معین گفته است: مردم آگاهتر و واقعبينتر شدهاند اما در ساختار نظام اجتماعي و سياسي اين عقبافتادگيها و تنگناها وجود دارد. نمونه بارز اين عقب افتادگي ساختاري و سياسي در استصوابي بودن انتخابات در كشور است.
وزیر علوم دولت اصلاحات:
سرریز همه خشونتها و كينهتوزیها دانشگاه است/ حرمت دانشجو رعايت نمیشود/ در ۷۸و ۸۸ سرمایه سوزی شد/ ضعف دولت و مجلس به خاطر شورای نگهبان است/ نظارت استصوابی نمونه عقب افتادگی است
17 آذر 1397 ساعت 11:05
معین گفته است: مردم آگاهتر و واقعبينتر شدهاند اما در ساختار نظام اجتماعي و سياسي اين عقبافتادگيها و تنگناها وجود دارد. نمونه بارز اين عقب افتادگي ساختاري و سياسي در استصوابي بودن انتخابات در كشور است.
گروه سیاسی جهان نیوز: مصطفی معین، وزیر علوم دولت اصلاحات و چهره فعال و البته پرحاشیه این جریان در گفتگو با روزنامه اعتماد مقصر اوضاع کنونی کشور را شورای نگهبان و نظارت استصوابی معرفی کرده و گفته است: «آنچه باعث شده دولت ضعيف داشته باشيم به اين دليل است كه اجازه داده نشده كه كانديداهايي از گرايشهاي مختلف به خصوص اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري حضور يابند. از سويي مجلسي داريم كه آن هم از ضعف برخوردار است هرچند به اصطلاح فراكسيون اميد داشته باشد.» این فرافکنی اصلاح طلبان برای فرار از مسئولیت و فراموشی اذهان از «تکرار می کنم»ها دیگر نخ نما شده باشد و این اظهارات نوعی تنفس مصنوعی برای احیا در نزدیکی به ایام انتخابات تلقی می گردد.
مهم ترین قسمت اظهارات معین را در ادامه خواهید خواند:
*سياسي بودن دانشجو و دانشگاه در كشور ما طبيعي است اما با نگاه جهاني، امري خيلي منطقي نيست. آن هم در كشوري چون كشور ما كه حرمت و منزلت دانشگاه رعايت نميشود و كوتاهترين ديوار در تنشهاي سياسي - اجتماعي ميشود حريم دانشگاه و دانشجو! در واقع دانشگاه در كشور ما يتيم است و پدر ندارد! سرريز همه خشونتها، كينهتوزيها و نگاههاي امنيتي به دانشگاه است؛ نمونه آن هم 18 تير78 يا 18 تير 88. اتفاقاتي كه نوعي سرمايه سوزي و فرصتسوزي بود!
*فاجعه كوي دانشگاه نقطه عطفي در جنبش دانشجويي و تاوان افشاي قتلهاي زنجيرهاي هم بود.
*مردم آگاهتر و واقعبينتر شدهاند اما در ساختار نظام اجتماعي و سياسي اين عقبافتادگيها و تنگناها وجود دارد. نمونه بارز اين عقب افتادگي ساختاري و سياسي در استصوابي بودن انتخابات در كشور است.
*آنچه باعث شده دولت ضعيف داشته باشيم به اين دليل است كه اجازه داده نشده كه كانديداهايي از گرايشهاي مختلف به خصوص اصلاحطلبان در انتخابات رياستجمهوري حضور يابند. از سويي مجلسي داريم كه آن هم از ضعف برخوردار است هرچند به اصطلاح فراكسيون اميد داشته باشد، چرا كه نمايندگاني از فيلتر نظارت استصوابي عبور كردهاند كه اغلب يا تازهكار بودهاند يا گرايش سياسي مشخصي نداشتهاند.
*ضرورت دارد مرزبندي جبهه اصلاحات با دولت مشخص باشد، اما از راه طرح نقدهايي كه به دولت وارد است.اين دولت به صورتي ناكارآمد يا غيراخلاقي به بسياري از شعارهايش عمل نكرد. روحاني حلقه بستهاي دور خود به وجود آورده، با نخبگان مشورت نميكند و با مردم و به ويژه جوانان هم ارتباط خوبي ندارد. در واقع عمل نكردن به وعدههاي انتخاباتي و ارتباط اندك با مردم و نخبگان مهمترين نقدها به دولت است. ضمن اينكه شبهاتي در مورد فسادهاي رخ داده و ارتباط مفسدان با اركان دولت نيز وجود دارد كه بايد شفاف شود.
*نميدانم كنشهاي روحاني را ميتوان گردش به راست ناميد يا چيز ديگري! من اسم آن را محافظهكاري و عافيت انديشي ميگذارم!
*اصلاحطلبان بايد با مهمترين و اصليترين گزينههايشان وارد انتخابات شوند؛ هرچند كه رد صلاحيت شوند، به اين دليل كه رد صلاحيت ميشوند منطقي نيست كه ظرفيتها و چهرههاي اصلي آنها به جامعه معرفي و شناسانده نشوند... طبيعي است زماني كه كانديداهاي اصلي را معرفي كنيم، هزينه رد صلاحيت آنها هم بر عهده ردصلاحيتكنندگان خواهد بود. مطمئنا از اين سو نهتنها هزينهاي ايجاد نميشود بلكه برعكس اعتبار بيشتري در افكار عمومي ايجاد ميشود.
*در دو مقطع اسم من به عنوان عضو حقيقي شوراي عالي سياستگذاري اعلام شد. يك بار بدون اينكه با من هماهنگي شود در رسانهها مطرح كردند كه اخلاقي نبود! وقتي گلايه كردم گفتند از باب احترام اين كار را كرديم!
کد مطلب: 657345