در نهادهای انتخابی کامیاب نیست و در ناامیدی و سرخوردگی مردم و شهروندانی که به آنان رای دادهاند، اثر مستقیم دارد. اگر در دولت بتوان گناه کارنامه اصلاحطلبان را به گردن اعتدالگرایان انداخت و اگر در مجلس میتوان ضعف اصلاحطلبان را به حساب ناهمراهی اصولگرایان معتدل گذاشت اما حداقل در شهرداری و شورای شهر تهران نمیتوان از بار مسئولیت شانه خالی کرد و این واقعیتی دردناک است که ما اصلاحطلبان نتوانستیم انتظارات رایدهندگان را برآورده سازیم.
محمد سلامتی در گفتوگو با انتخاب- 11 شهریور 98
اصلاحطلبان این امر را پذیرفتهاند که اگر ضعفی در موقعیت کنونی وجود دارد، اصلاحطلبان که روحانی را مورد حمایت قرار دادند باید پاسخگو باشند. اصلاحطلبان مسئولیت عملکرد فراکسیون امید در مجلس را میپذیرند. همچنین عملکرد شورای اسلامی شهر تهران نیز بهپای اصلاحطلبان نوشته شده است. در این دو سطح اصلاحطلبان عملکرد ضعیف خود را میپذیرند. بهنظر من ضعف عملکرد اصلاحطلبان -در شورای شهر تهران- را نمیتوان مورد انکار قرار داد.
صادق زیباکلام در گفتوگو با انتخاب– 11 شهریور 98
در مقطع کنونی، حال و روز اصلاحات، اصلاحطلبان و جریان وابسته به آنها بسیار غمانگیز و اسفناک است. عملکرد فراکسیون امید تاکنون ناامیدکننده بوده است. بیش از ۱۰۰ نفر بهعنوان نمایندگان لیست اصلاحطلبان انتخاب شدند و آقای خاتمی به آنها مهر تایید زد اما عملکرد آنها در مجلس فاجعهبار بوده است. تیر خلاص را در این زمینه، عملکرد دوساله حسن روحانی در دوره دوم ریاستجمهوی به اصلاحطلبان زد. بسیاری از ۲۴ میلیون نفری که پای صندوق رای حاضر شدند، واقعا اعتقاد به رای دادن نداشتند اما حسب اصرار، تشویق و ترغیب اصلاحطلبان بود که حاضر به مشارکت مجدد در انتخابات شدند. من بهعنوان کسی که نقش قابلتوجهی در زمینه کشاندن مردم برای حضور پای صندوقهای رای و انتخاب حسن روحانی داشتم، اظهار شرمندگی میکنم.
محسن هاشمی، رئیس شورای شهر تهران در سرمقاله روزنامه سازندگی- 15 مهر 98
اصلاحطلبان با شعارها و ذهنیت ایدهآلیستی و آرمانگرایانه وارد مناصب انتخابی و اجرایی میشوند، اما پس از پیروزی نیز از فضای ذهنی آرمانگرایانه خارج نمیشوند و بهدلیل فاصله داشتن از واقعیتها و عملگرایی، در اجرا موفق نمیشوند و زمانی که با احساس کاهش محبوبیت و نارضایتی توده مردم و بدنه اجتماعی خود مواجه میشوند، بهجای تجدید در مسیر گذشته، به کنارهگرفتن از میدان میاندیشند و این چرخه بازهم تکرار میشود. بخش مهمی از انتقادهایی که امروز افکارعمومی از اصلاحطلبان دارند، این نیست که چرا مقابل حاکمیت کوتاه میآیید، بلکه به ناکارآمدی، فقدان شایستهسالاری و کارآمدی انتقاد دارند. مشکل فعلی اصلاحطلبان در دولت، مجلس و مدیریت شهری، فاصله گرفتن از واقعگرایی و عملگرایی است. چرا باید اعضای موثر شورای شهر اعلام کنند طی بیش از دو سال گذشته، تغییر عمیق و بهبود جدی در مدیریت شهری ایجاد نشده است. بحران امروز اصلاحطلبان ناکارآمدی داخلی است و ریشه آن نیز در نگاه سیاسی به مسائل اجرایی و عدم توجه به واقعگرایی و عملگرایی است. اگر ما با همین وضعیت موجود در انتخابات مجلس خود را به رای مردم بگذاریم اگر نگوییم با شکست، دستکم با کاهش موفقیت مواجه میشویم.
