به گزارش جهان نیوز، پرونده قتل پسر جوانی که به تازگی روی میز بازپرس جنایی تهران قرار گرفته است نشان میدهد مقتول همانند تعداد زیادی از نزاعهای خیابانی در درگیری با یکی از بچه محلهای قدیمیاش به خاطر یک موضوع ساده به قتل رسیده است. ساعت۲ بامداد روز سهشنبه ۲۴اردیبهشتماه قاضی کامران رضوانی، بازپرس ویژه قتل دادسرای امور جنایی تهران با تماس تلفنی مأموران کلانتری ۱۶۰خزانه از قتل پسر جوانی با خبر و همراه تیمی از کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی راهی محل شد.
تیم جنایی در بیمارستان با جسد خونین پسر ۲۳سالهای به نام محمود روبهرو شدند که با اصابت دو ضربه چاقو به گردن و قفسه سینه به کام مرگ رفته بود. نخستین بررسیها نشان داد مقتول حدود ساعت۲۴ شب در نزدیکی پارک دخانیات حوالی منطقه علیآباد همراه یکی از دوستانش با دو پسر جوان دیگر درگیری خونینی رقم زده است که در جریان آن محمود با ضربات چاقوی یکی از آنها زخمی شده است و پس از انتقال به بیمارستان به کام مرگ میرود. دوست مقتول گفت: همراه محمود سوار موتور سیکلت بودیم و در نزدیکی پارک پرسه میزدیم که پسر جوانی به نام فرمان و یکی از دوستانش با موتور سیکلت راه ما را سد کردند.
فرمان و محمود مشاجره لفظی میکردند و وقتی درگیری آنها بالا گرفت ناگهان فرمان چاقویی از جیبش بیرون آورد و دو ضربه به محمود زد. من از ترس فرار کردم و بعد از دقایقی وقتی دوباره به محل حادثه آمدم مشاهده کردم محمود خونین روی زمین افتادهاست و فرمان و دوستش هم فرار کردهاند. همزمان با انتقال جسد به پزشکی قانونی مأموران مخفیگاه متهم فراری را در حوالی کلانتری بهارستان شناسایی کردند. سپس مأموران راهی محل زندگی متهم شدند و وی را پس از گذشت ۱۲ساعت از حادثه دستگیر کردند. متهم صبح دیروز برای تحقیق به دادسرای امور جنایی تهران منتقل شد و با اظهار پشیمانی به قتل محمود اعتراف کرد. پس از اعتراف متهم به دستور قاضی رضوانی برای تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم پلیس آگاهی قرار گرفت.
گفت و گو با متهم
خودت را معرفی کن؟
فرمان هستم.
متأهلی؟
نه، مجردم.
چه کارهای؟
در چاپخانهای حوالی بهارستان کار میکنم.
سابقه داری؟
سابقه درگیری دارم.
مقتول را میشناختی؟
بله از بچه محلهای قبلیام بود. من قبلاً در محله خزانه زندگی میکردم، اما چند سالی است خانهمان را به حوالی بهارستان منتقل کردهایم.
با مقتول اختلاف داشتی؟
نه اصلاً اختلافی نداشتم.
چرا او را به قتل رساندی؟
من قصد قتل نداشتم. آنها جلوی مرا گرفتند و کتک زدند که در دفاع از خودم چاقو کشیدم و دو ضربه زدم. من میخواستم چاقو را به سرش بزنم تا مرا رها کنند، اما بدشانسی آوردم و چاقو به گردن و قلبش اصابت کرد.
دوست مقتول میگوید که شما و دوستت راه آنها را سد کردید؟
دروغ میگوید.
درباره شب حادثه توضیح بده؟
عصر آن روز با موتور سیکلتم به محل قدیممان رفتم و موتور سیکلتم را کنار پارک دخانیات پارک کردم و خودم به ایستگاهی که چای نذری میداد، رفتم و چند ساعتی با دوستانم آنجا بودم. چند ساعت بعد از یکی از بچههای محل خواستم مرا به پارک ببرد تا موتور سیکلتم را بردارم و به خانهمان بروم. در نزدیکی پارک مقتول و دوستش ما را دیدند و مقتول گفت: اینها هستند. متوجه منظورش نشدم که جلوی ما را گرفتند. مقتول چوب دستی داشت و دوستش هم دو شیشه شکسته نوشابه در دستش بود. آنها به من حمله کردند و در حالی که دوستش شیشه شکسته را روی گلویم گذاشته بود، مقتول میگفت: چرا من به دوستانم دستور دادهام که او را بزنند. هر چقدر به او گفتم که اشتباه میکنی فایدهای نداشت. در ادامه مقتول با چوب به سرم زد و من هم که همیشه دو چاقو همراه دارم، یکی از چاقوها را بیرون آوردم و دو ضربه به او زدم.
مشروب خورده بودی؟
نه، من ماه رمضان مشروب نمیخورم، اما قرص خورده بودم. چند روز قبل دوستم فوت کرده بود و افسردگی داشتم که قرص میخوردم تا حالم بهتر شود. آن شب هم قرص خورده بودم و کمی گیج بودم.
درست است که بین دوستانت به الکی مشهوری؟
بله.
چطور دستگیر شدی؟
در خواب بودم که مأموران را بالای سرم دیدم.
حرف آخر؟
من پشیمان هستم و قصد قتل نداشتم و اصلاً نمیدانم ضربات را به کجا وارد کردم.
منبع: روزنامه جوان