گروه ورزشی
جهان نيوز: سرشناسترین چهره فوتبالی ایران در دنیا، سه ماه است از فوتبال فاصله گرفته و همین اتفاق مهم بهانهای بود تا بعد از هماهنگی، به دفتر ایشان برویم؛ علی دایی با وجود اینکه در جلسهای خصوصی با دوستان خود بود، به گرمی از حضور ما استقبال کرد، با برخورد صمیمانه پای گفتوگو با «آنتن» نشست و مثل همیشه نکات تازه و جذابی عنوان کرد.
اسطوره فوتبال ایران از دلایل دوری از فوتبال، از زندگی تازهای که در کنار خانواده شروع کرده و تمایل کار به خارج از ایران صحبت میکند؛ شهریار در این مصاحبه به نکات جالبی از گذشته فوتبال خود نیز اشاره کرده است؛ روابطی که با برانکو و کیروش و همچنین ستارههای همدورهای خود مثل علی کریمی، احمدرضا عابدزاده و ... داشته و چه اتفاقاتی در زمان پایان کارش با تیم ملی، پرسپولیس و سایپا ایجاد شده است؛
به گزارش
جهان نيوز، قسمت هایی از صحبتهای علی دایی را در زیر بخوانید:
* اگر شما آن روز(بازی انتخابی جام جهانی تیم ملی برابر عربستان) رئیس جمهور بودید، به استادیوم میرفتید؟ بالاخره حضور رئیس جمهور در ورزشگاه یک رویداد است و اگر تیم شما در آن بازی شکست میخورد، ممکن بود لج کنید و چنین تصمیمی بگیرید؟
اول از همه اینکه اگر من رئیس جمهور بودم، اصلا در چنین مسابقه حساسی به ورزشگاه نمیرفتم؛ آن مقطع، زمانی بود که انتخابات دور بعدی در پیش بود؛ مطمئنا آن زمان به ورزشگاه نمیرفتم و چنین کاری نمیکردم؛ اصلا یک سوال از شما دارم؛ آیا رئیس جمهور(احمدینژاد) باید مربی فوتبال عوض کند؟؛
کجای دنیا دیدید که یک رئیس جمهور سرمربیان فوتبال، والیبال و بسکتبال را عوض کند؟ این حرفها چه چیزی است؟ متاسفانه مسائل کلان را باید رئیس جمهور رسیدگی کند؛ اتفاقاتی به این شکل را اصلا در حیطه کاری رئیس جمهور مملکت نیست.
* آن زمان گفتند چون فضای سیاسی است، این مسائل را مطرح کردند؛ گفتند یک ذهنیتی وجود داشته و شاید این باخت عمدی بوده که این اتفاقات شکل بگیرد.
من اصلا اولین بار است این موضوع را میشنوم؛ متاسفانه ما از همه چیز دنبال بهرهبرداری سیاسی هستیم، وگرنه ورزش و فوتبال چه ارتباطی به سیاست دارد؟ اما ما دخالت میکنیم؛ شما فکر میکنید این همه گفتند استقلال و پرسپولیس واگذار میشود، چه کسی واگذار کرد؟
چه کسی توانست این کار را انجام دهد؟ فقط بخاطر مسائل سیاسی بوده است؛ مطمئن باشید پرسپولیس یا استقلال میتواند کل نمایندگان مجلس و رئیس جمهور را تعیین کند؛ به همین خاطر هیچوقت نتوانستند چنین کاری را انجام دهند و همیشه زیر سایه وزارت ورزش بوده است؛ الان آقای گودرزی کجاست؟ آقای سیاسی کجاست؟
من کجا هستم؟ باور میکنید یک بار پشت میز دفترم ننشستم و همیشه آن پشت نشستهام؛ اصلاً پشت میز نشستم را دوست ندارم چون میدانم آن صندلی به هیچ احدی وفا نکرده است؛ همیشه این طرف میز مینشینم، کار بچههایمان را میبینم و امورمان را تنظیم میکنم.
میخواهم ببینم آن آقایان کجا هستند؟ آن همه علیه من صحبت کردند و حرف زدند، اما چه اتفاقی افتاد؟ متاسفانه یک سری مسائل دیگر در ورزش، فوتبال و همه چیز ما نقش بازی میکند.
