*یکی از مطالبات جدی مردم ایران این است که مسئولان نظام از بالاترین ردهها تا پایین ترین رده باید به صورت مودبانه و با زبان نرم تر با مردم جهان سخن بگویند. نکته دیگر اینکه مردم به چرخه بسته مدیریت کشور انتقاد و اعتراض دارند.
*چرا مدیران کشور از یک عده خاص تشکیل شده که به صورت مرتب جابه جا میشوند و نیروهای تحصیل کرده و توانمند اجازه پیدا نمیکنند در مناصب مهم تصمیم گیری جامعه قرار بگیرند. به عنوان مثال به اسامی کاندیدای شهرداری تهران دقت کنید. همه این افراد کسانی هستند که در گذشته در پستهای دیگری حضور داشته اند و عملکرد قابل قبولی نداشتهاند.
*همه نمایندگان مجلس میدانستند که وزیری که در آستانه استیضاح قرار دارد در دوران مدیریتش عملکرد قابل قبولی از خود ارائه نکرده است. با این وجود دوباره به همان وزیر رأی اعتماد میدهند تا مسئولیت یک وزارتخانه دیگر را برعهده بگیرد. چرا چنین اتفاقی در کشور رخ میدهد؟ مگر در این کشور آدم قحط است.
*مردم انتظار دارند مسئولان سر آنها منت نگذارند. مسئولان کشور باید نسبت به این نکته آگاهی داشته باشند که اگر قرار است مردم تحتفشار باشند باید آنها هم تحت فشار باشند.
*همه مسئولان کشور از مجلس برخاستهاند. با این وجود مجلس در شرایط خوبی قرار ندارد و دلیل اصلی آن نیز نظارت استصوابی در تأیید صلاحیتهاست... این مجلس از درون تهی است. اکثر نخبگان گوشهنشین شدهاند و کسانی وارد مجلس شدهاند که در کار خود ماندهاند.
*آقای روحانی توانایی اجرایی خود را تا حدی از دست داده است. در قرن بیست و یکم احزاب و تشکلهایی هستند که نظامهای سیاسی را مدیریت میکنند.
*بنده تأسف میخورم که عدهای با تعبیرهای شعبان بیمخی و چاله میدانی رئیس جمهور قانونی کشور را به مرگ تهدید میکنند... کسانی که با این ادبیات مسئولان کشور را تهدید میکنند به صورت غیرمستقیم تیشه به ریشه اسلامیت نظام میزنند. نکته مهم در این زمینه این است که آقای روحانی معمم و روحانی است و به نام اسلام سخن میگوید. در نتیجه تهدید آقای روحانی تهدید روحانیت و توهین به اسلامیت نظام است.