به گزاش جهان نيوز، مهمان برنامه این هفته دست خط
محمد نبی حبیبی دبیر کل حزب موتلفه اسلامی بود. بخش هایی از این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
در شهرداری تهران یک مسائلی پیش آمده بود که یک روز جناب آقای ناطق نوری که وزیر کشور بودند و خود ایشان من را به عنوان استاندار تهران منصوب کردند، گفتند شما امروز بیایید من با شما کار دارم. در واقع نزدیک ظهر دعوت کردند و ما نهار هم مهمان ایشان باشیم. ایشان به من گفتند آقای حبیبی کفگیر ما درباره شهرداری تهران به ته دیگ خورده است. من با آقای نخست وزیر هم صحبت کردهام. ایشان هم موافق هستند و شما از الان شهردار تهران شوید.
وقتی من به شهرداری تهران رفتم در دی ماه سال ۶۲ مسئول شدم؛ داشتند بودجه سال ۶۳ را تنظیم میکردند. کل بودجه شهرداری تهران در سال ۶۳، دو و نیم میلیارد تومان شده بود. الان حدود ۲۰ هزار میلیارد تومان است. در هر صورت رشد کرده است. با دو و نیم میلیارد تومان باید شهر را اداره میکردیم.
حتی قدری پا را فراتر از امکانات خودمان گذاشتیم و مترو را در اولین روزی که معارفه من تمام شد...آن زمان سر مترو نظرات مخالف بسیار شدید و نظرات موافق نسبتاً شدید بود.
آقای هاشمی موافق بود.
بله.
چه کسانی مخالف بودند؟
شورای انقلاب اصولاً در ابتدای انقلاب تصویبنامهای داشت، به خصوص با توجه به شرایط جنگ که فعلاً توقف در امر مترو بود. دولت وقت هم به تبعیت از مصوبه شورای انقلاب ... مگر با یک تصویبنامه جدید باید کار مترو را ادامه میداد، والا از نظر قانونی نمیتوانست ادامه دهد.
مخالفین و موافقین سرسختی داشت که آقای هاشمی خودش کاملاً با مترو موافق بودند و ما هم این را میدانستیم. در واقع فکر کردیم با اهرم شهرداری تهران نمیتوانیم مترو را راه اندازیم ولی با اهرم آقای هاشمی میتوانیم. گزارشات لازم را دادیم، نمایندگان استان تهران با این موافق شدند. آقای هاشمی هم در راس آنها بود، ولی یک سد محکم جلوی خود داشتیم و آن مصوبه شورای انقلاب بود و تقریباً کم میلی دولت وقت بود.
یک بار به یاد دارم برای این که بدانیم مذاق دولتمردان در دولت درباره مترو چیست، عمداً از دبیر وقت هیات دولت خواستم این جزوهای مترو که داشتیم را در کشوی آقایان وزرا بگذارد. روز بعد آقای کازرونی وزیر مسکن به من زنگ زدند؛ البته ایشان موافق کامل بودند. گفتند شما خواستید جزوهها را در کشوی وزرا بگذارند؟ گفتم بله. گفتند برای چه این کار را کردید؟ گفتم برای این که ببینیم در ذهن آقایان چه خبر است.
گفتند آقایان حبیبی یک تکی خوردید که حالا حالاها کلمه مترو را هم نمیتوانید بیان کنید. یک مخالفت صریح در دولت انجام شد، ولی ما مایوس نشدم و ارتباط خودمان را با آقای هاشمی ادامه دادیم، مخصوصاً درباره این قضیه مترو.
یک روز به آقای هاشمی عرض کردم اگر دولت موافق هم باشد که اکثریت موافق نیستند، مقوله مصوبه شورای انقلاب مانع مترو است و لذا من خواهش دارم یک جلسهای از آقای نخست وزیر بخواهید که برای شما بگذارند و ما هم کارشناسان را میفرستیم و یک بخشی از جلسه بحث مترو باشد. آقای هاشمی این را پذیرفت.
یک روز معینی معلوم شد و آقای هاشمی رفتند و ما هم کارشناسان خودمان را فرستادیم. آن زمان جلسات هیات دولت صبحها تشکیل میشد. من با دبیر هیات دولت یک تعاملی کردم و گفتم اگر جلسه هیات دولت امروز مترو را تصویب کرد، من خواهش دارم خبر را به ۹ شب نگذارید و همین ۲ بعدازظهر بگویید. آن هم حرف ما را پذیرفت.
