مردی که خواب را از چشم ساواک ربود
شنبه ۲۹ دی ۱۳۹۷ ساعت ۰۸:۲۹
کد مطلب: 666432
میگفت یکی از همان روزهایی که بهشدت شکنجه میشدیم، از شکنجهگر خواستم که برای قضای حاجت به دستشویی بروم. داخل دستشویی فقط رو به آسمان کردم و گفتم خدایا دیگر طاقتم تمام شده، واقعاً دیگر توان ندارم.