دوست گرامی. زمانی که تهران بی در و پیکر نبود وقایع جالبی درش رخ می داد. از جمله صبحهای زود ماشین شیر پاستوریزه سبد حاوی شیشه های شیر در بطری نیم و یک لیتری را جلو مغازه لبنیاتی می گذاشت و سحرخیزان قبل از باز شدن مغازه شیر را برمیداشتند وبطری خالی بعلاه سکه های قیمت شیر بجایش می گذاشتند چون بطری پیش پرداخت داشت و اکثرا لبنیاتی با سبدی خالی از شیر ولی پر از بطری خالی و وجه دست نخورده آن روبرو میشد. روزنامه فرووشی ها تا دهه پیش همین وضع را داشتند. نان سانودیچ را نوشتی و عکسش را منتشر کردی و کار خوبی کردی چون ممکن است مدت کوتاهی بعد به خاطره بپوندد
اولا نون باگت رو نمیشه احتکار کرد، ثانیا نون باگت رو نمیشه تو بازار آب کرد و فروختش ثالثا بر فرض که کسی گرسنه باشه و بخواد اول صبح نون باگت بخوره، یه ضرب المثل معروف توی علم اقتصاد هست که میگه طناب هم اگه مفت باشه نهایتا کسی که بخواد دزدی کنه به اندازه ای که دارش بزنن دزدی میکنه. پس کسی که نون باگت بر میداره نهایتا یه دونه برمیداره که کسی از ما هم متوجه این یه دونه کسریه نون نمیشیم