بحث درباره مترو در هیات دولت شد؛ آقای هاشمی گفتند من شنیدهام عدهای مخالف و عدهای موافق هستند. من آمدهام حرفها را بشنوم. جالب این است که هر حرف کارشناسانه ای که مخالفین بیان کردند آقای هاشمی همه را حفظ بودند و در جلسه جواب دادند.
در نهایت به آقای نخستوزیر گفته بودند درباره مترو دولت نظر بدهد؛ رای گرفتند. ۱۹ نفر از اعضای هیات دولت، وزرا در آن جلسه بودند، ۱۴ نفر رای مثبت دادند و ۵ نفر هم رای منفی دادند.
خبر را خواندند؟
بله. آقای هاشمی بعد تصمیم گرفتند که بیشتر از گذشته این را مردمی کنند. خطبهای در جمعه خواندند که خطبه کامل را به وصف مترو پرداختند و گفتند مردم دارند سم تنفس میکنند، چرا با مترو مخالفت میشود. خطبه را خواندند و اثرگذار هم بود. من فردا به آقای کازرونی زنگ زدم و گفتم شما گفتید، در هیات دولت یک تکی خوردیم، الان پاتک زدیم. الحمدالله وسیله فراهم شد در همان دوره که من بودم کار مترو با جدیت تمام شروع شد. البته در موقع افتتاح مترو یکی از کسانی که دعوت نشد و در جلسه افتتاحیه نبود، بنده بودم.
چطور؟
نمیدانم.
حتماً فراموش کرده بودند؛
بله یادشان رفته بود شاید
ولی در دوران شما متوقف نشد.
نخیر؛ البته مخالفتی هم از سوی آیتالله منتظری داشتیم که بعد از این غائلهای بود که من توضیح دادم. یعنی بعد از اینکه کار انجام شد و دولت تصویب کرد آقای هاشمی هم خطبه را خواندند، در یک سخنرانی آیتالله منتظری که قائم مقام رهبری هم بودند درباره مترو مخالفت صریح اعلام کردند. ما در اینجا تک دوم را خوردیم.
با چه استدلالی بود؟
حالا نمیدانستیم استدلال چه بود ولی در مقابل مخالفت صریح ایشان قرار گرفتیم. ما به آقای هاشمی زنگ زدیم که ان غائله اولی را کمک کردید و دومی را هم شما کمک کنید. شما از آیتالله منتظری وقت بگیرید و ما توضیح میدهیم؛ اگر توضیحات ما قانعکننده بود، نظر ایشان ممکن است تغییر کند.
آقای هاشمی زنگ زدند که شهردار تهران به اتفاق معاون وزیر کشور و چند نفر دیگر درباره مترو میخواهند با شما صحبت کنند؛ ایشان هم موافقت کردند. رفتیم و ابتدای جلسه گفتیم ما در تائید مترو میخواهیم، صحبت کنیم و خبر هم داریم که مخالف هستید منتهی یک خواهش داریم که از الان اگر مقتضی میدانید، یک ضبط صوت اینجا باشد که حرفهای ما و نتیجهگیری آخر شما، در آن ضبط شود و ایشان هم موافقت کردند. دستور دادند ضبط صوت آوردند، از ابتدا همه حرفها ضبط شد.
به آقای منتظری گفتیم شما چه دلیلی برای مخالفت دارید؟ ایشان گفتند البته من خودم یک ملاقاتی چند وقت پیش با یک عدهای داشتم و اینها به دلایلی که الان برای شما میگویم، با راهاندازی مترو مخالف بودند. بنده هم به ایشان گفتم ما هم جزو موافقین هستیم و میخواهیم دلایلی که آنها بیان کردند را بدانیم و استدلال کردیم که دلایل آنها را به این دلایل قبول نداریم. ضمناً یکسری حرفهای ایجابی هم داریم؛ به این دلایل موافق هستیم.
مرحوم آیتالله منتظری گفتند من به حرفهای شما قانع شدم و بنابراین شما بروید کار را ادامه دهید. من هم گفتم شما قائم مقام رهبری هستید و ما برخلاف نظر صریح چند روز پیش شما عمل کنیم؟ گفت آن را خودتان حل کنید. من گفتم اجازه دارم از طرف شما طوری این قضیه را حل کنم؟ گفتند از طرف من اختیار دارید، هرطور میخواهید عمل کنید.
در نهایت میخواستیم خداحافظی کنیم خواستیم یک نسخه از نوار را به ما بدهند. ایشان موافقت کردند و این نوار الان در سابقه مترو موجود است.