به سریال کیمیا انتقاد دارم/ ما هنوز آنقدر بی غیرت نشدیم
دوشنبه ۱ مهر ۱۳۹۸ ساعت ۰۸:۴۹
کد مطلب: 701722
اولین قسمت از برنامه گفتوگو محور «پلاک» باشگاه خبرنگاران جوان با حضور معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد ارتش منتشر شد.
به گزارش جهان نيوز، به مناسبت هفته دفاع مقدس قسمت اول برنامه گفتوگو محور «پلاک» با حضور امیر دریادار حبیب الله سیاری معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران در سایت باشگاه خبرنگاران جوان منتشر میشود.
گفتنی است برنامه «پلاک» یک گفتوگوی رو در روست که قرار است به روایت عملیاتهای مهم دوران دفاع مقدس و نکتههای ناگفته آن دوران با حضور یک مهمان شاخص بپردازد.
در ادامه متن کامل این گفتگو را میخوانید:
امیر چطور شد که ارتش را انتخاب کردید و چرا؟ سیاری: من شغل نظامی را دوست داشتم.
درباره وقتی که وارد دانشگاه افسری شدید برای ما بگویید؟ سیاری: من از دوران ابتدایی بخاطر شناختی که از ارتش به خصوص بحث چتربازها در شیراز داشتم علاقه پیدا کرده بودم که نظامی بشوم، از طرفی من، چون در تمام طول دوران تحصیل دانش آموز برتر بودم پس از اخذ دیپلم با وجود قبولی در دانشگاه شیراز به عشق شغل نظامی وارد این حرفه شدم و در دانشگاه امام علی (ع) شروع تحصیل کردم و در همین مسیر رشد کردم.
وقتی امیر سیاری به عنوان تکاور دریایی وارد ارتش شد سطح امکانات چگونه بود؟ سیاری: سطح تجهیزات با امروز قابل مقایسه نبود، یعنی ما در آن زمان به عنوان تکاور دریایی تجهیزات مورد نیاز آن زمان را در اختیار داشتیم که آن هم وارداتی بود و خودمان تولید نکرده بودیم.
با عشق و علاقه پا در عرصه نظامی گذاشتم آیا از حضور خود در ارتش راضی هستید؟ سیاری:البته که راضی هستم، چون خودم این مسیر را با عشق و علاقه انتخاب کردم. من اگر بخواهم مدت زمان خدمت نظامی خود را به ۴ دهه تقسیم کنم در همه این ۴ دهه پس از پیروزی انقلاب ما در حال کار بودیم؛ به طور مثال در دهه اول دفاع مقدس بود، در اوایل دهه دوم بحث زلزله منجیل بود و بین دهه دوم تا سوم موضوع جزایر بود که ما به جنوب کشور رفتیم، خودم من نزدیک ۸ سال در جزایر زندگی کردم و پس از آن هم در مرزها بودیم و سپس به سواحل مکران رفتیم و خدمت کردیم، اما چون با عشق و علاقه وارد کار شدیم اکنون از این اقدامات احساس رضایت میکنم.
امیر حبیب الله سیاری سال ۵۷ کجا بودند و چه میکردند؟ سیاری: من سال ۵۷ در حالی طی دوره تکاور دریایی در منجیل بودم، در آن مقطع زمانی به دلیل شرایط سنی از وضعیت رژیم طاغوت با خبر بودم و به اتفاق هم دورهایها بحث بچههای انقلابی را سامان دادیم و پادگان منجیل پیش از پیروزی انقلاب در دست ما بود.
ما با رابط آن دوران مرحوم آیت الله احسان بخش که نماینده امام در استان گیلان بودند ارتباط داشتیم و بلافاصله پس از پیروزی انقلاب هم کنترل پادگان و منطقه رودبار، منجیل و نیروگاه لوشان در اختیار ما بود تا وقتی که به سمت کردستان و خوزستان رفتیم.
سالروز جنگ تحمیلی است و رژیم بعث به ایران حمله میکند، آن زمان کجا بودید؟ سیاری: در آن زمان ساعت ۲ بعدازظهر من در فرودگاه مهرآباد و داخل هواپیمای ترابری C۱۳۰ بودم، ما در خوزستان بودیم که برای انجام مأموریت دیگری به تهران احضار شدیم.
