آقاي هاشمي اگر جايي تشخيص ميداد که براي نظام واجب است، تلاش خودش را ميکرد. مثل انتخاب رهبر بعد از امام. تشخيص آقاي هاشمي در آن جمع و در آن فضا و شرايط اين بود که بايد کاري کرد همان روز رهبر انتخاب شود.
مسیح مهاجری:
برخی از اعضای حلقه اصلی روحانی، عضو انجمن حجتیه هستند/ هاشمی می توانست کاری کند که خودش رهبر شود/ حاکمیت بعید است دیگر به احمدی نژاد میدان بدهد
13 اسفند 1397 ساعت 17:04
آقاي هاشمي اگر جايي تشخيص ميداد که براي نظام واجب است، تلاش خودش را ميکرد. مثل انتخاب رهبر بعد از امام. تشخيص آقاي هاشمي در آن جمع و در آن فضا و شرايط اين بود که بايد کاري کرد همان روز رهبر انتخاب شود.
گروه سیاسی جهان نیوز: مسیح مهاجری از سال ۶۰ تاکنون مدیرمسئول روزنامه جمهوری اسلامی است. او از جمله افراد نزدیک به آیت الله هاشمی و از حامیان دولت کنونی محسوب میشود. مهاجری اخیرا با سایت خبری «انتخاب» از مریدان جدی مرحوم هاشمی و از حامیان پروپاقرص دولت های حسن روحانی گفتگو کرده است.
به گزارش جهان نیوز، بخش های مهم این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*احساس ميکنم دولت به شدت در ضعف قرار دارد. البته اين آشفتگي نيست، ولي بيارادگي هست، ضعف هست.
*وقتي کسي دولتي را به عهده ميگيرد، مخصوصا رئيسجمهور که رئيس دولت است يا بايد نماند، و يا وقتي فشارها را ميبيند در مقابل آن مقاومت کند و کار خودش را انجام دهد.
*من از اول آقاي رحماني فضلي را براي وزارت کشور مناسب نميدانستم... وقتي اينطوري است که اين فرماندار اگر بماند من تو را به مجلس ميکشم يا وقتي چند تا امضا جمع ميشود که آقاي وزير را استيضاح کنند، دست و پا ميکنند براي اينکه نمايندگان اين امضاها را پس بگيرند و ايشان باج ميدهند، هرکسي ميخواهد باشد، وزير کشور، کار یا اقتصاد باشد.
*در کشور ما تقريبا هيچي سر جاي خودش نيست. هيچکسي کار خودش را نميکند. هر کسي در هر چيزي که دلش ميخواهد وارد ميشود.. اگر خطبههاي نماز ائمه جمعه را بصورت سراسري نگاه کنيد البته همه نه ولي عده زيادي از آنها از محتواي تعاليم ديني، اخلاقي و فرهنگي فاصله گرفتند و سراغ مسائلي رفتهاند که يا با آنها مربوط نميشود يا حالتهاي القايي دارد. جرياناتي هم در کشور هستند که مرتب خودشان را به آنها نزدیک ميکنند و خواستههاي خودشان را القا ميکنند و آنها هم همينها را مطرح ميکنند. علت اينکه نمازجمعهها خلوت شده، همين است. بيشتر نماز جمعههاي ما در مسير اصلي نيستند.
*اين دو جريان يعني اصلاح طلب و اصولگرا، سر و ته يک کرباسند و با هم فرق چنداني ندارند. نمايندگاني هم که الان از اصلاح طلبان در مجلس هستند، در تهران مردم چکي راي دادند و اينها را نميشناختند ولي از لج آن طرف به دليل عملکرد دوران احمدي نژاد و کارهاي خلافي که در آن زمان صورت گرفت، به اين طرف چشم بسته راي دادند... وقتي مردم از روي عدم شناخت ولي لجبازي راي دادند، نتيجهاش همين ميشود.