علی تاجرنیا در گفتوگو با تسنیم- 1 مرداد 98
در ارتباط با انتخابات شورای شهر نمیتوان جریان رقیب یا شورای نگهبان را خیلی مقصر دانست و علت بروز مشکلات به مناسبات نادرستی که درون مجموعه اصلاحطلب وجود دارد، بازمیگردد که بنده اسم آن را الیگارشی حاکم بر جبهههای سیاسی میگذارم، از جنس همان الیگارشی که در جمع سهنفره، حکم به انتخاب نجفی بهعنوان شهردار تهران میدهد. ما فکر میکنیم طرفداران جریانات سیاسی در کشور افراد ثابتی هستند، در حالی که بخش عمده مردم کسانی هستند که متناسب با کارآمدی ساختارها رای میدهند. امروز بدنه دولت از نیروهای ناکارآمد و فرسوده که انگیزهای برای کار کردن ندارند، پر شده که باید اصلاح شود.
محمدعلی وکیلی، عضو فراکسیون امید
بستگی دارد مقیاس اندازهگیری برای کارآمدی و ناکارآمدی فراکسیون چه باشد؛ اگر مقیاس مطالبات مردم باشد، عملکرد فراکسیون امید رضایتبخش نیست. فراکسیون امید در سقف مطالبات مردم نمره خوب و قابلقبولی دریافت نکرده است.بهاذعان کارشناسان، شاهدیم دولتی شکل گرفته که ضعیفتر از دولت اول است، امروز شیب مشکلات جامعه بسیار شدید و تندتر از گذشته است. امروز مهمترین قوه کشور دست آقای روحانی است، اگر کشور تعطیل شده باشد بخشی از دلایلش را باید در قوه مجریه دنبال کرد.
محمد عطریانفر در گفتوگو با تسنیم- 10 تیر 98
عطریانفر با اشاره به اظهارات اخیر روحانی درباره لزوم افزایش اختیارات رئیسجمهور گفت: «یک بیماری قدیمی در نهاد سیاستورزی ایران وجود دارد و آن این است که هر کسی به اندک مسئولیتی دست پیدا میکند، به شکلی تمامیتطلب میشود.»
اسماعیل گرامیمقدم در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان– 22 شهریور 98
اعضای فراکسیون امید قادر به ایجاد انسجام لازم نیستند که علت این مساله عدم برخورداری از یک گزینش مناسب در زمان ارائه لیست بود. خروجی نمایندگان اصلاحطلب مجلس دهم مورد نقد است که باید ترمیم و اصلاح شود و تمام اصلاحطلبان در اینکه فراکسیون امید عملکرد در حد انتظاری نداشته است، همنظر هستند.
سیدمحمد خاتمی در جمع اعضای فراکسیون امید 15 اسفند 97
وضعیت کنونی نتیجه برخی سیاستها و جهتگیریهاست که باید اصلاح شود. هم در ساختار و هم در رویکرد اشتباه و اشکالاتی وجود داشته است. امروز من از سوی مردم با این سوال مواجهم که ما را کشاندید پای صندوق رای، یک مورد نشان دهید که در راستای اصلاحات واقعی باشد. دیگر خیلی سخت است که به مردم بگوییم بیایید رای بدهید. آیا فکر میکنید در دور آینده انتخابات به حرف من و شما مردم پای صندوقها خواهند آمد؟ بعید میدانم.
عبدالله ناصری در گفتوگو با نامهنیوز-17 آذر 97
مجلس فعلی ظاهرا با دولت همسو است و بزرگترین اشتباه این مجلس این است که از حدود سهسال گذشته در مقابل اشتباهات دولت موضع نگرفت و علت آن نیز به این امر برمیگشت که بیش از 50 درصد نمایندگان تمامی فراکسیونها به فکر کشور نیستند و برای کاسبی به مجلس آمدهاند و بهدنبال منافع اقتصادی خود هستند.