ما با قطار به تهران آمدیم و شبانه برای تجهیز شدن به منجیل رفتیم و برگشتیم، ۳۱ شهریور در فرودگاه مهرآباد و سوار هواپیما شدیم که فرودگاه بمباران شد و هواپیمای ما هم آسیب دید، به همین خاطر سوار به هواپیمای دیگری پرواز کردیم و پس از فرود فهمیدیم در بندرعباس هستیم.
وقتی متوجه موضوع شدیم سئوال کردیم که چرا به بندرعباس آمدیم که گفتن عراق ادعای جزایر را کرده است و ما هم بلافاصله شبانه در جزایر مستقر شدیم و پس از ۲۴ ساعت برگشتیم و سوار هواپیما در روز دوم جنگ به دزفول رسیدیم که با توجه به تدبیر مرحوم ظهیرنژاد در پشت رودخانه کرخه مستقر شدیم تا از پیش روی دشمن جلوگیری کنیم.
کشوری جرأت نگاه به جزایر را ندارد ما تا وقتی سر میچرخانیم یکی از کشورهای حاشیه خلیج فارس ادعایی در مورد جزایر میکنند پس باید حواسمان باشد؟ سیاری: نه، آنها جرأت این کار را ندارند؛ من از سال ۶۹ تا ۷۷ مسئولیت جزایر را داشتم و هفتهای حداقل ۵ روز در جزایر بودم.
آنها یک حرف بی ربط میزنند، اما این گونه نیست که جرأت داشته باشند تا اقدام عملی داشته باشند، چرا که خوب میدانند عددی برای انجام این کارها نیستند.
اگر امیر سیاری در زمان واگذاری و جدایی بحرین از ایران حضور داشت چه میکرد؟ سیاری: این کار طاغوت بخاطر انگلیس بوده و کار بسیار غلطی انجام شده و حتی هنوز هم بهره آن را انگلیس میبرد که کار همیشگی این کشور است.
امیر سیاری از افرادی بود که در مقاومت ۳۴ روزه خرمشهر حضور داشت، از حال و هوای آن روزها بگویید؟ ماجرای پیکر دختری که بعثیها به چوب بستند و ۳ تکاور به خاطر آن شهید شدند چه بود؟ سیاری: بعثیها خیلی جنایت کردند و مردم و نیروهای مسلح به خصوص تکاوران دریایی ارتش که محور عملیات بودند جانفشانی زیادی کردند.
در آن مقطع زمانی علی رغم تمام محدودیتها و فشارها ۳۴ روز در برابر رژیم بعثی که قصد ورود تعداد زیادی نیرو را داشت ایستادیم که کم هم نیست، دشمن آمده بود یک روزه خرمشهر را بگیرد.
از شلمچه تا خرمشهر و پل نو حدود یک ساعت با خودروی نظامی راه است، اما شما نگاه کنید دشمن تا از شلمچه عبور کند و وارد جاده شود و از پل نو عبور کند و تا کنار کارون بیاید ۳۴ روز طول میکشد، این چه معنی دارد آن هم با چه تعداد نیرویی؟
این یعنی ایثار و مقاومت که همه ما به آن اعتقاد داشتیم، حال و هوای آن روز حال و هوای مردانگی، از خودگذشتگی و دفاع از دین، انقلاب و ناموس بود.
همین موضوع پیکر دختر یعنی دفاع از شرف و ناموس در مقابل یک بعثی پلید که از هیچ کاری دست نمیکشید، وجب به وجب خرمشهر با خون شهدا گل گون شده است تا دشمن بداند بیشه شیر گمان مبر که خالیست.
بزرگترین افتخار ما مقاومت ۳۴ روزه است نیروهای ایرانی چگونه ۳۴ روز در برابر ارتش بعثی با آن همه تجهیزات که مدرن میجنگید ایستادند؟ سیاری: ما که نمیتوانستیم کلاسیک بجنگیم، تکاوران به صورت گروههای ۴ یا ۵ نفره بودند، همان طور که میدانید جنگ خرمشهر جنگی شهری بود که در آن ثانیهای صدای رگبار گلولهها قطع نمیشد، اما همه به خصوص تکاوران دریایی با آر پی جی و خمپاره در برابر آن ارتش ایستادند.