*معتقدم انداختن تقصير به گردن شوراي نگهبان مشکلي را حل نميکند. چه کساني اين آدمها را پيش انداختند که بروند ثبتنام کنند و بعد آنها را در ليست گذاشتند؟
*من اصلا اين را قبول ندارم که آقاي روحاني با رأی اصلاح طلبان رئيسجمهور شده باشد. اصلا اينطوري نيست. آقاي روحاني بعد از رد صلاحيت آقاي هاشمي رفسنجاني و اينکه آقاي هاشمي گفتند راي من به روحاني است، بالا آمد. والا تا آن وقت دو، سه ميليون بيشتر راي نداشت. اين واقعيت است و هرکس ميخواهد بپذيرد يا نپذيرد. آقاي هاشمي رفسنجاني هم به تنهايي او را رئيسجمهور نکرد. بلکه مردم از کار شوراي نگهبان عصباني شدند که ديدند آقاي هاشمي با آن خدمات، سوابق و عظمت را براي رياست جمهوري رد صلاحيت کردند يا به تعبير جديد عدم احراز صلاحيت لذا به دليل عصبانيت گفتند هرچه آقاي هاشمي بگويد عمل ميکنيم و به آقاي روحاني راي دادند.
*اين آدمهاي ضعيفي که الان در خيلي از وزارتخانهها سر کار هستند البته وزير قوي هم داريم ولي خيلي از وزرا ضعيف هستند. اصلا حدشان وزارت نيست.
*در انتخابات 98 و 1400 خدا به داد برسد!
*اين همه مفاسد براي چيست؟ چون آدمهاي ضعيفي سر کار هستند. حرف از تحريم ميزنيم در حدي که همه اينها بيخود است. تحريم در مسائل مفاسد يک حد و اندازهاي سهم دارد. ضعف است، ضعف مسئولين است و آلوده بودن خيلي از دست اندرکاران در ردههاي مختلف است که اين مشکلات را بوجود آورده که داريد ميبينيد.
*آقاي روحاني کار بدي کرد عقب نشيني کرد، همين. هرچه ميخواهد دليلش باشد. آدم وقتي مسئوليتي ميپذيرد يا بايد درست انجام دهد يا بايد کنار برود. اين کارهايي که ايشان الان ميکند و ضعفي که نشان ميدهد به هيچ وجه قابل قبول نيست.
*همان زمان که آقاي هاشمي بودند هم خيلي از آقاي روحاني گله داشتند. اينها را آقاي هاشمي به من ميگفتند. خيلي جاها خيلي چيزها را به آقاي روحاني گفتند ولي آقاي روحاني عمل نکرد که موارد زيادي موجود هست.
*در بعضي از وزارتخانهها بعضي از عناصر جبهه پايداري و احمدي نژادي حضور داشتند و کارشکني ميکردند و کار خودشان را انجام ميدادند و هنوز هم هستند. آقاي هاشمي به آقاي روحاني بارها با اسم و نمونه گفتند. به من هم مواردش را گفت که کجا و چي گفتند. من اينها را حتي به آقاي روحاني هم گفتم که اينها درست است چرا عمل نميکنيد؟ آقاي روحاني به هر دليلي گوش و عمل نميکرد.
*برخی از اعضای حلقه اصلی روحانی، عضو انجمن حجتیه هستند؛ من از اول اين را با خود آقاي روحاني هم مطرح کردم ولي ايشان به راحتي از کنارش گذشتند. بعضي از بزرگان کشور هم اين مسئله را مطرح کردند ولي عملا گوش ندادند. البته آقاي روحاني خودش انجمن حجتيهاي نيست ولي برخي از مسئولين ما گرفتار اين چيزها ميشوند.
*کلا جريان حجتيه هم در حوزه نفوذ ميکند و کار خودش را ميکند و هم در جاهاي ديگر و در قالبهاي مختلف. فکر نکنيد فقط در سنتيها در جاهاي ديگر هم نفوذ ميکنند براي اينکه بتوانند کار خودشان را پيش ببرند.
*آقاي هاشمي هيچوقت اينجور نبود که با جناح راست هم فکر و همسان باشد، اينجوري نبود. از نظر جناحي وابسته به هيچکدام از اينها نبود؛ يعني نه جناح راست و نه جناح چپ. اما در مجموع گرايشهاي فکري آقاي هاشمي را اگر در نظر بگيريم به طرف جناح چپ بود و اين يک واقعيت است.
