سال ۸۸ من به دلیل انجام عمل قلب باز حال مساعدی نداشتم، اما هم در راهپیماییهای طرفداران انقلاب حضور یافتم و هم در راهپیماییهای آنهایی که مخالف بودند به عنوان تماشاچی حضور داشتم.
رفیق دوست:
سال ۸۸ هم در راهپیمایی طرفداران انقلاب آمدم هم مخالفان/ زنگنه و جهانگیری اصلاح طلبان ولایی هستند/ موسوی از نزدیکانش مانند تاجزاده رودست خورد/ احمدینژاد برای ملت بدبختی به بار آورد/ من پدربزرگ موشکی کشور هستم
15 بهمن 1397 ساعت 17:50
سال ۸۸ من به دلیل انجام عمل قلب باز حال مساعدی نداشتم، اما هم در راهپیماییهای طرفداران انقلاب حضور یافتم و هم در راهپیماییهای آنهایی که مخالف بودند به عنوان تماشاچی حضور داشتم.
گروه سیاسی جهان نیوز: محسن رفیق دوست، وزیر سپاه در دوران دفاع مقدس که این روزها ویدئوی کوتاه او در دفاع از حقوق 19 میلیون تومانی و لکسوس سواری اش او را به صدر اخبار برگردانده است، در بخشی از گفتگوی خود با ایسنا گفته است: «شهید حسن تهرانیمقدم پنج شش ماه قبل از آنکه به شهادت برسد، نامهای با عنوان پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران، خطاب به من به نوشت و خودش آن را بر روی دیوار دفتر من نصب کرد... بعد از شهادت تهرانیمقدم خبرنگاری از من پرسید بالاخره چه کسی پدر موشکی کشور است که من به او گفتم شهید تهرانیمقدم پدر موشکی و من پدربزرگ موشکی کشور هستم».
به گزارش جهان نیوز، بخش های مهم این گفتگو را درادامه خواهید خواند:
*اعتراضات مردمی همواره وجود داشته، اما روی برخی از اعتراضات که در مقاطع تاریخی به خصوصی اتفاق افتادند، نمیتوان عنوان مردمی بودن گذاشت. ما تا ۱۰ سال بعد از طاغوت یعنی در زمان امام خمینی (ره) هیچ اعتراضی نداشتیم و اولین مرتبهای که اعتراضات نسبتاً سروصدا داری انجام شد در سال ۷۸ بود. دومین اعتراضات نیز مربوط به سال ۸۸ است که در هر دوی اینها خارجیهایی میخواستند با ادامه دشمنیهای قبلی خود، نارضایتیهای مدنی در کشور ایجاد کنند، اما با هوشیاری ملت مواجه شدند؛ مردم اعتراضات ۱۸ تیر سال ۷۸ را در ۲۳ تیر همان سال و ۲۵ خردادماه ۸۸ را نیز در ۹ دیماه همان سال پاسخ دادند؛ گرچه در سال ۸۸ فاصله میان آغاز اعتراضات تا پایان آن توسط مردم مقداری زمان برد، اما ۹ دی ۸۸ روزی بود که حکومت و دولت نقشی در آن نداشتند. در سال ۸۸ من به دلیل انجام عمل قلب باز حال مساعدی نداشتم، اما هم در راهپیماییهای طرفداران انقلاب حضور یافتم و هم در راهپیماییهای آنهایی که مخالف بودند به عنوان تماشاچی حضور داشتم و مطالعه اجتماعی انجام دادم؛ ۹ دی به میدان انقلاب رفتم و برخلاف جهت حرکت جمعیت راه رفتم تا چهرههای افراد حاضر را مشاهده کنم؛ خیلی از آنهایی که در راهپیمایی ۲۵ خردادماه سبزها بودند، در این راهپیمایی حضور داشتند.
*بعد از پایان انتخابات ۸۸ توسط رابطی که با مهندس موسوی داشتیم، برای ایشان پیغامی فرستادم و گفتم که «همهی این ۱۳ میلیون رأیی که به تو داده شده، برای تو نیست، بلکه ۱۱ میلیون رأی از این میزان، رأی «نه» به طرف مقابل توست؛ آنها میخواستند اگر تو انتخاب شوی، تغییری در زندگیشان ایجاد شود، لذا این تعداد آرا را به خودت نگیر». در همین زمینه نیز در مراسم راهپیمایی ۹ دی ۸۸ زمانی که از کسانی که میدانستم در راهپیمایی ۲۵ خردادماه حضور داشتند، علت حضورشان را جویا شدم، گفتند که ما با اصل نظام که مشکلی نداریم، بلکه میخواستیم تغییری در دولت اتفاق بیفتد، نه آنکه عاشورای ما و همه شعارهای انقلاب را زیر سوال ببرند.