بزرگترین افتخار این است که ما با ۳۴ روز مقاومت راهبرد دشمن را شکست دادیم و آنها به خاطر ترس از حمله نیروهای ایرانی قسمت غربی پل ورودی شهر که سمت خودشان بود را منفجر کردند.
درباره عملیات ذوالفقاریه بفرمایید؟ سیاری: عراقیها وقتی دیدند که پس از ۱۴ آبان نمیتوانند مستقیم وارد آبادان شوند خرمشهر را دور زدند و از پشت رودخانه بهمن شیر حرکت کردند و روی این رودخانه پل زدند و تجهیزات را وارد کوی ذوالفقاریه کردند که ما متوجه شدیم و با مردم محلی و سایر نیروهای نظامی چنان بلایی به سر دشمن آوردیم که فکر نمیکنم فراموش کرده باشد.
ما میگوییم دومین شکستی که دشمن در راهبرد خود متحمل شد عملیات کوی ذوالفقاریه بود و بعد از آن هم خواست حصر آبادان را نگه دارد که آن هم شکسته شد.
درباره ماجرای شهادت ۳ تکاوری که برای پایین آوردن پیکر دختر وارد عمل شدند بگویید؟ سیاری: مشابه این موضوع در مناطقی که مردم زندگی میکردند و بعثیها وارد میشدند زیاد بود. این کار برای ترساندن نیروهای ایرانی بوده است، به طور مثال در خرمشهر اعلام کرده بودند که هر تکاور دریایی که دستگیر شود را از دو پا به دو ماشین خواهند بست و از وسط نصف میکنند.
آنها عملیات روانی انجام میدادند، تا ما بترسیم و مقاومت نکنیم، آن دختر را هم به دار آویزان کردند که بگویند وحشی هستیم، اما حرکت آن ۳ تکاور بسیار بزرگ بود که جنازه را پایین آوردند یا موضوع فیلم روز سوم هم از همین دست اتفاقات بزرگ است.
البته من به سریال کیمیا انتقاد دارم چراکه ما هنوز آنقدر بی غیرت نشدیم که یک دختر ۱۴ ساله در خط مقدم بجنگد، هر وقت این سریال پخش میشد ما گریه میکردیم؛ خانمها در جنگ به خصوص در موضوع خرمشهر خیلی کمک کردند، اما در پشت جبههها بودند و در خط مقدم نبودند، در خیلی از فیلم و سریالها از کارشناس معتبر استفاده نمیشود.
در برنامه ثریا یک آقا به نام کوشکی که مهمان برنامه بود با یک نقشه رسمی گفت که از زمان دفاع مقدس تا حدود ۵ سال پیش آمریکاییها با شناورهای خود وارد آبهای ایران میشدند در حالی که ما سند داریم که نشان میدهد ما اطلاعیه دریایی دادهایم که از روز یکم مهر ماه ۵۹ هر کشتی که از وسط به شمال خلیج فارس بدون مجوز ما حرکت کند، چون منطقه جنگی است هدف قرار میگیرد و افتخار ما این است که تا امروز آن را حفظ کردیم.
شما در خرمشهر بودید در حالی که جز نیروی دریایی بودید، آنجا چه میکردید؟ سیاری: ما پیش از انقلاب در خرمشهر بودیم، چون پایگاه دریایی داشتیم، درست است که مأموریت تکاور دریایی در دریاست، اما این توانایی را دارند که در خشکی هم بجنگند و اتفاقاً تنها نیرویی که جنگ شهری را بلد بود تکاوران دریای بودند، چون آموزشهای مختلف را میبیند.
ما درگیری با دشمن را از شلمچه آغاز کردیم و اتفاقا اولین شهید ما که شهید جواد صفری بود در منطقه شلمچه به این درجه نائل آمد.
بعد از ۳۴ روز مقاومت دستور تخلیه صادر شد، دستور توسط چه کسی صادر شد و حال شما چگونه بود؟ سیاری: ما آن زمان در خیابان لب شط بودیم و تمام رودخانه زیر آتش دشمن بود، حدود ساعت ۶ بعدازظهر بود که فرمانده وقت ناخدا صمدی فرماندهان را فراخواند و گفت از ستاد اروند دستور آمده که از عرض رودخانه عبور کنید و این سوی رودخانه مستقر شوید.
