برخی بلندگوهای داخلی در حال سمپاشی این گزاره غلط هستند که جمهوری اسلامی برای برونرفت از مشکلات فعلی، در هر شکلی باید خط سازش با دشمن را در پیش گیرد.
خط خیانت!
پرویز سروری
17 مهر 1397 ساعت 18:35
برخی بلندگوهای داخلی در حال سمپاشی این گزاره غلط هستند که جمهوری اسلامی برای برونرفت از مشکلات فعلی، در هر شکلی باید خط سازش با دشمن را در پیش گیرد.
جهان نیوز - پرویز سروری: یکی از مهمترین جبهههایی که استکبار در فاز عملیات روانی و جنگ تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی گشوده، عبارت است از القای این انگاره متوهمانه که انقلاب اسلامی به دلیل پافشاری بر ارزشها، دچار مشکلات عدیده در عرصه داخلی و بینالمللی شده و درنتیجه باید بین دوراهی معیشت – آرمانها، اقتصاد – ارزشها، اقتصاد و معیشت را بر اهداف انقلاب اسلامی ارجح بدارد. استدلالی که چاشنی این جنگ روانی شده این است که با تداوم چنین وضعیتی، کشور به بنبست رسیده و چارهای جز نشستن پای میز مذاکره با نظام سلطه به رهبری آمریکا و تن دادن به اوامر و نواهی آنان ازجمله قراردادها و تعهدات بهاصطلاح بینالمللی وجود ندارد.
اما نکته اساسی این است که راهحل، دقیقاً در مقابل این انگاره ناصواب قرار دارد؛ به این مفهوم که بنبستها زمانی در مقابل حرکت عظیم انقلاب اسلامی ایجاد میشود که در مقابل دشمن کرنش کنیم و تن به مذاکره و گفتگو بدهیم. تجربه نشان داده است که هر جا برخی جریانها به نیابت از انقلاب و کشور، در برابر دشمن عنود گردنکج کرده و از موضع اقتدار و عزت عدول کردهاند، هزینههای هنگفتی را برای کشور تراشیدهاند و نهایتاً انقلاب را بهطرف بنبست سوق دادهاند. از سوی دیگر، در موضعی این بنبستشکنی رخداده که در مقابل زیادهخواهیها و مطالبات نامشروع دشمن ایستادهایم و با عقلانیت و اقتدار و عزت موفق شدهایم که حرف حق خود را بهپیش برده و در صدر بنشانیم.
از باب مثال، در موقف جنگ تحمیلی، آمریکا و غرب میکوشیدند که ایران را به آتشبس ناعادلانه وادار کنند و درحالیکه خاک کشور به اشغال دشمن درآمده و مورد دستاندازی قرار گرفته بود، ایران اسلامی را به صلح منهای استقلال مجبور کنند. بلوک غرب بهجای آنکه متجاوز را به عقبنشینی و ترک مخاصمه نصیحت کند، به کشورمان توصیه میکرد که آتشبس را بپذیریم و مذاکره کنیم. انقلاب اما ایستاد، دشمن را تنبیه کرد، پیروز میدان شد و نشان داد که آن روش، روشی بود که انتها و عاقبتی جز قرار گرفتن در بنبست نداشت، چراکه حریف میخواست با این شیوه ما را در گوشه رینگ گرفتار و به دنیا القا کند که انقلاب اسلامی، حرکتی ضعیف، غیر مقتدر و تسلیمپذیر است که حتی توان دفاع از خود را هم ندارد.
نمونه دیگراینکه منطق غرب این بوده و هست که چون ایران اسلامی سرشار از منابع زیرزمینی و فسیلی است، باید تأسیسات هستهای را برچینیم و به دنبال استفاده از انرژیهای فسیلی باشیم. درحالیکه غنیسازی هستهای فقط به بحث تأمین انرژی مربوط نمیشود و کاربردهای فراوانی در علوم پزشکی و صنعت دارد؛ لذا در مقابل فرو افتادن در مخمصهای که آنها طراحی کرده بودند، مقاومت کردیم و به چرخه کامل غنیسازی هستهای دستیافتیم.