عبدالله نوری در دیدار با اعضای شورای مرکزی مجمع زنان اصلاحطلب- 25 آذر 97
درخصوص اوضاع و احوال امروز اصلاحطلبان میان افکارعمومی، بسیاری از مردم به عملکرد و کارآمدیشان خصوصا در مناصبی که با رای آنها به دست آوردهاند نقدهای جدی دارند. ما نیز میدانیم موانع و مشکلاتی خارج از اراده اصلاحطلبان وجود دارد ولی نمیشود مشکلات، اختلافات و ناکارآمدیهای درون نیروهای اصلاحطلب موجود را نبینیم و همه چالشهای موجود را به مشکلات بیرونی و عملکرد جریان مقابل اصلاحات ربط دهیم.
احمد حکیمیپور، در گفتوگو با روزنامه آرمان- 3 آذر 97
شورای شهر پنجم بیش از آنکه درگیر محتوا شود، درگیر شکل شده است. شورای شهر تحتتاثیر فضایی است که رسانهها پیرامون مدیریت شهر تهران ساختهاند. در نتیجه شورای شهر برای مردم تهران فعالیت نکردند، بلکه برای رسانهها و فضای مجازی و به تبع آن گروههای تلگرامی کار کردهاند. شورای شهر پنجم بیش از آنکه درگیر محتوا شود درگیر شکل شده است. اعضای شورای شهر فاقد تجربه کافی در زمینه مدیریت شهری هستند، به همین دلیل موضوع را ساده فرض کردهاند. به همین دلیل نیز زمان زیادی طول کشید تا شرایط مدیریت شهری را درک کنند.
سیدمحمد خاتمی– مرداد 97
ضعفها و بیبرنامگیها و حتی عدم اجرای برنامههای مصوب را نمیتوان به گردن رقبا انداخت، این چاره کار نیست. باید مسائل حل شود. چه کسی یا چه چیزی مانع ترمیم کابینه و روی کارآمدن یک کابینه کارآمد، قوی، توانمند، متخصص و دلسوز است؟ حتما نقصهایی وجود داشته که امروز با این وضعیت مواجهیم. مانع ترمیم دولت برای عملکرد قویتر، منسجمتر، کارآمدتر و بابرنامهتر برای حل مشکلات مردم چیست؟ وعدههایی داده شده، اما عملی نشده که یا در نتیجه عدم اهتمام به آن بوده که مسئولان موظفند به مردم بگویند یا بخشی از آن با موانع بیرونی مواجه بوده که مردم حق دارند این را هم به شکل شفاف بشنوند. بهخاطر نقصها و کمبودهای موجود، با همه وجود از مردم عذرخواهی میکنم. ما میتوانستیم بهتر از این به ایران و ایرانی خدمت کنیم.
صادق زیباکلام در گفتوگو با نامهنیوز- 25 اردیبهشت 97
فراکسیون امید در ایجاد سرخوردگی و ناامیدی بین مردم کم از روحانی نگذاشت، بنابراین خیلی از کسانی که سال ۹۴ در انتخابات مجلس شرکت کردند و به تکرار میکنم آقای خاتمی لبیک گفتند، دیگر پای صندوق رای انتخابات سال ۹۸ حاضر نمیشوند. دوبار که سهل است، حتی اگر آقای خاتمی ۲۰ مرتبه هم بگوید تکرار میکنم آن اتفاق ۹۴ نخواهد افتاد چون میزان سرخوردگی از فراکسیون امید مجلس اگر بیشتر از آقای روحانی نباشد، کمتر نیست.
احمد غلامی، سردبیر روزنامه شرق– 15 اردیبهشت 97
دولت روحانی در عرصه سیاست داخلی چنان ناکارآمد عمل کرد که دیگر نمیتوان از آن انتظار هیچ کنشگری سیاسی در سطح خرد و کلان داشت. اگر این مسائل به اوضاع بد اقتصادی مردم گره بخورد، آنگاه باید نشست و دید که از دل این جامعه سیاسی چه پدیدهای زاده خواهد شد.
روزنامه قانون در گزارشی با عنوان «ارباب وعدهها»- 16 اردیبهشت 97
بیشک میتوانیم دولت دوازدهم را بیدستاوردترین دولت قرن اخیر بنامیم؛ دولتی که نهتنها تاکنون دستاوردی نداشته بلکه تلاشهای دولتهای پیشین را نیز بر باد داده است.
