بهگزارش
جهان نيوز،
«معصومه آباد» نویسنده کتاب «من زندهام» ظهر امروز در مراسم خوانش کتاب «من زندهام» که در سالن همایشهای هلال احمر برگزار شد، با اشاره بهروزهای اسارتش، اظهار داشت: هدف دشمن، خوزستان یا خرمشهر نبود، بلکه او برای گرفتن تهران آمده بود و این نگاه دشمن، لباس خدمت و احساس تکلیف را بر تن ما کرده بود و کسانی که در دفاع مقدس بودند، نسبت بههجوم و حمله دشمن احساس تکلیف میکردند.
نویسنده کتاب «من زندهام» با بیان اینکه 23 روز از جنگ گذشته بود که من اسیر شدم، گفت: برای انتقال کودکان شیرخوارگاه به شیراز رفته بودیم، در راه بازگشت اسیر بعثیها شدیم و نامه فرمانداری که برای این کار بهداده شده بود نیز در جیب لباسم بود و این مسئله سبب شده بود، فکر کنند ژنرال زن ایرانی را اسیر گرفتهاند.
وی متذکر شد: اسارت جز تلخ کامی مسئلهای ندارد و اگر با ایدئولوژی و اندیشه همراه باشد، شیرین میشود، معتقدم راهی که رفتم راه درستی بوده و در تمام روزهای سخت زندان احساس کردم خدا در کنار من بوده، من در حلقه وصل انبیا قرار گرفتم و این مشیت را برای من در نظر گرفتهاند.
آباد در قاموس ظالمان، ظلمترین کار را اسارت دانست و یادآور شد: مهمترین مشکل من در اسارت خانوادهام و بیخبری آنها از من بود.
نویسنده کتاب من زندهام با اشاره به خوابی که در اسارت در زندان الرشید دیده بود، یادآور شد: شبی خواب دیدم دریچه سلول را که باز کردند تا برای ما غذا بیاورند، اما به جای سرباز همیشگی که «حکمت» نام داشت، مادرم برای ما 40 قرص نان آورده بود و گفت، هر ماه یکی از این نانها را بخور و تعبیر این خواب این بود که بعد از گذشت 40 ماه از اسارت، آزاد شدم.
وی اظهارکرد: با وجود اینکه سالها است آزاد شدم، ازدواج کرده و فرزند دارم، اما حس اسارت همیشه همراهام بوده و این بدترین نوع شکنجه است.
آباد در خصوص داوطلب بودن هلال احمر گفت: واژه «داوطلب بودن» یک واژه انتزاعی و فراتر از جنگ است، نیروی داوطلب فارغ از مسؤولیتها، خود را بهدردسر میاندازد و در حوادث مختلف حاضر و ناظر است.
نویسنده کتاب من زندهام افزود: با اینکه مسؤولیتهای دیگری هم دارم، اما این لباس را با هیچ موضوع دیگری عوض نمیکنم.