پنجشنبه ۳۰ فروردين ۱۴۰۳ - 18 Apr 2024
 
۱
۵

ناگفته های شاهدان یک ترور

چهارشنبه ۲ مرداد ۱۳۹۸ ساعت ۱۱:۲۵
کد مطلب: 695491
شاید اگر خداوند به من قدرت انتخاب می‌داد ترجیح می‌دادم که آخرین تصویر از داریوش در ذهن من و دخترمان صحنه شهادت داریوش نبود! ترجیح می‌دادم با لبخند از در خانه بدرقه‌اش می‌کردم، تا هر وقت می‌خواست به یاد بیاورمش در چارچوب در آپارتمان‌مان برایم ظاهر شود؛ ولی نشد ...
ناگفته های شاهدان یک ترور
به گزارش  جهان نيوز، شهره پیرانی همسر شهید هسته‌ای «داریوش رضایی‌نژاد» به مناسبت هشتمین سالروز شهادت همسرش، دل نوشته‌ای را در اینستاگرام خود منتشر کرد که در ادامه می‌خوانید:
 
هشت سال گذشته نتوانستم و نشد هیچ وقت در مورد توانایی‌هایش صحبت کنم به هزار و یک دلیل. هیچ وقت حق مطلب در مورد داریوش، توانایی‌ها و خدماتش ادا نشد. البته بر این باورم «شهادت» بزرگ ترین پاداش بود که خداوند برای تمام آنچه از داریوش شنیده و دیده نشد در نظر گرفت.

اگر من و آرمیتا نمی‌توانیم تنها با یادش آرام باشیم نه به خاطر داریوش (که سعادتمند دنیا و آخر شد) که برای خودمان است. همواره اعتقاد داشته‌ام آخرین تصویر از فردی که از این دنیا می‌رود ماندگارترین تصویر در ذهن ماست!

از آرمیتا چندی پیش پرسیدند آخرین تصویری که از پدرت در ذهنت هست چه تصویری است؟ گفت: آخرین تصویر روز شهادت پدرم و صحنه شهادت پدرم است!

شاید اگر خداوند به من قدرت انتخاب می‌داد ترجیح می‌دادم که آخرین تصویر از داریوش در ذهن من و دخترمان صحنه شهادت داریوش نبود! ترجیح می‌دادم با لبخند از در خانه بدرقه‌اش می‌کردم، تا هر وقت می‌خواست به یاد بیاورمش در چارچوب در آپارتمان‌مان برایم ظاهر شود؛ ولی نشد ...

آخرین تصویر از داریوش در ذهن من تصویر داریوش است که با شلیک اولین گلوله (که بعدها فهمیدم به بازوی چپش بوده) سرش رو به سمت فرمان ماشین خم کرد. وقتی بقیه گلوله‌ها به پیکرش اصابت کرد به سمت صندلی من خم شد. چشمانش نیمه باز بود، انگار که خواب باشد (همیشه چشمانش موقع خواب نیمه باز بود). از گلوله‌ای که به گردنش اصابت کرده بود رد باریکی از خون بیرون زده بود.

از سرش خون روی بینی‌اش چکه می‌کرد. سمت چپ ریه‌اش که بعدها فهمیدم قلبش بود را یک گلوله سوراخ کرده بود و ... من و آرمیتا وحشت زده و سراسیمه تمام این صحنه‌ها را تنها در آن روز گرم اول مرداد سال نود نظاره‌گر بودیم. انگار که وسط تهران این اتفاق نیفتاده، انگار وسط بیابان تنها گیر کرده بودیم، آنقدر که تنهایی‌مان در آن لحظات عمیق بود!

... و آخرین تصویر از داریوش اینگونه در ذهن ما ماندگار شد هر چند اکنون که به رفتنش فکر می‌کنم، خوشحالم که مزد خدماتش را با شهادت گرفت.

اما داریوش عزیزم!

از تو و رفتنت برای آرمیتا طوری گفته‌ام که آرزویش این است که جا پای جای تو بگذارد در خدمت به این سرزمین!

یادت باشد

«از یاد تو برنداشتم

دست هنوز» پس به یادمان باش!

منبع : دفاع پرس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


ب
Iran, Islamic Republic of
خداوند همه شهیدان هسته ای را بیا مرزد‌. ولی خیلی از مقصرین این حوادث هنوزهم که هست آزاد هستند وآتش بیار معرکه هستند. واز خدا وند طلب می کنیم روزی رسوا شوند. بحق این خونها بناحق ریخته شهدا؟
محمدرضا
Iran, Islamic Republic of
خداوندبه همه شهیدان انقلاب که بهترین سرمایه خودرادراه دین وکشورباخدامعامله کرده اندرحمت کندوبه خانواده مکرم آنها(همچنین خانواده معززشهدای هسته ای )صبروعزت وتحمل دوری آنهاراعنایت کندهرچندکه شهدانمرده اندوحاضروناظربراعمال ماهستند..ن..
امین
Iran, Islamic Republic of
درود خدا بر شهیدان سرافراز جبهه علم-خواهرم به خدا با شنیدن این حرفها جگرمان خون میشود-مگر میشود در مملکت خودت در وسط اتوبان در وسط شهر فرزند این میهن رو اینجوری شهیدش بکنن فقط با یک منطق سازگاری دارد که خداوند این چنین خواسته-80 میلیون ایرانی مدیون شماست.
جواد
و چه زیبا بعضی در عین گمنامی با شهرت و افتخار آفرینی برای میهن خود به دیدار خدا می روند
حمید
Iran, Islamic Republic of
خدا لعنت کند وطن فروشانی که به آرمانهای تو خیانت کردند ...شهید!