سعید شریعتی در گفتوگو با روزنامه همشهری
روزنامه همشهری در مطلبی که مقدمه مصاحبه با سعید شریعتی، عضو حزب اتحاد ملت است، نوشته: «حزب اتحاد ملت ایران اسلامی بهعنوان تاثیرگذارترین حزب جریان اصلاحات دست به کار شده است و کارنامه ۱۰۷ عضو فراکسیون امید را طی چهارسال و هشتماه گذشته از عمر مجلس دهم واکاوی کرده است. براساس این پایش، تنها سه نماینده در تهران و ۱۴ نماینده از کل فراکسیون امید مورد حمایت مطلق و بیچون و چرای اتحاد ملت هستند و ۱۴ نفر را برای نامزدی به شورای عالی معرفی میکنند، ۲۲ نفر را رد نمیکنند، ۳۲ نفر را محل چانهزنی میدانند و ۳۴ نفر را رفوزه مطلق میدانند. سنجشی که اوایل هفته نتایج آن برای محمدرضا عارف، رئیس شورای عالی اصلاحات ارسال شده و براساس شنیدهها او نیز نتیجه این پایش را پسندیده است.» سعید شریعتی، مسئول کمیته پایش حزب اتحاد ملت درمورد این ۳۴ رفوزه میگوید: «این افراد کسانیاند که پاکدستیشان زیر سوال است و از کرسی نمایندگی به سود خود استفاده کردهاند یا در عزل و نصبها و امور غیرقانونی به سود خود نقشآفرین بودهاند و تخلفات مالی داشتهاند؛ البته در کنار عامل مهم پاکدستی، ما نمایندگانی را هم داشتهایم که تخلف مالی نداشتهاند، اما در این دوره عملا کاری نکردهاند و حمایت اصلاحات را بهخاطر حضور بیتاثیرشان زیر سوال بردهاند.»
علی مطهری در گفتوگو با روزنامه ایران
بهنظر من آقای عارف باید از افراد باتجربهتر سیاسی نیز در اطراف خودش استفاده میکرد نه صرفا آدمها و چهرههای جوان و کمتجربه. در انتخابات هیاترئیسه سال چهارم مجلس این موضوع آثار خودش را نشان داد و فراکسیون امید ضربه خورد.
صادق زیباکلام- 29 مرداد 96
این 110 تا 150 نمایندهای که بهعنوان فراکسیون امید و نزدیک به اصلاحطلبان در مجلس دهم جمع شدهاند، ظرف این دو سال گذشته بههیچوجه کارنامه خوبی بهجا نگذاشتند، البته بهجز چند نفر انگشتشمار. عملکرد فراکسیون امید را از بسیاری جهات میتوان ناامیدکننده خواند. البته باید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که این عملکرد ناامیدکننده فراکسیون به اعضایی که بهعنوان لیست امید به مجلس راهیافته برمیگردد یا رهبری فراکسیون امید یعنی عارف یا در یک سطح کلانتر، یعنی رهبری اصلاحات و اصلاحطلبان.
مصطفی کواکبیان در گفتوگو با روزنامه آرمان- 19 خرداد 97
لیست امید از ابتدا بهدرستی بسته نشده بود. شرایط به شکلی بود که هر کسی در حوزه انتخابی خود دشنام بیشتری به احمدینژاد میداد، اصلاحطلبان از آن دعوت میکردند که در لیست حضور داشته باشند. در نتیجه از همان ابتدا رویکرد صحیحی در ارائه لیست انتخاباتی اصلاحطلبان صورت نگرفت. شرایط به شکلی است که برخی دوستان ما در صحن علنی مجلس بهعنوان موافق صحبت میکنند اما درنهایت بهعنوان مخالف رای میدهند و در مقابل نیز برخی مخالف صحبت میکنند و بهعنوان موافق رای میدهند. این در حالی است که اگر نمایندگان براساس برنامهریزی فراکسیون رفتار میکردند، چنین اتفاقهایی رخ نمیداد.