من نمیخواهم یک چیزی را بگویم، اما شما نگاه کنید کسانی به فوتبال ما آمدند که اصلاً نمیدانستند ورزش چه چیزی است؛ قبلاً اصلا اسم این آدمها را نشنیده بودیم؛ ما در تمام دنیا دیدهایم که اکثر مدیران عامل باشگاهها، ورزشی نیستند؛ از پرز گرفته تا هر کس دیگری، اما در کنار خودشان مشاوران ورزشی و فوتبالی دارند که خیلی به آنها کمک میکند؛ اولین موضوعی که مدیرعامل باید به آن توجه کند، بحث اقتصادی باشگاه و به نتیجه رساندن آن است؛ شما یک مدیر عامل در ایران را نام ببرید که بحث اقتصادی کرده و یک باشگاه را به خودکفایی رسانده است؛ با اینکه مشکلات زیادی دارند؛
متاسفانه نمیتوانیم این کار را انجام دهیم ولی شما حتی یک نفر را نشان دهید که حتی ۵ درصد در این راستا کار کرده باشد؛ اما همین مدیران خیلی راحت میآیند و نظر می دهند؛ بعد از یک ماه روی کار آمدن راجع به فردی که ۳۰ سال از عمرش را در فوتبال گذاشته صحبت فنی میکنند؛ این مسائل دردآور است وگرنه مدیران عامل ما مشکلات خیلی زیادی دارند؛ هیچ موقع نمیگویم مدیر عامل باید فوتبالی باشد و معتقد هستم باید اطراف او افراد و مشاوران خوبی باشند که در عرصه فوتبال به این مدیر کمک کنند.
* آیا مدیران عامل مقابل شما میتوانند صحبت فنی کنند؟ چون اغلب مدیران ما فوتبالی نیستند.
خیلی از مدیران ما دوست دارند نظرشان را بگویند و آدم هم نظر آنها را گوش میکند؛ متاسفانه خیلی از آنها مثل وزیر ورزش آن زمان اصلاً نمیدانست فوتبال چه چیزی است، اما یک مشاور داشت که از خط او فهمیدم چه کسی است! ؛ چیزهایی را برای من میخواند که اصلاً خندهدار بود.
می خواهم یک داستان را برای شما تعریف کنم که برای من درس خیلی بزرگی بود؛ ما در کانادا به همراه تیم ملی بودیم؛ آن زمان آقای صفایی فراهانی ریاست فدراسیون فوتبال را بر عهده داشت؛ به رختکن ما آمد و زمانی که ما نشسته بودیم و بازی بدون گل بود، یک مورد فنی عنوان کرد که چرا چنین کاری را انجام نمیدهید؛
من همان موقع گفتم آقای صفایی فراهانی شما رئیس فدراسیون فوتبال هستید و ما مربی داریم؛ مربی باید این مسائل را بگوید؛ همانجا ایشان عذرخواهی کرد؛ اصلا روح بزرگ این مرد را من در آنجا شناختم که گفت حق با شما است؛ شما کدام مدیر را سراغ دارید که به این شکل برگردد و به شما بگوید حق با شما است؟
متاسفانه همه ما فکر میکنیم میتوانیم راجع به همه مسائل نظر بدهیم؛ متاسفانه وقتی میخواهند یک فردی را جابجا کرده و به یک جا تبعید کنند، به فوتبال و ورزش ما میفرستند.
* آنقدر مسائل غیرفنی درباره آن مسابقه با عربستان گفته شده که فرصت سوال درمورد مباحث فنی نشده است؛ شما الان مربی بسیار باتجربهتر نسبت به آن موقع هستید، آیا به نظرتان میتوانستید در آن بازی کاری انجام دهید یا اینکه تعویضی داشته باشید تا تاثیرگذار باشد؟ چقدر به این موضوع فکر کردید؟
مطمئنا شاید تغییراتی میدادم؛ رو راست بگویم خیلی به آن فکر نکردم چون یک سری اتفاقات بعد از آن بازی افتاد که فکر کردن به آن ارزشی ندارد؛ من راجع به چیزی فکر میکنم که بتواند به من کمک کند؛ متاسفانه خیلی از اتفاقات ما غیر ورزشی است و همین مسائل به ما لطمه وارد میکند.
* زمانی که شما سرمربی تیم ملی شدید، این بحث مطرح شد که از همان سمت که از سرمربیگری تیم ملی برکنار شدید، در این سمت انتخاب شده بودید.
