غافل از اینکه علت شکست اقتصاد کلاسیک بیتوجهی به حقوق کارگران و اصرار بر تولید بیشتر بدون تأمین حداقل معیشت بوده است. این مکتب اقتصادی که معتقد به واژه «لسفر» بگذار تا بشود بود، به کارفرمایان اجازه میداد که سوت کارخانجات را برای شروع کار زودتر و برای اتمام کار دیرتر بزنند و در عین حال حقوق کارگران را کمتر بدهند تا اینکه کار به جایی رسید که کارگران و مردم عادی دیگر توان خرید کالاهایی را که تولید میکردند، نداشتند و همین موضوع باعث بر هم خوردن بازار و اصطلاحاً شکست بازار شد.
از همین رو قوانین کار جدید با رویکرد دخالت در بازار کار تدوین شد که در ایران نیز قانون کار بر همین اساس تدوین شده، اما در سالهای اخیر ظاهراً بیتوجهی به تورم و معیشت به بهانههای مختلف قدرت خرید مردم را کاهش داده، بهنحویکه به ادعای مرکز پژوهشهای مجلس قدرت خرید مردم به یک ششم سال قبل تقلیل یافته است، اما همچنان کارفرمایان در مقابل افزایش حقوق کارگران مقاومت میکنند.
بهانههای واهی مخالفت با افزایش دستمزد
یک کارشناس اقتصادی با اشاره به بهانههای واهی برای مخالفت با افزایش قانونی دستمزد کارگران دراینباره به تسنیم گفت: یکی از رایجترین بهانهها در مخالفت با تعدیل دستمزدها افزایش هزینه تمامشده تولید و زیان تولیدکننده از این محل است. اصغر بالسینی با اشاره به بهانههای واهی برای مخالفت با افزایش قانونی دستمزد کارگران اظهار داشت: با رسیدن به روزهای پایانی سال کشمکشها بر سر نحوه تعیین افزایش حداقل حقوق سال ۹۸ بالا گرفته است، درحالیکه با خطاهای راهبردی دولت در مدیریت اقتصاد شرایط معیشتی کارگران بهشدت متزلزل شده و تورم سنگین خصوصاً در کالاهای مصرفی روزمره عملاً بسیاری از کالاها را از سبدمصرفی اقشار آسیبپذیر حذف کرده است. مخالفتها با افزایش حداقل حقوق آن هم در لوای سخنان شبهعلمی گسترش یافته و رسانههای نزدیک به جریان نئولیبرالی در اقتصاد نقش پررنگی در این فضاسازی بهعهده گرفتهاند.
این کارشناس اقتصادی با اشاره به مخالفتهای بیمنطق با تعدیل دستمزدها گفت: یکی از رایجترین استدلالها در مخالفت با تعدیل دستمزدها افزایش هزینه تمامشده تولید و زیان تولیدکننده از این محل است، این درحالیست که براساس اطلاعات مرکز آمار ایران، سهم دستمزد از کل هزینههای عملیاتی «کارگاههای صنعتی ۱۰ نفر کارکن و بیشتر» حدود ۸ درصد است؛ یعنی حتی با افزایش ۲۰ درصدی حداقل مزد، حداکثر ۶ /۱ درصد به هزینههای تولید افزوده میشود و بزرگنمایی در خصوص افزایش هزینههای تولید از محل رشد دستمزدها بیشتر بهانهای برای بیتوجهی به حقوق مسلم کارگران است.
بالسینی در ادامه با اشاره به وظایف قانونی دولت و کارفرمایان در تعدیل مناسب دستمزدها گفت: تعیین دستمزد کارگران براساس توجه به نیازهای آنها و جبران آن در شرایط تورمی وظیفهای بر دوش دولت و کارفرمایان است و در چنین شرایطی تعدیل دستمزدها براساس دو معیار تورم و سبد معیشتی کارگران یک وظیفه قانونی است که نباید به آن بیتوجهی کرد.
وی اظهار کرد: براساس آمار رسمی مرکز آمار ایران نرخ تورم سالانه در بهمن ماه به ۵ /۲۳ درصد رسیده است که قطعاً با روند کنونی در پایان سال به بیش از ۲۵ درصد خواهد رسید. البته این آمار تورم مربوط به کل کشور و با در نظر گرفتن مناطق روستایی است که کمتر موضوع حداقل مزد برای آنها صدق میکند. درباره مناطق شهری و پنج دهک اول جامعه که بیشتر مزدبگیر هستند باید گفت: فقط تورم خوراکیها و آشامیدنیها با توجه به وزن آنها در سبد مصرفی در این پنج دهک براساس گزارش مرکز آمار ایران ۳۳ درصد است، این امر بدان معناست که حتی اگر حداقل مزد بین ۲۵ تا ۳۰ درصد هم افزوده شود، فقط با یک تأخیر چندماهه قدرت خرید کارگران را به سطح اولیه رسانده است. این کارشناس اقتصادی افزود: نباید فراموش کرد که همیشه دستمزدها با یک وقفه چندماهه پس از تورم تعدیل میشود و در این بازه زمانی واحدهای تولیدی منافع خود را از رشد قیمتها کسب کردهاند، لذا مخالفت با تعدیل دستمزدها کاملاً بیپایه و اساس است.