قدرتالله علیخانی در گفتوگو با روزنامه آرمان- 10 مهر 96
خیلی شفاف و بیپرده عنوان میکنم که اصلاحطلبان بهصورت اسمی در مجلس دهم حضور دارند و در عمل اصلاحطلبان نمایندهای در مجلس ندارند. سران فراکسیون امید به جاهایی خاص وصل هستند که نمیتوانند بهتر از این عمل کنند. بنده بهصراحت عنوان میکنم برخی توانایی مدیریت فراکسیون امید را نداشتند و همین مساله سبب یأس و ناامیدی بین اصلاحطلبان شده است. برای وخیمتر نشدن اوضاع، هیاترئیسه فعلی فراکسیون امید بهصورت داوطلبانه کنارهگیری کنند تا هیاترئیسه جدیدی برای فراکسیون امید تشکیل شود.
سعید حجاریان در گفتوگو با تسنیم
روحانی به بسیاری از وعدههایش یا نخواست یا نتوانست عمل کند و فیالواقع زمانی که از خود عبور کرد، طبعا بخشی از اصلاحطلبان هم ناگزیر با ایشان زاویه پیدا کردند.
چرا اصولگرایان فکرمیکنند انتخابات را بردهاند؟
در همین حال، در بخشی از یادداشت مسعود فروغی نیز آمده است: با پایان ثبتنام داوطلبان انتخابات مجلس شورای اسلامی در دوره یازدهم، فضای سرد انتخاباتی 98 کمی گرمتر شد. سالها پیش وقتی در فاصلههای طولانی از روز برگزاری انتخابات، فضای سیاسی ایران بیش از اندازه متاثر از آن میشد، انتقادها از اینکه سیطره بحثهای انتخاباتی بر روند اجرایی کشور تاثیر منفی دارد، عمومی میشد. حالا اما از آن سوی پشتبام افتادهایم، گروههای سیاسی با وجود رسانههای متعدد و فراگیرتر در گفتوگو با افکار عمومی درباره انتخابات عقبافتاده عمل میکنند. فارغ از جریانشناسیهای جدید سیاست در ایران «زبان قاصر» سیاسیون در مواجهه با مخاطب چپ و راست (چپ و راست در اینجا کنایهای است از فضای کلی سیاست) ندارد. با این وجود فقط دو ماه و اندی تا روز برگزاری انتخابات باقی مانده، زمان برای فکر و برنامهریزی و دعوت از افراد برای حضور در میدان انتخابات تمام شد و بعد از اعلامنظر شورای نگهبان، گزینههای نهایی هم مشخص میشوند.هرچند لشکر ثبتنامیها برای راهیابی به مجلس بزرگتر از این است که از همه افراد شناسایی داشته باشیم اما از چند نشانه قوی میتوان فهمید «سبد داوطلبهای بهارستان» که احتمالا تایید صلاحیت میشوند سه ویژگی دارند: اول حضور پررنگ منتقدان دولت روحانی (با تنوع در طیفهای مختلف)، دوم امتناع چهرههای شاخص اصلاحطلب از ثبتنام و دست آخر صف طولانی بدنه کارشناسی کشور که از نظر سیاسی شناختهشده نیستند و شاید تا بعد از رایآوری هم نتوان آنها را متعلق به جناح خاصی دانست.این ترکیب ثبتنامها یعنی انتخابات پیشرو از نظر کسانی که دولت روحانی را به دنیا آوردند، سخت است و امکان رایآوری پایین، شاید برای همین بود که از ماهها پیش سمتوسوی انتقادهای این طیف اولا به طرف دولت روحانی رفت تا شاید فاصلهگذاری (هرچند دیر) انجام شود و ثانیا روند و ساختار برگزاری انتخابات مثل شورای نگهبان هم مورد حمله قرار میگرفت. دومی اما «الگوی تکراری» اصلاحطلبان است، هرچند عملکرد شورای نگهبان قابل نقد است اما با همین شورای نگهبان سالهای 92، 94 و 96 کام اصلاحات شیرین شد، برای همین است که انتقادهای پیاپی به شورای نگهبان آنچنان قابل باور نیست.از آن طرف منتقدان دولت روحانی بیشتر از سال 96 امیدوارند بتوانند اعتماد عمومی را جلب کنند، امتناع علی لاریجانی از مشاهیر جریان راست که در زلزلههای سیاسی ایران «شریک روحانی» محسوب میشود یک نشانه «کمنظیر» از موقعیت خوب رایآوری منتقدان روحانی تلقی شد. لاریجانی در 12 سال ریاست مجلس از قم، برخلاف دوران ریاست بر صداوسیما نتوانست «دل» انقلابیها را به دست بیاورد و دست آخر ترجیح داد تا سال 1400 در هیچ امتحانی شرکت نکند. با خروج لاریجانی از مجلس فرضیه شکست حتمی اصلاحطلبان- اعتدالیها تقویت شد. از شگفتیهای سیاست در ایران همین یک نکته کافی است که لاریجانی از جناح راست با سابقه حملات تند به اصلاحات در دوران مدیریت تلویزیون و ابداعاتی مثل «در غلتان» در سیاست خارجی نمادی از دولت اصلاحطلب روحانی باشد. بر این اساس صورتمساله روشن انتخابات اسفند 98 آنچنانکه از این دو نکته بالا برمیآید این است:
یک تکلیف مشارکت در انتخابات با توجه به عملکرد دولت و مجلس چیست؟
دو نتیجه انتخابات با توجه به فضای یأسآلود حامیان دولت از هماکنون روشن است؟
مساله یکم میزان مشارکت در انتخابات برای حاکمیت جمهوری اسلامی حساس، حیاتی و مهمتر از نتیجه آن است. تعداد انتخاباتهای برگزارشده در طول 41 سال برپایی نظام سیاسی جدید که نتایج غیرقابل پیشبینی هم داشته از اساسیترین نشانههای برپایی نظام مردمسالار دینی در ایران است. مشارکت بیشتر مردم بهمعنای پذیرش سازوکارهای قانونی شکلگرفته در کشور و پشتوانه قدرتمند قوای سهگانه است. هیچ انتخاباتی در ایران پس از انقلاب حتی تاخیر نداشته است، حتی وقتی که برخی در دولت خاتمی و مجلس ششم در آستانه برگزاری انتخابات مجلس هفتم با استعفا و تحصن در روند برگزاری انتخابات خلل ایجاد کردند، حاکمیت پای برگزاری آن ایستاد.کمتر نظام سیاسی در طول تاریخ مدرن وجود دارد که مدل برگزاری انتخابات مرسومشده با وجود فشارهای سیاسی سنگین داخلی و خارجی، اینگونه پای «حق انتخاب» مردم بایستد؛ تا جایی که همان کسانی که سال 88 سازوکار انتخابات را زیر سوال بردند و نظام سیاسی را متهم به «دستکاری در رای مردم» کردند، چهار سال بعد در همان روند قانونی با اختلاف «چندصد هزار رای» دولت را گرفتند! بعد در تهران لیست کاملی با نام «امید» را به بهارستان فرستادند و بعد شورای شهر و شهرداری. کتابهای تاریخ در آینده وقتی در حال روایت این بخش از تاریخ سیاسی ایران هستند، شبیه فیلمهای طنز میشوند؛ چه آنکه بعد از رایآوری و نرمش تاریخی جمهوری اسلامی در ماجرای برجام و هستهای هم اینگونه شد.اما حالا دولت پس از 6 سال و اندی دستیابی به قدرت در ضعیفترین حالت خودش بهسر میبرد، مجلس و شورای شهر هم که با هزار سلام و صلوات «امیدی» شدند، به نهادهای «بیتوان» و «خسته» شبیهترند. حاکمیت حتی پس از اجرای افتضاح پروژه اصلاح قیمت بنزین که خود دولت دنبالش بود، پشت دستگاه اجرایی را خالی نکرد. «بیانصاف»های سیاست بازهم نتوانستند کتمان کنند که اگر رهبری به میدان نمیآمد، دولت روحانی توان ادامه حیات نداشت. دولت با وجود برنامهریزی دوماهه از فاصله تصویب قیمت جدید بنزین تا اجرای آن نتوانست شوک اجرا را کنترل کند، بعدتر هم با خندهای غیرقابل هضم گفته شد اصلا از زمان اجرای آن خبر نداشتهاند تا مثلا از بار مسئولیت کاسته شود.حالا به مردمی که حاصل رایدادنشان را اینگونه میبینند باید گفته شود به پای صندوق بیایید و مجلس جدید را انتخاب کنید. برای کسانی که روزی میگفتند «مسئولیت مذاکرات با من است» اما بعدها گفتند «برجام زیر نظر رهبری امضا شد»، برای کسانی که میگفتند «در 100 روز اول تحولات مثبت را خواهید دید» و بعدها گفتند «نمیگذارند کار کنیم»... شاید فکر به مساله مشارکت مردمی مهم نباشد اما برای نظام سیاسی ایران اهمیت زیادی دارد تا جایی که همین دولت مدیون انتخاباتی است که حاکمیت فراخوانی فراتر از تصور دموکراتترین نظامهای سیاسی جهان داد: «اگر نظام را قبول ندارید، بهخاطر ایران رای بدهید.»