آن زمان با این که میدانستیم جایی برای فعالیت نداریم اعتراض میکردیم و بسیاری از بچهها گریه میکردند، اما در ساعت حدود ۱۲ شب هر کسی مانده بود از عرض رودخانه عبور کرد و ما هم در ساعت ۴ بامداد روز چهارم آبان فقط از رودخانه عبور کردیم و آن طرف رودخانه موضع دفاعی گرفتیم.
همه میدانستیم به خرمشهر بازمیگردیم بعد از ۵۷۸ روز دوباره به خرمشهر برگشتید، چه حالی داشتید؟ سیاری: عملیات بیت المقدس، ۴ مرحله داشت که آخرین مرحله آن آزادسازی خرمشهر بود، ما در مرحله اول که عبور از رودخانه کارون بود شرکت کردیم، در آن مرحله امکانات قایقی و هوا ناوها را بکار گرفتیم و پس از آن هم برگشتیم در مواضع دفاعی تا بعد از دریافت دستور با عبور از رودخانه وارد شهر شویم.
در شب ۳ خرداد ما از منطقه حفار وارد شدیم و کنار رودخانه را تا محل برخورد اروند با کارون پاک سازی کردیم و سپس نماز شکر به جای آوردیم که به آرزویمان رسیدیم، همه ما تصور داشتیم که این شهر را پس خواهیم گرفت.
آیا برههای در تاریخ ایران بوده که شما حسرت آن را بخورید که چرا این اتفاق رخ داده است و بگوییدای کاش در آن زمان بودم؟ سیاری: در اتفاقهایی که من نبودم که نبودم وگرنه خیلی موارد، چون جدایی بحرین قابل تحمل نیست؛ همین سریال تبریز در مه نشان میدهد که حکام آن زمان چقدر به فکر رفاه خود بودند و اگر ما بودیم نمیگذاشتیم قسمتی از کشور جدا شود.
شما از عملیات مروارید همواره به عنوان یکی از عملیاتهای بزرگ ارتش یاد میکنید، چرا و چه نیازی بود آن انجام شود؟ سیاری: دلیل آن به خاطر نتایج به دست آمده از این عملیات است؛ دشمن میخواست شمال خلیج فارس را به دست بگیرد و ما در محاصره اقتصادی قرار دهد.
ما وقتی نصف خلیج فارس را با اطلاعیه منطقه جنگی اعلام کردیم به این معناست که ۳ بندر عراق یعنی ام القصر، فاو و بصره در منطقه قرمز هستند و کشور دشمن در محاصره دریایی قرار میگیرد و، چون بیشترین حجم صادرات و واردات از دریا بود و بیشتر نفت عراق از طریق سکوهای الابکر و الامیه صادر میشد آن هم قطع میشود و از نظر دریایی فلج شد.
دشمن میخواست منطقه خورموسی و بزرگترین بندر ما در این منطقه کنترل کند و ما را محاصره اقتصادی کند، اما عملیات مروارید که در شصت و هفتمین روز جنگ انجام شد باعث شد هم دو سوم نیروی دریایی عراق منهدم شود و سپس ۳ بندر آنها محاصره و ۲ سکوی نفتی هم نابود شود.
ما امروز خیلی پیشرفتهتر از گذشته هستیم تفاوت نیروی دریایی فعلی با گذشته چیست؟ سیاری: امروز در ابعاد مختلف نیروی دریایی تغییر کرده است، ما نیروی دریایی بودیم که به غرب وابستگی داشتیم و بعد از پیروزی انقلاب آنها رفتند و مدت ۲ سال هیچ خبری از آموزش و آمادگی سلاح نبود، اما با همت خودمان وارد شدیم و همه چیز را بومی کردیم.
جوانان کشور ۸ سال دفاع مقدس را پشت سر گذاشتند و در گام بعدی وارد موضوع ساخت قطعه و ناو شدند و امروز ناو موشک انداز و ناوشکن را خودمان میسازیم، جماران ۱۰ سال پیش ساخته شد پس از امروز خیلی بیشتر پیشرفت کردیم.
ما علاوه بر این مسائل محدوده کار را نیز گسترش دادیم، روزی فقط در خلیج فارس بودیم، اما امروز تا جنوب چین و اقیانوس اطلس حضور داریم.