*اصولاً من اصلاحطلبان را دو دسته میدانم؛ یکی اصلاحطلبان ولایتی مانند آقایان عارف، زنگنه و جهانگیری و اکثر اعضای دولت آقای روحانی و دستهای دیگر را اصلاحطلب برانداز میدانم مانند کسانی که در جریان اعتراضات سال ۸۸ دستگیر شدند و پنج شش سال محکومیت داشتند؛ نظام با این افراد بر اساس دلایلی که به دست آورد، برخورد کرد و کار خود را پیش برد.
*من هم مانند مرحوم آقای عسگراولادی معتقدم که این دو نفر از اطرافیانشان رو دست خوردند؛ یعنی کسی که(سید مصطفی تاجزاده) قبل از شروع شمارش آرا به آقای مهندس موسوی گفت که تو پیروز انتخابات هستی، بعد خودش اعلام کرد که من این سخن را به دروغ گفتم؛ نوار این موضوع نیز موجود است.
*عسگراولادی بعد از دیدار با مهندس موسوی گفت که او من را نا امید کرد و نصیحتهایی را که کردم، از من نپذیرفت - ایشان کمی قبل از رحلت، پیش آقای مهندس موسوی رفت و اتفاقاً شاید من یکی از اولین افرادی بودم که بعد از این ملاقات با آقای عسگراولادی گفتوگو کردم؛ من در دفتر ایشان منتظر بودم تا بیایند و وقتی آمد، گفت «او (موسوی) من را ناامید کرد و نصیحتهایی را که کردم، از من نپذیرفت». آقای عسگراولادی پدر سیاسی و معنوی من بودند؛ من نیز دوست دارم موضوع حصر حل شود، اما خودم را صاحب حق نمیدانم که در این موضوع دخالت کنم.
*من در ۸ سال دولتهای نهم و دهم به ویژه از سال ششم به بعد پرسش از آقای احمدینژاد که اخیراً با بازیهایی که درآورده، دیگر در میان ملت هیچ جایگاهی ندارند، مطرح کردم و آن پرسش این بود که با ۷۰۰ میلیارد دلار ارز حاصل از فروش نفت که در دوران ریاست جمهوریاش داشته چه کرده است؟ من معتقدم که برای ملت بدبختی درست کرده؛ این در حالیاست که میزان درآمد نفتی دولتهای آقای احمدینژاد، ۱۱۰ میلیارد دلار بیش از تمام در آمدهای ارزی کشور از زمان دارسی تا اول دولت نهم بوده است. الان هم از دولت فعلی به عنوان منتقد سوالی میپرسم؛ در یکسال اخیر که یک مرتبه دلار از ۳,۵۰۰ تومان به ۱۸ هزار تومان رسید، دولت اعلام کرد که ۱۱۲ میلیارد دلار ذخیره ارزی داشت و ۱۰۰ میلیارد دلار نیز درآمد ارزی سال ۱۳۹۷ بوده است. همچنین هزینه ارزی مملکت نیز ۷۰ میلیارد دلار است و دولت اعلام میکند که ۹۵ درصد منابع ارزی در کنترل من است؛ سوال این است که چرا آن پنج درصد را نمیتواند کنترل کند؟ اگر دولت آقای روحانی پاسخ این سوال را به من بدهد از او ممنون میشوم.
*من به دلیل آنکه در یک مؤسسه خیریه فعالیت میکنم و با طبقات نیازمند جامعه هر روز سروکار دارم، میگویم که سفره مردم به خاطر گرانی خیلی کمرنگ شده است و دولت نیز همه چیز را به دلار موکول میکند و مکرراً وعده میدهد.
*اگر دولت وظایف خود را به خوبی انجام میداد، این توانایی را داشت که اجازه ندهد قیمت ارز از یک رقمی بالاتر برود... وقتی که ثابت شد امارات و عربستان ریال تهیه کردند و به عوامل خود دادند تا ارز داخل کشور را با قیمت بالا بخرند، دست خارجی مشاهده شد، اما دولت با این وجود میتوانست با این عوامل مبارزه کند، مگر آنکه بگوییم دولت بدش نمیآمد قیمت ارز تا یک رقمی افزایش یابد، اما از بعد از آن کنترل این قیمت از دستشان در رفت.
*شهید حسن تهرانیمقدم پنج شش ماه قبل از آنکه به شهادت برسد، نامهای با عنوان «پدر موشکی جمهوری اسلامی ایران» خطاب به من به نوشت و خودش آن را بر روی دیوار دفتر من نصب کرد.
کد مطلب: 670379