مساله دوم با وجود کارنامه غیرقابل دفاع روحانی و لیست امید، تصور اینکه نتیجه انتخابات بهنفع منتقدان دولت تمام شده است، در حال شکلگیری است. پیش از این هم امیدواریها در جریان منتقدان بالا بود، پس از اینکه سازوکارهای انتخاباتی اصلاحطلبان حتی نتوانست چهرههای مشهور این جریان را به وزارت کشور بکشاند تا در انتخابات ثبتنام کنند، انتقادها به شورای عالی اصلاحطلبان شدید شد. انتقادها بیشتر به شخص عارف بود اما «کنایهفهمها»ی سیاسی میدانند منتقدان انفعال اصلاحات، خاتمی را مسئول میدانند. حتی طرحهایی مانند «سرا» که اختلافآفرین شده بود در عمل بدون نتیجه بهنظر میرسد. بدبینها میگویند این اختلافات را جدی نگیرید، برای اثبات حرف هم انبوهی نشانه تاریخی در دسترس است که نشاندهنده این است که جریان انتخابات در ایران میتواند در عرض چند هفته تغییر کند.ریشه اختلافات این بار اما مهم است: «ناکارآمدی دولت و لیست امید در بهارستان و شورای شهر»، برای همین برعکس جبهه منتقدان دولت، در آنسو رقابت بر سر شرکت نکردن در انتخابات شکل گرفت. حالا با وجود این حرفها تکلیف انتخابات اسفندماه چگونه خواهد بود؟
احتمالا با وجود اطلاعات در دسترس فعلی، اصلاحطلبان یک لیست اصلی با انبوهی از چهرههایی تشکیل خواهند داد که از نظر سیاسی اصلاحطلب کلاسیک نیستند. چهرههای زیادی از اصلاحطلبان قدیمی و جوان وجود داشتند که بهراحتی از فیلتر شورای نگهبان عبور میکردند اما داوطلب نشدند. فضای سنگین موجود علیه دولت و لیست امید مهمترین دلیل این بیانگیزگی بوده است. حالا کار از کار گذشته و لیست نهایی باید از امکانهای موجود بسته شود. خاتمی به عنوان لیدر اصلی اصلاحات چهارشنبه گذشته موضع اول خود را درباره ماجرای بنزین اصلاح کرد و از شرکت در انتخابات گفت. از رهبری تقدیر کرد و از دولت انتقاد. معنای سیاسی موضع خاتمی و خبرهای درگوشی سیاست مبنیبر اینکه او در روزهای پایانی مهلت قانونی ثبتنام داوطلبان انتخابات مجلس بهشدت از چهرههای اصلاحطلب درخواست نامزدی میکرده است، نشان میدهد سیاست رجوع به «صندوق رای» در جبهه اصلاحات منتفی نشده است.حالا برای جبران ترس چهرههای اصلاحطلب برای شرکت در انتخابات راه قابل پیشبینی اتاق فکر اصلاحات تمرکز بر پالسهای مثبت احتمالی در سیاست خارجی و ورود به چالشهای فرهنگی و اجتماعی خواهد بود. با این کار دو اتفاق همزمان روی میدهد: هم ترکیب سبد رایدهندگان به سمت طبقه متوسط شهری با دغدغههای فرهنگی مثبت میشود و هم تکثر منتقدان دولت تشدید خواهد شد. بهصورت طبیعی امیدواری منتقدان دولت به رایآوری موجب میشود حداقل به ازای هر صندلی مجلس در کلانشهرها که فضا سیاسیتر است، سه نفر در صف انتظار باشند، بعد از رایزنیها شاید در هر صندلی یک نفر را راضی به کنارهگیری کنند