امروز آمریکا به هر دلیلی در آبهای بینالمللی خلیج فارس حضور دارد، اما آیا ما میتوانیم به نزدیکی آنها برویم؟ سیاری: ما از سال ۸۸ تا امروز از یک طرف تا جبل الطارق و از طرف دیگر تا دریای چین رفتهایم که در سفر ما به چین آمریکاییها پرسیده بودند که شما این جا چه میکنید که نیروهای ما پاسخ دادند به شما چه ربطی دارد و از جنوب هم به بندر کیپ تاون آفریقای جنوبی رفتیم.
سپس ما اعلام کردیم که میخواهیم به اقیانوس اطلس برویم که آمریکاییها گفتند تا این اقیانوس ۹ هزار مایل فاصله است و ایر انیها نمیتوانند به این منطقه بیایند، اما ما رفتیم و اعلام کردیم که آمدیم.
امیر سیاری اگر امروز اتفاقی بیفتد جوانان چگونه عمل خواهند کرد؟ سیاری: در هر مقطع زمانی پیشرفتی اگر حاصل میشود نتیجه کار آن افرادی است که کار را انجام میدهند و جوانانی که در آن مقطع حضور دارند، ما در این مقطع جوانانی داریم که به عنوان آینده سازن کشور روی آنها حساب میکنیم.
جوانان امروز از نظر علم و دانش برتر هستند و میتوانند بهره برداری بیشتری داشته باشند، ما در همان زمان هم جوانانی را داشتیم که همه انقلابی ۱۰۰ درصد نبودند، اما در جنگ مقابل دشمن ایستادند، ما امروز درگیر جنگ اقتصادی هستیم و بیشترین فشار روی جوانان است، اما همین الان اگر یک راهپیمایی برگزار کنید ببینید چه میشود؛ سلاحهای امروز ما به خاطر همین جوانان است.
شما چقدر در شبکههای اجتماعی فعالیت دارید؟ سیاری: من فقط کانالهای خبری را بعضی وقتها چک میکنم و هیچ فعالیتی ندارم؛ چون اصلاً وقت ندارم.
فرزندان شما کجا هستند؟ آیا آقازاده هستند؟ سیاری: من دو فرزند دارم که پسرم دانشجوی دکترای دانشگاه تهران است و دخترم هم کارشناس ارشد برق دارد که یک سال است ازدواج کرده.
پسر من جز بنده زادهها است، ما کلاً یک ماشین تیبا داریم برای همه خانواده و فرزندام به هیچ جایی وصل نیستند، هر وقت خواستید بیایید نگاه کنید.
چرا آنقدر محکم میگوییم جنگ نمیشود؟ سیاری: دلیل این است که دشمن وقتی میخواهد حمله کند به توانمندی آن کشور نگاه میکند اگر بداند ضعیف است حمله میکند، اما در مورد ما، چون توان دفاعی ما را میبیند و به تجربه ما هم نگاه میکند که یک جنگ ۸ ساله را گذراندهایم چنین کاری را نمیکند.
دشمن سود و زیان حمله را میسنجد و میفهمد که زیانش بیشتر است و ضربه میخورد وگرنه خیلی این کار را دوست داشتند؛ این همان قدرت بازدارندگی است.
اسم کامل شهید صفری مقدم، جواد صفری مقدم بشمن می باشد،افتخار روستایی کوچک در ایران بزرگ می باشد. اولین شهید نیروی دریایی استان گیلان.شهیدی که فقط از سوی امیر سیاری مورد تکربم قرار میگیرد.و از سوی ایشان هر سال یادی از این شهید میشود.درد دل بسیار است آنهایی که از پاک شدن اسم شهیدان از کوچه ها فریادشان بلند میشود بدانند که این شهید بزرگوار فقط از سوی امیر سیاری شهید محسوب میشود .چون در دیدگان امیر سیاری جانش را برای میهن نثار کرد.
دوم مهر سال 59 روز شهادت شهید صفری مقدم در جنگ 34 روزه خرمشهر می باشد. تکاوری که به معنای تمام سرباز میهن بود.سربازی که گوش به فرمان مافوق خود بود.چه در قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب و با شهادت خویش و نثار خون خود به میهن توانست به کسانی که بخاطر گوش دادن به فرامین مورد بی مهری قرار گرفت ،سرباز میهن بودن را به آنها ثابت کند.متاسفانه هنوز بعد از گذشت 39 سال از شهادتش آنطور که شایسته یک شهید بوده ، تجلیل نگشته است. روحش شاد.