بعد از حوادث دی ماه نقطه عطفی به وجود آمد که جریان ضدانقلاب خارجی و جریان افراطی داخلی با یکدیگر به توافقی نانوشته رسیدند تا بیش از هر موضوعی، مرجعیت اصلاح‌طلبان را در داخل از میان ببرند.

گروه سیاسی جهان نیوز: محمدعلی ابطحی، رئیس دفتر و معاون پارلمانی دولت اصلاحات در گفتگو با آرمان نظریه مضحک و خودساخته مخالفت مدعیان اصلاحات با جریان ضدانقلاب را که چند وقتی است سعی در ترویج و جااندازی آن را دارند مطرح کرده و گفته است: «جریان ضدانقلاب خارجی به دلیل آنکه خیال می‌کرد در حال حاضر همه چیز برای ورود آنها به ایران آماده است و تنها جریانی که در مقابل چنین تغییری می‌ایستد، یک نیروی مطالبه‌گر به نام جریان اصلاحات است». این محکوم فتنه 88 همچنین گفته است: «بعد از حوادث دی ماه نقطه عطفی به وجود آمد که جریان ضدانقلاب خارجی و جریان افراطی داخلی با یکدیگر به توافقی نانوشته رسیدند!»

بخش های مهم این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:

*بیشتر شعارها و وعده‌هایی که آقای روحانی برای جلب آرای انتخاباتی بیان کرد و می‌توانست تاثیر مثبت در جامعه داشته باشد، محقق نشد.

*تنها نکته‌ای که می‌توان به آن اذعان داشت این است که برخی هنرمندان جایگاهی پیدا می‌کنند که نام آنها می‌تواند بر میزان رأی یک رئیس‌جمهور تاثیرگذار باشد.

*اگر یک رئیس‌جمهور برای رأی آوردن نام آقای شجریان را به میان می‌آورد به آن معناست که نام شجریان تاثیرگذار است.. به عنوان یک ایرانی باعث افتخار است که هم‌عصر آقای شجریان هستم.

*زنان و دختران جامعه کمتر از مردان علاقه‌مند به تیم‌های مورد علاقه‌ خودشان نیستند و دوست دارند بازی آنها را ببینند، هیجان داشته باشند... باید در نظر داشت که با حضور زنان جو استادیوم‌ها، حتما اخلاقی‌تر شده و همین حضور می‌تواند از مسائل ضداخلاقی از جمله شعارها و حرف‌های نامربوط جلوگیری کند. حضور خانم‌ها سبب می‌شود تا جامعه‌ای که در استادیوم حضور دارند، مودب‌تر رفتار کنند.

*دور کردن خطر جنگ از کشور از اصلی‌ترین شعارهای آقای روحانی بود اما ادبیات کنونی آقای روحانی تاحدی تغییر کرده و آقای روحانی این ادبیات را در دوران انتخابات به کار نمی‌برد.

*ادبیاتی که آقای روحانی براساس آنها رأی آورد، برای حل مشکلات خارجی بود که مخالفان آقای روحانی دقیقا روی همین موضوع اثر گذاشتند و تلاش دارند تا آنچه که روحانی به عنوان شعارهایش مطرح کرد، عملی نشود و تا حدی هم توانسته‌اند به این هدف برسند.

*بزرگان جریان اصلاح‌طلب نسبت به افرادی که موجب آسیب به کابینه می‌شوند، به آقای روحانی هشدار داده بودند اما مورد پذیرش رئیس‌جمهور نبود و از آغاز معلوم بود چنین نتایجی خواهد داشت.

*هماهنگی ناخواسته‌ای از ضدانقلاب خارجی و افراطیون شکل گرفت که در کنار عملکرد دولت می‌تواند در مجموع به از بین رفتن مرجعیت جریان اصلاحات منجر شود.

*سایت‌های ضدانقلاب آن حدی که به رئیس دولت اصلاحات و اصلاح‌طلبان حمله می‌کنند به جریان اصولگرا یا حتی پایداری افراطی حمله نمی‌کنند.

*بعد از حوادث دی ماه نقطه عطفی به وجود آمد که جریان ضدانقلاب خارجی و جریان افراطی داخلی با یکدیگر به توافقی نانوشته رسیدند تا بیش از هر موضوعی، مرجعیت اصلاح‌طلبان را در داخل از میان ببرند و بهانه آنها عدم موفقیت آقای روحانی است.

*جریان ضدانقلاب خارجی به دلیل آنکه خیال می‌کرد در حال حاضر همه چیز برای ورود آنها به ایران آماده است و تنها جریانی که در مقابل چنین تغییری می‌ایستد، یک نیروی مطالبه‌گر به نام جریان اصلاحات است و در سوی دیگر جریان افراطی‌گری هم علاقه داشت به تنهایی در مصدر امور قرار داشته باشد، در نتیجه این دو با یکدیگر در هدف به نقطه مشترک رسیدند.

*ما حق نداریم به مردم بگوییم پشیمانیم، چرا که مردم را برای این انتخابات راهنمایی کرده‌ایم. باید توجه داشت که مردم هنوز به آن آقای روحانی زمان انتخابات وفادار هستند اما آقای روحانی به شعارهایی که ارائه داد وفادار نیست.

*آقای روحانی متناسب رأی به دست آورده از حمایت جریان اصلاحات، عنایت و توجهی به این جریان ندارد.

*روحانی تمام موضوعات و عقبه رأی خود را نفی می‌کند، چراکه به اشتباه برای خود عقبه جدیدی را تعریف می‌کند و آن عقبه جدید در جامعه پشتوانه نخواهد داشت.

*مهم‌ترین آسیبی که یک سیاستمدار در تاریخ با آن مواجه خواهد شد نداشتن پشتوانه مردمی است. رئیس دولت اصلاحات به همین خاطر به عنوان یک فرد تعیین کننده باقی است، اما آقای روحانی با توجه به مسیری که طی می‌کند، مردم را هم از دست خواهد داد.

*روحانی برای آنکه این شعارها را بدهد و عمل نکند، انتخاب نشد، بلکه انتخاب شده که شعارها را عملیاتی کند. اما مساله‌ای که وجود دارد این است که حتی در چارچوب قدرت ریاست جمهوری هم آن شعارها را عملیاتی نکرد.