ساختار اصلاحطلبان مانند امارتی ماسهاي در حال فروريختن است، با چشم خود ميبينيم بسياري از نيروها و نسل جوان اصلاحطلب در حال خارجشدن از اين دايره هستند و به نظرم اصلاحطلبي در اين فضا دچار نوعي خودزني شده است
تئورسین معروف جریان اصلاحات:
ساختار اصلاحطلبان مانند امارتی ماسهاي در حال فروريختن است/ اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان ابزار براي نجات خود بهره برده و ميبرند
3 ارديبهشت 1398 ساعت 8:47
ساختار اصلاحطلبان مانند امارتی ماسهاي در حال فروريختن است، با چشم خود ميبينيم بسياري از نيروها و نسل جوان اصلاحطلب در حال خارجشدن از اين دايره هستند و به نظرم اصلاحطلبي در اين فضا دچار نوعي خودزني شده است
گروه سیاسی جهان نیوز: محمدرضا تاجيک، از تئورسینهای معروف جریان اصلاحات، در نشستي با عنوان «آسيبشناسي جريان اصلاحات» به ميزباني اعضاي جداشده از حزب اعتماد ملي، گفت: «اصلاحطلبان در ميان دو مفهوم عمران و ويرانکردن گير کردهاند. اين وضعيت در کنار يک مفهوم ديگر قرار گرفته که من اسم آن را بيکفايتي کفايت نمادين ميگذارم. به اين معني که برنامه و هدف بيانگر کفايت و توانايي شعار اصلاحطلبان است، ولي درواقع عملا يک بسته خالي از محتواست».
به گزارش جهان نیوز، وي ادامه داد: «در فضاي اصلاحطلبي برخي اشخاص و بعضي از آموزهها و ايدهها کفايت نماديني داشتند که ما را ذيل يک گفتمان جمع ميکردند ولي امروز ما با يک نوع بحران حاملان و عاملان اصلاحطلبي مواجه هستيم، بنابراین اگر کسي بخواهد گفتمان شاداب، متفاوت و پراتيکالي را ايجاد کند، نبايد از حاملان و عاملان مرسوم اصلاحات استفاده کند».
استاد دانشگاه شهيد بهشتي ادامه داد: «اصلاحطلبان بهعنوان دستگاه قدرت با اصلاحطلبي برخورد کردند، ما اصلاحطلبي را ابزار قدرت قرار داديم و هر زمان که به قدرت رسيديم، فراموش کرديم از کجا آمدهايم و چون اصلاحطلبي بدون اصلاحطلب داشتيم، مثل دموکراسي بدون دموکرات؛ در فرداي قدرت وقتي آب ديديم مشخص شد شناگران ماهري هستيم و معلوم شد ميتوانيم مستبدان قاهري هم باشيم».
تاجيك يادآور شد: «اين اصلاحطلبان امتحان خود را پس دادند و از مردم به عنوان يک تاکتيک و ابزار براي نجات خود بهره برده و ميبرند؛ تاکتيکي براي عبور از بحران و نه يک استراتژي که به آن باور داشته باشند».
وي خاطرنشان کرد: «جريان اصلاحطلبي در چنبره اصلاحطلبان مصنوعي گرفتار شده است؛ اصلاحطلباني که از اصلاحطلبي برج بابل ساختهاند براي اينکه به عرش قدرت برسند و در اين مسير همه آرمانها و آموزههايي را که بيان ميشد ذبح کردند».
تاجيک بیان کرد: «بهراحتي هدف وسيله را براي اصلاحطلبان توجيه کرد، براي اينکه يک کرسي و قدرتي داشته باشند، از مفاهيم مقدس اصلاحطلبي مايه گذاشتند و به هدف که رسيدند اصل موضوع را که اصلاح براي توسعه همهجانبه کشور بود فراموش کردند؛ به همين دليل ميگويم به اين اصلاحطلبان مرسوم دخيل نبنديد».