من این مورد را قبول ندارم؛ آقای کفاشیان، رئیس وقت فدراسیون فوتبال میتواند شهادت دهد که ۲۰ بار به من زنگ زد تا این سمت را قبول کنم و بروم با ایشان مذاکره کنم؛ شما فکر میکنید الان وزیر ورزش در انتصاب سرمربی تیم ملی دخالت نمیکند؟
آن موقع هم همین بود؛ فکر کنم کمیته ملی المپیک نیز میتواند در این مسئله دخالت کند؛ آن موقع هم مباحث وجود داشت؛ مگر من را وزیر ورزش کنار گذاشت؟ من را رئیس جمهور وقت کنار گذاشت؛ پس اصلا و ابدا این حرفها بهم نمیخورد؛ الان هم شاید یکی از مخالفتهایی که برای سرمربیگری من در تیم ملی شد، از طرف وزارت ورزش بود.
* اگر بخواهیم دوران سرمربیگری شما را جمع بزنیم، یک شاخصه خیلی مهم دارید که بازیکنان جوان زیادی از کنار شما مطرح شدند و از طرف دیگر بخاطر حضور شما در کنار زمین، بازیکنان با تمام توان برای شما بازی میکنند، سخت میبازند و نتایجی دور از انتظار به دست آوردند؛ به همین خاطر نتایج غیرقابل انتظاری در نفت تهران، سایپا و ... داشتید؛ از نظر مربیگری دوران موفقی پشت سر گذاشتید، در حالی که خیلیها معتقد هستند که علی دایی به طور ۱۰۰ درصد به فوتبال نگاه نمیکند و مشغلههای زیادی دارد؛ آیا این مورد درست است؟
اگر نگاه کنید، زمانی که مربی بودم، تمام فکر و ذکرم را روی کار مربیگریام گذاشتم؛ در کنار آن هم کارم را داشتهام؛ من کانون توجه بودن را کنار میگذارم، اما آدمی هستم که اگر کاری را قبول میکنم، سعی دارم به نحو احسن آن را انجام دهم؛
شما میتوانید از شریکم بپرسید که من آنقدر بخاطر سرمربیگری مشغله داشتم که وقت نمیکردم به کارهای مجموعه اقتصادیمان برسم؛ الان شاید باور نکنید، یکی از روزها و ماههای خوبی است که ما کارمان را انجام میدهیم و خیلی هم موفقیت هستم؛
موقعی که کاری را قبول کنم، آن را انجام میدهم؛ تمام زندگی شما که فوتبال نیست و مدیر یک مجموعه خبری هستید، اما شاید کار دیگری هم در کنار آن انجام دهید؛ اگر این شرایط است، پس باید تمام فوتبالیستها تا آخر زندگی خود ازدواج نکنند؛ آدم باید همه مسائل را در حد نرمال داشته باشد، اما بیشترین انرژی خود را صرف فوتبال میکردم.
* طی فصول اخیر چقدر از این مسئله ضرر کردید؟
متاسفانه در این سالها ۲۰ الی ۳۰ درصد از کار فنیام را توانستم انجام دهم چون همه جا به مشکل خوردیم؛ با آقای رویانیان بودیم، مسئله مالی پیدا کردیم و در یک نیمفصل اصلا پول نداشتیم؛
در نفت تهران ۴۲ درصد پول گرفتیم ولی در نیمفصل دوم اصلا مدیرعامل نداشتیم؛ سالی که در صبای قم سرمربیگری کردم، در دور برگشت اصلا صاحب تیم مشخص نبود، نه پولی گرفتیم، نه چیزی؛ تنها موردی که بود، دو سال قبل با مدیرعاملی آقای درویش در سایپا ۹۰ درصد از مبلغ قراردادهایمان را گرفتیم؛
امسال هم که ماشاالله آنقدر وضع گل و بلبل شد که همه نظر میدادند؛ من تا الان به غیر از سال اولی که مربیگری را شروع کردم، جایی نبوده که آرامش کافی را داشته باشم؛ آرامش بزرگترین نعمت برای هر مربی است تا کارش را در آن شرایط انجام دهد.
* فکر میکنید پرسپولیس در سه، چهار سال اخیر آرامش داشته است؟
مطمئنا وقتی تیمی نتیجه میگیرد، تنها آن بازیکنان یا مربیان نیستند؛ تیم پشت پرده آن را به درستی حمایت کرده تا بتوانند قهرمان شوند؛ زمانی که یک تیم سه سال متوالی قهرمان میشود، قطعا یک حکمتی در آن بوده و کار اصولی صورت گرفته است.