*آقاي هاشمي اگر جايي تشخيص ميداد که براي نظام واجب است، تلاش خودش را ميکرد. مثل انتخاب رهبر بعد از امام. تشخيص آقاي هاشمي در آن جمع و در آن فضا و شرايط اين بود که بايد کاري کرد همان روز رهبر انتخاب شود و براي فردا نماند، در کشور مشکلات داشتيم. دلايل و مطالبي که داشت را به شکل خوبي مطرح کرد که بتواند به نتيجه برسد و رهبر همان روز انتخاب شود. براي مصلحت نظام بود والا اگر قرار بود براي خودش کار کند طوري کار را پيش ميبرد که يکي ديگر يا خودش انتخاب شود. غير از خودش کسي نشود. در عين حال عيبي هم ندارد.
*هيچوقت من از آقاي بهشتي و آقاي هاشمي مخالفتي با تسخير سفارت آمريکا نشنيدم...عملا آقاي بهشتي بعدازظهر همان روز در جلسه خبرگان رهبري موضع حاميانه شديد گرفتند.. آقاي بهشتي اصلا چنين شخصي نبود که ظاهري داشته باشد و باطن ديگري. ظاهر و باطنش يکي بود. آقاي بهشتي اگر مخالف بود يا هيچي نميگفت يا اگر ميخواست حرف بزند، همان مخالفت خودش را ميگفت... هيچوقت من از آقاي هاشمي تا آخر عمرش نشنيدم که مخالفت کرده باشد. آن روزها و خود روز تسخير، آقاي هاشمي در ايران نبود و مکه بود. ولي بعد که آمد، حرفهايي که در شوراي مرکزي و مجلس و جاهاي ديگر زد، هيچوقت تا آخر عمر از ايشان مخالفت نشنيدم.
*من نميخواهم بگويم خطبه آقاي هاشمي به رئيسجمهور شدن آقاي خاتمي کمک کرد يا نکرد که بحث ديگري است ولي به هر حال به خاطر جايگاه و شخصيت آقاي هاشمي در انقلاب و نظام آقای خاتمی به عنوان رئيسجمهور که بايد حافظ اعتبار، احترام، کرامت و حقوق شهروندي همه باشد وظيفه داشت از آقاي هاشمي حمايت کند و جلوي تخريبها را بگيرد ولي اين کار را نکرد. من هميشه اين انتقاد را به آقاي خاتمي داشتم و الان هم دارم. آقاي خاتمي يکي از کارهايي که در رأس اصلاح طلبان بايد ميکرد و نکرد اين بود.
*نه نميگوييم کار بزرگي(عدم تقلب در انتخابات سال 76) کرده بلکه انجام وظيفه کرد. اما اين آقايان(اصلاح طلبان) انجام وظيفه را کوچک ميبينند. شماها در همان دولت اصلاحات خودتان انجام وظيفه کرديد؟ انجام وظيفه مهم است. آقاي هاشمي اصلا کار بزرگي نکرد ولي انجام وظيفه کرد. يعني وظيفه يک دولت اين است که جلوي تقلب را بگيرد. اگر کسي انجام وظيفه کرد نبايد سپاسگزاري و تشکر کنيد؟ کدامتان يک کلمه از آقاي هاشمي تشکر کرديد؟ اين را که بايد بهشان گفت ولي اصلا به روي خودشان نميآورند، ماشاءالله!
*تخريب آقای هاشمی را اصلاح طلبان شروع کردند و اصولگرايان از آنها ياد گرفتند که ميشود آدمي مثل آقاي هاشمي را هم تخريب کرد.
*با تجربهاي که حاکميت از آقاي احمدي نژاد و گروهش به دست آورده، خيلي بعيد است که به او ميدان بدهد براي اينکه يکبار ديگر اوضاع را در دست بگيرد. اگر خلاف اين عمل شود و حاکميت اجازه بدهد احمدي نژاد يکبار ديگر قدرت را در دست بگيرد اين به معني قرباني کردن انقلاب و نظام است که هيچکس نميپذيرد.
کد مطلب: 675942