اين استاد دانشگاه ادامه داد: «در هر انتخابات مشروعيت و مقبوليتي پيرامون جريان اصلاحطلبي، حاملان، عاملان و کارگزاران در افکار عمومي شکل ميگرفت که سرمايهاي بزرگ بود ولي از دست رفت. با يک «تَکرار ميکنم» ميآمدند و انتخاب ميکردند، آيا باز هم ميآيند؟».
معاون پيشين مرکز بررسيهاي استراتژيک رياستجمهوري افزود: «هر وقت راه برونرفت از گرههاي اجتماعي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي پيدا نشود، دليلش فقدان تدبير و تصميم در بدنه حاکميت و جامعه است. جايي که تصميم و تدبير قفل ميکند، بهراحتي نميشود از اين فضا خارج شد و اگر هم تدبيري انديشيده شود که از فضاي بنبست رهايي يابند، به صورت پارادوکسيکالي بر دامنه مشکل ميافزايند که خود جزئي از مشکل ميشود».
وي اضافه کرد: «اکثر کساني که وارد جريان اصلاحطلبي شدند، فراز و فرودهاي زيادي داشتند؛ از راديکاليسم کوري که در دهههاي اول انقلاب داشتند تا ايدئولوژي ارتدکسي که در ادامه فرياد زدند و با حذف ديگراني که متفاوت ميانديشيدند، به گفتماني جديد شيفت کرده و اکنون بهاصطلاح دموکراتيک شدهاند، اما ماهيتا همان قبيله راديکالاند».
تاجيک اظهار کرد: «چهرهاي که امروز از اصلاحطلبي ميبينيد ماحصل کارکرد، کنشها و واکنشهاي اصلاحطلبان است و اصل اصلاحطلبي نبايد تحت شعاع اين رويکرد قرار گيرد. اگر ميخواهيم اصلاحطلبي را دوباره به جامعه معرفي کنيم، بايد فاصله خود را نسبت به اصلاحطلبان مرسوم و معروف مشخص کنيم».
معاون پيشين مرکز بررسيهاي استراتژيک رياستجمهوري افزود: «وضعيت ديگري که در اين شرايط به اصلاحطلبان دست داده، وضعيتي است که من آن را وضعيت تعليق مينامم. در اين وضعيت ساختار اصلاحطلبان مانند امارتی ماسهاي در حال فروريختن است، با چشم خود ميبينيم بسياري از نيروها و نسل جوان اصلاحطلب در حال خارجشدن از اين دايره هستند و به نظرم اصلاحطلبي در اين فضا دچار نوعي خودزني شده است».
وي ادامه داد: «معتقدم هر مقدار از بيرون به ما هجمه وارد شود تقويت، غني، فربه، استوار، فراگير و مقبولتر ميشويم، مشکل زماني است که از درون از هم بپاشيم. هميشه دگر درون مخربتر از دگر بيرون است، دگر بيرون به مقاومت و تقويت ما ميافزايد و ما را آبديده و کارکشته ميکند».
تاجيک تأکيد کرد: «وضعيت ديگري که وجود دارد، حالت استيضاح خود است. چه کسي گناه اول را انجام داد که همه سرمايه اصلاحطلبي را در سبد جريانی خاص گذاشت؟ همه مشکلاتي که مردم با آن مواجه شدهاند، يک طرف تقصير گردن گفتمان اصلاحطلبي است، بنابراین بايد مسئوليت کار خود را بپذيريم و پاسخگو باشيم ولي درعوض منتقد شدهايم و به حالت استيضاح خود روي آوردهايم. از طرفي هم نوعی خمودگي آموختهشده در جريان اصلاحطلبي شکل گرفته است به گونهاي که باورشان شده هيچ کاري از دستشان ساخته نيست و قانع شدهاند به صورت کجدار و مريز در قدرت باشند».
کد مطلب: 682959