* اگر شما در یک موقعیت ایدهآل قرار بگیرید، فوتبالی که دوست دارید تیم شما انجام دهد، چه نوع سبک بازی است؟
من فوتبال هجومی را دوست دارم، اما متاسفانه در تیمهایی که سرمربی بودیم، بخاطر قوی بودن تیم رقیب، مجبور شدیم تاکتیکهای دیگری را در نظر بگیریم تا جلوی آنها بایستیم؛ مطمئنا اگر امکانات و بازیکنان خوب دراختیارم باشد، تنها به فوتبال هجومی فکر میکنم.
* اگر شما یک علی دایی در تیم خود داشتید، فکر میکنید در این سالهای مربیگری چقدر بیشتر نتیجه میگرفتید؟
من مسی را به این خاطر دوست دارم که اتفاقاتی را درفوتبال رقم میزند که آدم در آن لحظه به ذهنش نمیرسد؛ مثلا ۵-۴ نفر را دریبل میکند و یک گل هایی میزند که مثلا من خودم نمیتوانستم بزنم؛ مثلا به غیر از یکی، دو گل قیچی رونالدو، سایر گلها را من زده بودم اما کاری که مسی میکند را من هزار سال دیگر هم نمیتوانم انجام دهم چون به یکباره میبینید بارسا ۲ بر صفر عقب است، اما مسی در ۱۰ دقیقه بازی را عوض میکند؛ بارسلون را هم به خاطر مسی دوست داریم.
* فکر میکنید کسی در فوتبال ایران به مرزی که شما رسیدید، چه از نظر زمانی که در فوتبال رکوردش را زدید و از آن عبور کردید، برسد؟
مطمئنا میرسد؛ یک روز من این مرزها را به قول شما به دست آوردم و یک روز هم یکی میآید و از آن میگذرد.
* یعنی این عطش را در جوانان فوتبال ایران میبینید؟
اصلا آن عطش را نمیتوانم با نسل الان مقایسه کنم، ما یک جورایی بودیم اما نسل فعلی خیلی عوض شده و با نسل ما تفاوت دارد؛ اما باز هم هستند کسانی که دوست دارند پیشرفت کنند و موفق باشند و من برای همه آنها آرزوی موفقیت میکند
انشاالله تیم ملی هم موفق باشد و مثل دوره قبل راحت به جام جهانی صعود کنیم؛ آرزویم این است کاری کنیم تا مردم خوشحال شوند؛ یک جامعه سالم، مردم با نشاط میخواهد؛ پس باید کاری کنیم که مردم شادی و نشاط داشته باشند.
نمیتوانم راجع به خودم صحبت کنم؛ من در یک فصل و نیم اخیر آقای رمضانی را دراختیار داشتم که خیلی بااستعداد و خوب بود؛ او همه کار برای تیم ما کرد، غیر از گل زدن!
* شما از بانک تجارت گرفته تا پرسپولیس و بوندس لیگا و تیم ملی، همواره بهترین گلزن بودید؛ حالا هم اگر بازیکنی در یک تیم ۲۰ گل بزند، شاید بتواند تیمش را قهرمان کند.
به نظرم یک تیم میتواند در این سطح قرار بگیرد که یک دروازهبان خیلی خوب داشته باشد و یک بازیکنی که گل بزند؛ سه سال پیاپی پرسپولیس قهرمان شد که یک دروازهبان عالی به نام آقای بیرانوند و دو گلزن خیلی خوب، آقایان طارمی و علیپور را دراختیار داشت؛ این بازیکنان کمک زیادی به پرسپولیس کردند؛
ببینید اگر تیم شما خیلی عالی بازی کند ولی گل نزنید، چه اتفاقی میافتد؟ امتیاز از دست میدهید؛ یا اگر یک دروازهبان بد داشته باشید، روی دو، سه حمله حریف گل بخورید، مطمئنا نمیتوانید به این درجه برسید.
* درباره جدایی برانکو از پرسپولیس چه نظری دارید؟
برای یک مربی حرفهای، بهترین زمان برای تصمیمگیری بود که برود چون امسال برای آقای برانکو و همه خیلی سخت میشد چراکه همه انتظار قهرمانی داشتند؛ برای مربی جدیدی هم که میآید، این انتظارات بالا است و مطمئنا به مشکل برمیخورد؛ فکر میکنم رفتن آقای برانکو به این شکل درست نبود ولی در بهترین زمان رفت.