بهبیاندیگر، زمانی به ورطه شکست کشانده شده و دچار خسران و عقبافتادگی در همه امور میشویم که دست از حرکت در مسیر انقلاب برداریم، طابق النعل بالنعل، گوشبهفرمان غرب باشیم و با دستفرمان آنها به رتقوفتق امور بپردازیم. این نکته، همان است که رهبر حکیم انقلاب در جمع هزاران نفر از بسیجیانی که برای خارج کردن کشور از بنبستها عزم خود را جزم کردهاند، فرمودند: «امروز دشمن میخواهد ملت ایران را به این نتیجه برساند که بنبست است، راهحل وجود ندارد مگر پناه بردن به آمریکا... من صریحاً اعلام میکنم کسانی که در داخل کشور این فکر مطلوب دشمنان را ترویج میکنند، خیانت میکنند.» (12 مهر 97)
با این حساب، جریانها و افرادی که این خط فکری باطل را دنبال میکنند، نهتنها انقلابی نیستند، بلکه به جرأت میتوان گفت که تعلقخاطری هم به این آبوخاک ندارند، چراکه برآیند چنین تفکری، سلطه بیگانگان به همه مقدرات کشور و مقدمهای است برای غارت منابع ایران؛ ضمن اینکه این دیدگاه خطرناک، عقبنشینی، پذیرش ذلت و تسلیمپذیری را موجب میشود که اساساً با روح انقلاب اسلامی، بلکه با روح ملیگرایی هم در تضاد کامل قرار دارد.
نکته دیگر اینکه برخی بلندگوهای داخلی در حال سمپاشی این گزاره غلط هستند که جمهوری اسلامی برای برونرفت از مشکلات فعلی، در هر شکلی باید خط سازش با دشمن را در پیش گیرد. گویا به یاد ندارند و یا خود را به فراموشی زدهاند که آمریکا توافق بینالمللی برجام را که چند کشور بزرگ دنیا پای آن را امضا کرده بودند و از حمایت سازمان ملل نیز برخوردار بود را بهراحتی زیر پا گذاشت و وقتی جمهوری اسلامی از این نقض عهد فاحش شکایت کرد، در مقابل آن شاخه و شانه کشید و حتی مقامات آمریکایی حکم دادگاه لاهه برای پایان دادن به تحریمهای غیرقانونی ایران را «بیارزش» خواندند. کاخ سفید نشان داده است که نهتنها به توافقاتش با ایران، بلکه به معاهدات خود با دوستان و متحدان خود نیز پایبند نیست و جای تعجب اینجاست که در چنین شرایطی، خائنانی که دل در گرو غرب دارند، به صرافت افتادهاند که جمهوری اسلامی را به یک تجربه شکستخورده دیگر مبتلا کنند.
سؤال ما این است که باوجودآنکه در برجام، ایران اسلامی به همه تعهدات خود عمل کرد و حتی به الزاماتی فراتر ازآنچه باید، تن داد، به کدام دلیل محکمهپسند زیر شدیدترین و وحشیانهترین تحریمها قرار گرفتیم و هر از گاهی تروریستها به امنیت و آرامش کشور نگاه چپ میکنند ؟! اگر بنا بود که مشکلات با مذاکره و گفتگو با آمریکا حل شود، چرا در قالب گفتگوهای هستهای این اتفاق نیفتاد و با کدام منطق باید آزموده را دوباره بیازماییم؟! چرا واشنگتن پسازاینکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی، یازده بار مهر تائید بر فعالیتهای هستهای ایران زده است، هنوز به تحریمها و تهدیدات خود ادامه میدهد ؟! آیا این امر نشان از این واقعیت ندارد که آمریکا خواهان گفتگو و مذاکره است تا وقتیکه جمهوری اسلامی از همه اهداف و آرمانهای خود دست بردارد ؟
اگر سیاست آمریکا و متحدانش اینچنین است – که هست – چطور برخی به خود حق میدهند که انقلاب را وارد سیکلی تکراری و خطرناک کنند که انتهای آن چیزی جز بنبست نیست ؟ تیترها و تحلیلهای جناح سازشپذیر و ذلتپذیر هم گویای این حقیقت است که آنها در حال ترغیب و تهییج افکار عمومی برای واردکردن کشور به چرخه معیوب هستند. ازاینرو میتوان با قاطعیت گفت که رویکرد نظام سلطه بر این اساس بناشده است که نظام اسلامی را برای واردکردن به پروسه مذاکره و امتیاز گیری، در بنبست ساختگی و تبلیغی و نه واقعی، قرار دهد. این در حالی است که تنها رویکردی که میتواند راه برونرفت از شرایط موجود را مهیا کند و درهای خیر و صلاح و آرامش و رفاه را به روی کشور بگشاید، عبارت است از مقاومت، اتکا به درون و قطع امید از بیگانگانی که بارها خباثت و سبعیت خود را به اثبات رساندهاند.
منبع:حمایت
کد مطلب: 645615
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/645615/خط-خیانت