به گزارش جهان نيوز، ریشه واژه قهرمان واژه «کهرمان» است. کهرمان پیوندی از «کهر» یا «کار» به اضافه «من» یا «مان» است. پس قهرمان یعنی مرد کار. یعنی انسان کارآمد. میدانید قهرمان کیست؟ قهرمان زندگی شما کیست؟ چقدر برایتان محبوب است و چقدر پیش شما ارج و قرب دارد؟
واژه قهرمان برای هرکس و در سنین مختلف فرق میکند و تعبیر خاص خودش را دارد. مثلاً قهرمان همه بچههای خردسال پدرشان است. خوب یا بد فرقی نمیکند. ذهن پرسشگر او پدرش را قهرمان میکند و از او یک قدیس میسازد. کسی که تمام کارهایش موجه است و میشود بدون، چون و چرا از او تقلید کرد. فرقی ندارد سیگار کشیدن و امری خطا باشد یا نیکسرشتی و خدمت به خلق. شاید به همین دلیل است که روی تربیت صحیح خانواده تأکید میشود. بزرگتر که میشوند قهرمانشان فرق میکند. دنبال یک الگوی رفتاری جدید هستند تا بیچون و چرا آداب زندگی را از آنها تقلید کنند. از نوع پوشش و آرایش موها گرفته تا مکانهای تفریحی و استفاده از برندهای محبوبشان. خیلیها سعی میکنند خودشان را شبیه قهرمانشان کنند. قهرمانی مشخصه خاصی ندارد، هرکسی میتواند توی ذهنش یک قهرمان بسازد. شاید برای یک معتاد توی زندان، گندهلات بندشان یک قهرمان باشد یا برای یک تبهکار کسی که آدمهای بیشتری کشته ارج و قرب خودش را دارد. الگوی بیشتر دخترها هنرمندان هستند. آنها تعدادی هنرمند محبوب دارند که مدام اخبار زندگی و صفحههای اجتماعیشان را در فضای مجازی دنبال میکنند. آنها وقتی میخواهند مدل مو، ناخن یا لباسشان را عوض کنند دنبال سلیقه یک نفر میگردند که از سر علاقه از او تقلید کنند. قهرمان پسرها بیشتر ورزشکاران هستند. توی اتاق هر پسر ایرانی حداقل یک عکس فوتبالیست محبوب است. ایرانی یا خارجی فرق نمیکند، اما وقتی توی جمعشان مینشینی از مرام و منش قهرمانهای محبوبشان میگویند. دیوید بکهام را همه میشناسند. رونالدو یک اسطوره جهانی است که همه دوست دارند پوسترش را توی اتاقشان نصب کنند. توی همه کشورها وقتی میخواهند یک جریان سیاسی یا اجتماعی راه بیندازند قهرمانان محبوب مردم استارت این جریان را میزنند.
الگوپذیری امر مهمی در جامعه است و هر وقت این الگوها با ساختارشکنی و تعاریف جدید روبهرو میشوند تأثیرش را از دست میدهند. وقتی روی الگوها نظارتی نمیشود، دیگر نمیشود از دنبالهروها توقع داشت. وقتی فلان خانم بازیگر با یک تیپ نامتعارف توی مهمانی حضور مییابد نمیشود توقع تأثیرگذاری تبلیغ حجاب را داشت. وقتی آنها از صفر تا صد زندگی لاکچریشان، خارجی با برندهای معروف دنیاست، نمیشود توقع تبلیغ کالای ایرانی داشت. رسانه تبلیغ میکند، اما کافی نیست. نشست و هماندیشی میگذارند، اما کافی نیست. مردم الگوی رفتاری میخواهند. کسی که دوستش دارند و ترجیح میدهند شبیه او باشند. حالا مهم اینجاست که چه قهرمانی را برای کودک یا نوجوانمان تعریف کنیم. ملاکهای انتخاب قهرمان را برایش بگوییم و از او بخواهیم خودش قهرمانش را انتخاب کند.