* یعنی برانکو را در این موضوع مقصر میدانید؟
نه، چون مربی به زندگی و آیندهاش فکر میکند؛ شاید آقای برانکو دو، سه سال دیگر مربیگری کند؛ مطمئنا حق و حقوقی که آن کشور به او میدهد، با ایران قابل مقایسه نیست و به نظر من حق داشت که برود.
* شما از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ را با آقای برانکو را گذراندید و در تیمی که شما سرمربیاش بودید و انتقاداتی وجود داشت، خیلی مواقع هم پای شما ایستاد؛ چقدر برانکو را بهعنوان یک الگو از نظر مربیگری و رفتاری آدم جالبی میدانید؟
مطمئنا آقای برانکو جزو کسانی بود که نه تنها برای من، برای تیم ملی و پرسپولیس خیلی زحمت کشید و قطعا از دانش بالایی برخوردار بود که توانست همین پرسپولیس را سه سال پشت سر هم قهرمان کند؛
در یک سال جام حذفی و لیگ را همزمان بگیرد؛ در تیم ملی نتایج خیلی خوبی داشت و مطمئنا مربی بزرگی بود؛ آدم میتواند از همه یاد بگیرد و من هم خیلی چیزها را از آقای برانکو یاد گرفتم؛ متانت و وقار ایشان همیشه برای من قابل احترام بود.
* نقطه ضعف او چه بود؟
نقطه ضعف را که همه دارند؛ نقطه ضعفهای خودم را بهتر میتوانم بگویم تا آقای برانکو؛ این سوال را نگویم بهتر است.
* در اتفاقاتی که در جام جهانی ۲۰۰۶ وجود داشت، بحثهایی است که آقای برانکو مسائل به وجود آمده را شُل گرفت...
من اگر بخواهم بگویم، شاید از لحاظ مدیریتی آقای برانکو یک مقدار ضعف داشت که مطمئنا به مرور زمان آن را رفع کرد، اما در سال ۲۰۰۶ چنین مسئلهای بود و همان مقطع متاسفانه اختلاف فدراسیون با وزارت ورزش کلید ماجرا بود؛ من این همه سال بازی کردم، نه گروه و نه باندی داشتم،
اما خیلی مسائل در جام جهانی ۲۰۰۶ اتفاق افتاد که من میگویم؛ هیچ موقع هم پخش نشد و اگر بشود یا نشود برای من فرقی ندارد؛ من همیشه چیزهایی که حس کردم و وجود داشت را گفتم؛ آن موقع شاید ما میتوانستیم نتایج بهتری را بگیریم ولی برخی مسائل این اجازه را نداد.
* درباره آن تیم میگویند بازیکن بزرگ زیاد داشته و شاید همین مسئله
متاسفانه اگر شما ببینید ما در کارگروهی در زندگی شخصیمان هم ضعیف هستیم و متاسفانه این موضوع به ذات و فرهنگ ما برمیگردد...
* شما بعد از جام جهانی یک مصاحبهای کردید که تیترش این بود: «در چشمهای من نگاه کردند و پاس ندادند»؛ آیا نظر شما نسبت به آن زمان تغییر کرده است؟
نه، چون ببخشید این موضوع را حس کردم و دیدم؛ موقعی که شما چیزی را حس میکنی و میبینی، مگر گذشت زمان آن را عوض میکند؟ الان هم روی حرفم هستم، اما اصلا و ابدا به آن فکر نمیکنم و شما الان یادآوری کردید.
* برای مردم خیلی جذاب است که نسل ۲۰۰۶ را کنار هم ببینند، اما در دنیای واقعی این ظاهرا اتفاق نمیافتد.
