آیا مذاکرهای که طرف مقابل، سقف و نتیجه مورد قبول خود از آن را پیشاپیش اعلام کرده است، میتواند غیر از دیکتهنویسی، مفهوم و معنای دیگری داشته باشد؟!
به گزارش جهان نيوز، «حسین شریعتمداری» در یادداشتی نوشت:
آقای روحانی، رئیسجمهور محترم کشورمان در جریان افتتاح کارخانه نوآوری آزادی ضمن اشاره به آغاز گام چهارم کاهش تعهدات برجامی گفتهاند؛ «مقاومت زمینه را برای مذاکره میسازد و مذاکره از مقاومت بهرهبرداری میکند و اینها با هم منافاتی ندارند»! جناب روحانی توضیح ندادهاند که منظور ایشان از دو واژه «مقاومت» و «مذاکره» چیست؟! که بر اساس آن معتقدند؛ «مقاومت زمینه را برای مذاکره میسازد»؟! اگر مذاکره مورد نظر ایشان همین مذاکره با آمریکا باشد، که مفهوم واقعی آن تسلیم است و بدیهی است که برخلاف نظر آقای روحانی، مذاکره و تسلیم نه فقط با یکدیگر منافات دارند، بلکه دو مقوله متضاد نیز هستند. کاش جناب روحانی یکبار -فقط یک بار برای همیشه- برای مردم و افکار عمومی توضیح میدادند که مذاکره با آمریکا غیر از تسلیم در برابر باجخواهی آنها چه معنی و مفهوم دیگری دارد؟! آمریکا پیشاپیش«سقف» مذاکره مورد نظر خود را مشخص کرده و با صراحت -و نه به تلویح یا در پرده- اعلام کرده است که منظور از مذاکره با مقامات کشورمان، وادار کردن ایران به توقف صنایع موشکی، جلوگیری از حضور ایران در منطقه و توقف حمایت از نیروهای مقاومت است. اکنون دو پرسش با جناب روحانی در میان است؛
اول آنکه آیا جناب ایشان، منظور و مقصود آمریکا از مذاکره را نمیدانند؟! پاسخ این سؤال به یقین منفی است و نمیتوان پذیرفت که آقای روحانی در جایگاه رئیسجمهور کشورمان از این گزاره که بارها به صراحت و به طور رسمی از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده است، بیخبر باشند!
و دوم؛ آیا مذاکرهای که طرف مقابل، سقف و نتیجه مورد قبول خود از آن را پیشاپیش اعلام کرده است، میتواند غیر از دیکتهنویسی، مفهوم و معنای دیگری داشته باشد؟! پاسخ این پرسش نیز منفی است.
این دو نکته بدیهیتر از آن است که درک آن به آسانی ممکن نباشد و نیازی به اذهان ژرفاندیش و پیچیده ندارد. بنابراین با عرض پوزش، باید سخن آقای دکتر روحانی که فرمودهاند؛ «مقاومت زمینه را برای مذاکره میسازد»! تصحیح شود. احتمالاً منظور آقای روحانی این بوده که «مقاومت زمینه را برای تسلیم نمیسازد».
آره! شما ، فقط از نقد و انتقاد و آزادی بیان و تضارب آراء و .... حرف می زنید؛ فقط حرف؛ اما وقتی کسی خلاف تمایلات شما، اظهار نظر می کند، معتقدید که باید خفه شود!!! پس تحمل مخالف چی شد؟؟؟
اکثریت نزدیک به اتفاق مردم بنی اسراییل هنگامی که از آب گذشتند خواهان ساخت بتی شدند که آن را بپرستند. هنگامی که غیبت موسی ده روز بیشتر شد، از فرمان او سرپیچیدند و سامری روحانی نمای جادوگر برایشان گوساله ای ساخت که از آن صدایی در می آمد، و اکثریت مردم بنی اسراییل هم گوساله پرست شدند و بهای سنگینی را هم برای آن گوساله پرستی پرداختند.
حاج حسين
از مذاكره چقدر وحشت داري؟مگر هر مذاكره اي بايد حتما" به يك توافق برسد؟يا ما بعد از مذاكره عبد و عبيد طرف مقابل ميشويم؟
مگر انگليس از امريكا و شوروي بدتر نبود پس چرا هم در كشور ما سفارت خانه دارد و هم با اين كشور رابطه داريم و عبد انگليس هم نشديم.؟
برادر جان پايه هاي استدلال خودت را كمي قوي كن.
ما حتي در تمام دوران جنگ در عراق سفارتخانه داشتيم و عراق هم در كشور ما سفارتخانه داشت و رابطه ديپلماتيك ما قطع نشده بود.
برادر يا خواهر عزيز
محض اطلاع شما ما از شهريور 1359 تا پايان جنگ در بغداد در سطح كاردار با عراق رابطه داشته و سفارتخانه هاي ما و عراق در دو كشور تعطيل نشده بود.
منظور من اين بود داشتن رابطه سياسي دليلي بر وابستگي و نوكري و فروش عزت و اين جور حرفها نيست.همانگونه كه همين الان ما با كشورهايي رابطه سياسي و ديپلماتيك داريم كه از نظر فكري و ساختار ديني و اقتصادي و ايدئولوژيك فرسنگها با هم فاصله داريم.ولي هيچوقت هم اين رابطه را قطع نكرده ايم.
اگر هم ميخواهيم باجايي مذاكره كنيم بهترين زمان وقتي است كه قدرتمنديم نه در موقع ضعف.
الان هم اگر اعتقاد داريد كه در منطقه ما قوي و قدرتمنديم و حرفي براي گفتن داريم بهترين زمان براي مذاكره است ...