به گزارش جهان نیوز، مونا زندی حقیقی سازنده عصر جمعه که این فیلم نخستین اثرش بود، نشان داد که آمادگی خوبی برای ارائه مضامینی دارد که کاملا با فرهنگ ایرانی در تعارض است. نمایش فیلم عصر جمعه در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر با جنجالهای فراوانی همراه بود و با حمایت علیرضا رضاداد سیمرغ بلورین بهترین فیلم اول را دریافت کرد.
فیلمی با موضوع زنا محارم که عمو به فرزند برادرش تجاوز میکند و سوگند (رویا نونهالی)، زن مورد تعدی قرار گرفته، فرزندی از این رابطه مشروع به دنیا میآورد. در بیست و چهارمین جشنواره فیلم فجر انقلاب اسلامی چنین مضمونی مورد توجه قرار میگیرد و خشم مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد وقت را به همراه دارد و زمینه حذف رضاداد را از ریاست بنیاد سینمایی فارابی و دبیری جشنواره فیلم فجر فراهم میآورد، اما فیلم پس از 4 سال در هیاهوی سال 1388 نمایش داده میشود.
حالا 13 سال از آن رویداد میگذرد و ابراهیم داروغهزاده (بخوانید علیرضا رضاداد) رئیس اداره نظارت و ارزشیابی و دبیری جشنواره فیلم فجر را در چهل سالگی انقلاب بر عهده دارد.
بنفشه آفریقایی مونا زندی حقیقی در این دوره از جشنواره حضور دارد. فیلمی درباره زنی به نام «شکو» (فاطمه معتمد آریا) که با رضا همسر دومش زندگی میکند و متوجه میشود که همسر اولش را به خانه سالمندان بردهاند.
او همسر دومش رضا را مجاب میکند که همسر اولش فریدون را به خانه خودشان بیاورند و از او نگهداری کند. پیرنگ فیلم به کدام فیلم مشهور موج نو (اروتیک و کثیف) فرانسه شباهت دارد؟
سال 1912 در پاریس، ژول؛ مرد نویسنده اتریشی خجالتی و ژیم مرد نویسنده پاریسی خوش مشرب، تحت شیفته مجسمه سنگی یک زن هستند تا این که با کاترین مواجه میشوند که همزاد مجسمه به نظر میآید. ژیم با وجود ارتباط ژول و کاترین به آنها نزدیک میشود و همراه آنها میماند. کاترین هم حتی وقتی از ژول صاحب فرزند میشود، ترجیح میدهد ژیم کنار آنها بماند.
حالا ژول و ژیم ساخته فرانسوا تروفو در «بنفشه آفریقایی» تجلی دیگری دارد و مونا زندی؛ ول و ژیم و کاترین را در میانسالی کنار هم قرار میدهد تا آن مثلث کثیف دراماتیک دوباره شکل بگیرد.
شکو زندگی غریزی و جنسی خود را با رضا ادامه میدهد و از سوی دیگر رابطه حسی خود را به تدریج با شوهر سابقش احیا میکند.
شکو مثل کاترین فیلم «ژول و ژیم» نیازمند مورد توجه واقع شدن از شوهر سابق و شوهر فعلی است. حتی دنیای سرخوش و بازی گونه مثلث تروفو در قالب بازیهای عاشقانه کلامی میان شکو و فریدون (همسر سابق) در فیلم بنفشه آفریقایی در اشکال دیگری ظاهر میشود. مثل ذهن خوانی دو نفره زن و شوهر سابق در زیر باران.
آنها خاطره بازی میکنند و از گذشته خودشان لذت میبرند و شوهر فعلی باید این صحنه عاشقانه را تماشا کند و با مسئله رابطه مثلثی همسرش با شوهر سابق کنار بیاید.
فیلم برای اینکه مسئله غیرت را به چالش بکشد و فرهنگ مردان ایرانی مبتنی بر غیرت و حفظ حریم زناشویی را به چالش بکشد در نیمه ابتدایی فیلم خشونت رضا همسر دومش را نمایش میدهد و رضا واکنش خشمگینی از خود بروز میدهد، اما شکو موفق به مهار غیرت او میشود.
از زمانی هم که فریدون وارد خانه آنان میشود، شکوه توجه بیشتری به او میکند و رابطه سرد این زوج طلاق گرفته پررنگ تر میشود و به شکل عاشقانه، ابهامات روابط خود را در گذشته حل و فصل میکنند و فیلم با خلق لحظات حسی تلاش میکند، این رابطه مثلثی را به هر قیمتی برای مخاطب توجیه کند.
وسوسه بیدرمان عشق و ویران شدن عشاق در یک رابطه مثلثی همان مفهومی است که در ژول و ژیم وجود دارد و فیلم اساس دراماتیک خود را بر مبنای موقعیتهای عاشقانه میان دو مرد و یک زن به پیش میبرد.
غیرت مفهومی است که در رابطه زیبا ساخته شده، اما کثیف این سه نفر مستحیل میشود و فیلم به تجلی آزادی زن در یک رابطه سه نفره تبدیل میشود تا «شکو» به عنوان سمبلی از زنانی که رابطه حسی خود را با یکی و رابطه جنسی خود را با فرد دیگری احیا میکنند به سمبل زنی تخسیر ناپذیر و شورانگیز بدل شود و رابطه زناشویی سه نفره به مثابه فیلم ژول و ژیم، در فرهنگ سینمای ایران و در نهایت در فرهنگ ملی ایرانی بارگذاری شود.
نکته جالب اینجاست که پیوندی دراماتیک میان رضا و فریدون ایجاد میکند تا به مثابه ژول و ژول مفهوم رابطه موفق دو مرد با یک زن را چنین توجیه کنند. پیام هر دو فیلم خیلی به یکدیگر شباهت دارد، با ارزشترین رابطه یک مرد تنها با هم جنس خویش است چون رضا خرابکاریهای فریدون را میپوشاند و فریدون خرابکاریهای همسر فعلی، همسر سابق او را.
چرا رسانه ملی و رسانههای انقلابی، پلشتی و رذالت موجود در سینمای فرانسه را تحلیل نمیکنند؟ چرا برای چنین فیلمهایی رسانه ملی رپرتاژ پخش میکند؟ چرا هر منتقد سکولاری را به رسانه ملی میآورند تا با افتخار موج نوی سینمای فرانسه را ستایش کند؟ چرا هیچ رسانهای اعتبار و ریشه پلشت چنین آثاری را ارزیابی نمیکند؟ تا زمانیکه حقیقت سینمای فرانسه و اروپا که بازتولیدات ایرانی مشابهش بر فرهنگ ایرانی سیطره دارد، تا زمانی که در مورد حقیقت موج نوی کثیف سینمای فرانسه که منبع و ماخذ فیلمهایی نظیر بنفشه آفریقایی است، آگاهی سازی نکنیم، قطعا چنین مضامینی در اشکال مختلف همچنان تولید خواهد شد، چون مدیران بیکفایتی بر مسند امور نظارت و ارزشیابی نشستهاند و پروانه تولید چنین آثاری را تقدیم میکنند.
منبع:تسنیم