این اختلاف نظر نیست، وقتی آدم ازدواج میکند، مسیر زندگیاش عوض میشود؛ شاید باور نکنید سهراب(بختیاریزاده)، یحیی(گلمحمدی)، مهدی(مهدویکیا) و جواد(نکونام) دوستان من هستند یا آقای علی کریمی را خیلی دوستش دارم، خیلی؛
شاید باور نکنید چون همه اینها باعث خوشحالی ما شدند؛ با همه رفیق هستیم و شاید اتفاق بیفتد همدیگر را ببینیم و تلفنی صحبت کنیم؛ با آقای پیروانی از اول دوست بودیم و هستیم،
اما متاسفانه بعد از ازدواج مشغلههای زندگی مسیر همه را عوض میکند و این یک چیز طبیعی است، وگرنه الان همه ما رفیق هستیم و مطمئنا دیر هم بشود، زنگ میزنیم و صحبت میکنیم و اینطور نیست که خیلی از هم فاصله داشته باشیم؛
مثلا مسیر زندگی مهدی یک جور عوض شده، آقای کریمی یک جور دیگر، یحیی به مشهد رفته، سهراب تیم المپیک بود و ... ؛ اینطور نبود ما یک جا زندگی کنیم که بگوییم الان هم باید اینطور باشد؛ من خیلی دوست دارم رفیقهای قدیمیام را ببینم،
من این کار را در اردبیل میکنم و همبازیانم را میبینم، اما آنجا اردبیل است؛ یک جای کوچک است و مشغله آنچنانی ندارند و مثل بچههای ما نیستند؛ وحید هاشمیان از همان موقع آلمان بوده و الان هم دستیار سرمربی تیم ملی است، اما مطمئن باشید من همیشه برای آنها آرزوی موفقیت کردم؛ دوست دارم با کسانی که همنسل بودم، همه موفق باشند و همه برای من قابل احترام هستند.
* در بین بازیکنان همتیمی، شما چه کسی را بیشتر از همه دوست داشتید؟
من اگر دروغ نگویم، با خداداد ارتباط خیلی خوبی داشتم و با کریم(باقری) هم زندگی کردم و علاوه بر این دو نفر، افشین پیروانی بوده است؛ خود یحیی(گلمحمدی) و سهراب(بختیاریزاده) هم در این بین هستند؛ اینها چون هم سن و سال ما بودند، بیشتر با هم اُخت بودیم؛
با کریم یک سال در آلمان زندگی کردیم؛ در خوبی و بدیها، شادی و غمها شریک بودیم و نمیتوانم آن روزها را از یاد ببرم.
* کدام یک را از نظر فوتبالی بیشتر قبول دارید؟
خیلیهایشان میتوانستند بهتر از من باشند، اما از لحاظ فوتبالی من خداداد را بیشتر از بقیه قبول داشتم.
* بازیکن مورد علاقهتان مسی است، در حالی که ما فکر میکردیم شاید رونالدو را دوست داشته باشید؛ درباره این دو نفر صحبت کنید.
من مسی را به این خاطر دوست دارم که اتفاقاتی را درفوتبال رقم میزند که آدم در آن لحظه به ذهنش نمیرسد؛ مثلا ۵-۴ نفر را دریبل میکند و یک گل هایی میزند که مثلا من خودم نمیتوانستم بزنم؛
مثلا به غیر از یکی، دو گل قیچی رونالدو، سایر گلها را من زده بودم اما کاری که مسی میکند را من هزار سال دیگر هم نمیتوانم انجام دهم چون به یکباره میبینید بارسا ۲ بر صفر عقب است، اما مسی در ۱۰ دقیقه بازی را عوض میکند؛ بارسلون را هم به خاطر مسی دوست داریم.
* فکر میکنید کسی در فوتبال ایران به مرزی که شما رسیدید، چه از نظر زمانی که در فوتبال رکوردش را زدید و از آن عبور کردید، برسد؟
مطمئنا میرسد؛ یک روز من این مرزها را به قول شما به دست آوردم و یک روز هم یکی میآید و از آن میگذرد.
* یعنی این عطش را در جوانان فوتبال ایران میبینید؟
اصلا آن عطش را نمیتوانم با نسل الان مقایسه کنم، ما یک جورایی بودیم اما نسل فعلی خیلی عوض شده و با نسل ما تفاوت دارد؛ اما باز هم هستند کسانی که دوست دارند پیشرفت کنند و موفق باشند و من برای همه آنها آرزوی موفقیت میکنم؛
انشاالله تیم ملی هم موفق باشد و مثل دوره قبل راحت به جام جهانی صعود کنیم؛ آرزویم این است کاری کنیم تا مردم خوشحال شوند؛ یک جامعه سالم، مردم ما نشاط میخواهند؛ پس باید کاری کنیم که مردم شادی و نشاط داشته باشند.