تحریک تقاضا در بازار با جبران کاهش قدرت خرید کارگران
نماینده کارگران نیز دراینباره با اشاره به اینکه افزایش تقاضا برای تولید، واحدها را از رکود خارج کرده و افزایش ظرفیت در تولید و بالطبع کاهش هزینههای تولید و نیز شروع به کار واحدهای غیرفعال شده را به دنبال دارد، گفت: نتیجه افزایش حقوق مناسب اشتغال و کاهش نرخ بیکاری خواهد بود.
حمیدرضا امام قلی، بازرس مجمع عالی نمایندگان کارگران ایران با اشاره به اینکه افزایش حقوق کارگران ربطی به تعطیلی واحدهای تولیدی ندارد، طی یادداشتی نوشته است: در پاسخ به هیاهوی برخی از منتقدان افزایش حقوق و دستمزد کارگران چه در شورای عالی کار یا در بیرون از شورا که به دلایل تکراری همچون بالا رفتن نرخ تورم و افزایش هزینههای کارفرما و تعطیلی واحدها و کاهش راندمان و تشدید نرخ بیکاری اشاره دارند، باید از آنها پرسید که از خردادماه سالجاری حقوق و دستمزد کارگران چند بار و چند درصد افزایش یافته است که جامعه تورم افسارگسیخته تا ۳۰۰ درصدی کنونی را تجربه کرده است؟
آیا دلیل رکود تقاضا و کاهش تولید و به تبع آن بسته شدن واحدهای تولیدی و خدماتی و بازرگانی و افزایش نرخ بیکاری در ۱۰ ماهه اخیر، افزایش یکباره یا چندباره حقوق و دستمزد در مدت یاد شده است؟ آیا در صورت عدم افزایش حقوق از ابتدای سال آینده جامعه افزایش نرخ تورم را تجربه نخواهد کرد؟
وی با تأکید بر اینکه کارگران و نمایندگان پرتلاش آنها، کارفرمایان و دولت در شورای عالی کار یا بیرون از شورا میدانند که جواب هیچکدام از سؤالهای بالا کارگران نبوده و نیستند، افزود: همگی میدانند که کاهش تقاضا در کشور به واسطه کیفیت پایین تولیدات به دلیل نامرغوبی مواداولیه، قاچاق کالاهای مشابه تولید داخل و از همه مهمتر ضعف سیستمهای عریض و طویل نظارتی دولتی بوده و بس. بااینکه همگی اذعان دارند سهم حقوق و دستمزد در بهای تمام شده کالای ساخته شده بهطور میانگین کمتر از ۸ درصد بوده و از طرفی بنا بر استناد مدارک ارائه شده از سوی خود کارفرمایان به درآمد ۳ میلیون و ۷۶۰ هزار تومانی برای سطع معیشت یک خانوار در سطح کشور، پافشاری منتقدان در زمینه عدم افزایش منطقی حقوق و دستمزد کارگران بهگونهای توجه نکردن به واقعیات و نبود اراده کافی در چارهاندیشی برای موضوع فوق دارد، زیرا به این نکته کلیدی توجه ندارند که کارگران و خانوادههای آنها بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند. این قشر مصرفکننده نهایی کالاها و خدمات تولیدات داخلی هستند که از ابتدا تاکنون و علیالخصوص در طی یکسال گذشته بهواسطه برخی ناکارشناسیهای صورت گرفته، به طور چشمگیری با کاهش قدرت خرید مواجهه شدهاند.
در ادامه این یادداشت آمده است: افزایش حقوق و دستمزد و درآمد نیروی کار که بالای ۵۰ درصد جامعه را تشکیل میدهند سبب جبران کاهش قدرت خرید این قشر عظیم و تحریک در بازار و افزایش تقاضای سالم در جامعه خواهد شد. افزایش تقاضا برای تولید، واحدها را از رکود خارج میکند و افزایش ظرفیت در تولید و بالطبع کاهش هزینههای تولید و نیز شروع به کار واحدهای غیرفعال شده را بهدنبال دارد که نتیجه آن اشتغال و کاهش نرخ بیکاری خواهد بود. در پایان انتظار میرود طرفهای گفتوگو (کارفرمایان، دولت) در شورای عالی کار با ایمان به تخصص نمایندگان کارگران و خود کارگران و ارائه پیشنهاد سازنده برای افزایش قدرت خرید جامعه به طور منطقی و به دور از تفکرات گذشته برای نجات تولید، اشتغال و رکود حال حاضر قدمهای مفیدی بردارند.
منبع: جوان