یکی از این قهرمانهای ملی قهرمانهای جنگ در هر ملتی است. هر کجا نزاعی است سرباز و سرداری است که تن به تیغ دشمن میدهد و خودش را سپر بلای مردمش میکند. کاری که دهها هزار انسان توی جنگ تحمیلی کردند. تن به آب و آتش سپردند تا ذرهای از خاک میهنشان به دست دشمنان ناپاک نیفتد. آنها در وطنپرستی قهرمان بودند. وقتی حتی یک وجب از خاکشان شد حکم ناموس، باید از آن حراست میکردند و این خصیصه وطنپرستی است برای همه جوامع. همه جای دنیا قهرمانهای جنگ برای مردم عزیزند. دولتها برایشان یادبود میگیرند و مردمانشان برای آنها شمع روشن میکنند. آنها شاید واژه شهید را توی قاموسشان نداشته باشند، اما برای سرباز وطن احترام قائلند. نیک میدانند که اگر آنها نبودند امنیتی هم نبود و ذرهذره خاکشان به تاراج میرفت.
اوج احترام به قهرمانها در اسلام دیده میشود. مردم ایران خاطرات خوبی با شهدا دارند. هشت سال جنگیدند، اما هنوز خاکشان متبرک به خون قهرمانهایی است که روزگاری جانشان را کف دستشان گرفتند و با چنگ و دندان ایران را برای ایرانی حفظ کردند.
حالا عدهای داعیه شادی سر میدهند و شاکیاند که چرا هر روز به بهانههای مختلف شهید تشییع میکنند؟ میگویند چرا با روح و روان مردم بازی میکنند و چرا اندوه را جایگزین شادی در خانهها کردهاند. برای هنرمندان یادبود پرشور میگیرند، اما پای شهدا که وسط میآید اسمش میشود تزریق اندوه و غم. عدهای عادت دارند قضاوت کنند. فقط قضاوت کنند و چشم بر واقعیتهای پیرامون بستهاند. شهید و تکریم جایگاهش ربطی به منش سیاسی و حزبگرایی ندارد. روشنفکر هم که باشی میدانی قهرمان ملی بودن سزاوار احترام است. بیسواد هم که باشی میفهمی ارزش بعضی انسانها آنقدر والاست که نمیتوان برایش توی دنیای مادیات قیمت تعیین کرد. خوب میدانی که همه کشورها نام سربازان ازجانگذشتهشان را روی خیابانها میگذارند. همه جا خانوادهشان را تکریم میکنند و از آلامشان میکاهند. قهرمان همیشه قهرمان است و سزاوار تکریم. فرقی نمیکند آرش کمانگیر باشد یا رستم شاهنامه. فرقی نمیکند یک معلمی باشد که دل به آتش میزند تا شاگردانش را از کام مرگ بیرون بکشد یا آتشنشانی که با همه وجودش پا در دل خطر میگذارد. فرقی نمیکند دهقان فداکار باشد یا امدادگری که حرفهاش نجات آدمهاست. قهرمان قهرمان است. زمان و مکان نمیشناسد. تاریخ مصرف ندارد. همچون قهرمانهای واقعه عظیم عاشورا که تا دنیا دنیاست زندهاند و عبرتآموز برای انسانها.
بیایید با فاتحان جنگ مهربان باشیم. یادمان بماند که هنوز جانبازان شیمیایی توی خانه و بیمارستانها با مرگ دستوپنجه نرم میکنند. یادمان باشد هنوز مادرانی هستند که خالصانه از جانبازان قطع نخاعی مراقبت میکنند. آنها ادعایی ندارند. از کسی طلبی ندارند. آنها هرچه کردند و هرچه فدا کردند در راه اعتقادشان بود، منتی سر ما ندارند. فراموشی در پستوهای زمان سزاوار این بزرگمردان تاریخ نیست. پاک کردنشان از کتاب تاریخ این سرزمین عین بیعدالتی است. پایمال کردن خونشان عین خودخواهی است. آنها خواستند که ما شب آسوده بخوابیم. خواستند همه جا امن باشد و زنان سرزمینشان عفیف باشند. آنها هنوز هم درد دارند، اما دلشان به وسعت دریاست. هنوز قلبشان برای یک ایران آباد و ایمن میتپد. هنوز پیشرفت و موفقیت دختران سرزمینشان آرزویشان است. هنوز وقتی از قاب جادویی تلویزیون اهتزاز پرچم سهرنگ را میبینند اشک مینشیند گوشه چشمشان و همه هشت سال خاطره برایشان مرور میشود.
بیایید کمی فقط کمی قدردان باشیم. کمی برای بچههای دهه ۸۰ و ۹۰ که هیچ قرابتی با جنگ و آموزههایش ندارند قصههای شیرین تعریف کنیم. برایشان حماسه تعریف کنیم. یادشان بیاوریم که قهرمانهای واقعی توی همین سرزمینند، نه زورو، نه لاکپشتهای نینجا و...
منبع:جوان