به گزارش
جهان نيوز، در دنیای فوتبال حرفهای معمولا اتفاقاتی رخ میدهد که مقایسه آنها با نوع مشابه در فوتبال کشورهای در حال توسعه گاهی غیرمنطقی و بیهوده به نظر میرسد.
فاصله برخی پدیدهها با نوع مشابه خود در کشورهایی با فوتبال ضعیفتر آنقدر زیاد است که گاهی واقعا نیازی به مقایسه نیست و جمله معروف «ما کجا و آنها کجا» حلال مشکلات میشود. اما سوژهای که در این فرصت نگارشی بررسی میشود، واقعا جای مقایسه و تحلیل دارد.
ما در فوتبال ایران هیچوقت فقر اسطوره نداشتهایم، بزرگان فوتبال وقتی کفشهای خود را آویزان میکنند، بر سر چندراهی مهمی قرار میگیرند، انزوا و خانهنشینی، تجارت و پرسه در دنیای اقتصاد، سرمایهگذاری در نقلوانتقالات بازیکن، مربیگری و... .
چقدر پیش آمده که در فوتبال ایران، یک اسطوره یا لااقل یک ستاره معروف و مردمی که دوران بازیگری موفقی هم داشته راضی شود در یک تیم دستهدومی یا تیمهای جوانان و نوجوانان یک باشگاه مربیگری کند؟ ستارگان فوتبال ایران تا چه حد ظرفیت پذیرش پیشنهاد مربیگری در یک تیم نوجوانان معمولی را دارند؟
روز گذشته «آس اسپانیا» با این تیتر به استقبال یک اتفاق مهم رفت: «دوران مربیگری رائول آغاز شد.» رائول گونسالز، کاپیتان پیشین رئال مادرید، نه در میان مادریدیها بلکه در میان مردم اسپانیا، فوتبالدوستان کشورهای عربی، هوادارانش در آسیای جنوب شرقی، آمریکای جنوبی و صدالبته آمریکایشمالی محبوب و بسیار دوست داشتنی و با نفوذ است.
او بازیکن ثروتمندی است اما هرگز دنیای اقتصاد را جدی نگرفت. مدتی سفیر رئال مادرید بود، همان باشگاهی که در بدترین شکل ممکن اخراجش کرد، مدتی هم سفیر لالیگا و فوتبال اسپانیا شد. وی از زمان بازیگری خود فعالیتهای خیرخواهانه زیادی را در لباس سفیر سازمان ملل، یونسکو و یونیسف انجام میداد و این فعالیتها همچنان ادامه دارد.
اما چرا یک اسطوره باید قبول کند که در تیم دوم نوجوانان رئال مادرید مربیگری کرده و هدایت تیمی را برعهده بگیرد که حتی از لحاظ امتیازی و درجه حرفهایگری پایینتر از حد تیمی است که گوتی، همبازی پیشین رائول، با اکراه در رده جوانان، مربیگری آن را پذیرفته است؟
دلیل این اتفاق روشن است، رائول در آموزشوپرورش و سپس در سیستم فوتبال کشوری رشد کرده که در آن ارزشها، اولویتهای کاری، اخلاق و فلسفه زندگی با انواع مشابهش در سایر کشورها تفاوت بسیار زیادی دارد. خدمت به تیم دوم نوجوانان رئال برای رائول آنچنان که در کنفرانس خبری خود میگوید کوچکترین تفاوتی با خدمت کردن به تیم ملی اسپانیا ندارد!
با چنین طرز تفکری است که فوتبال یک کشور از پایه رشد میکند و در آنانگیزه یک مربی(هر که میخواهد باشد) در تیم نوجوانان «ب» مادرید با انگیزه یک مربی در تیم ملی هیچ فرقی ندارد و هر دو تلاش میکنند برای ارتقای سطح فوتبال این کشور با تعهد به قراردادشان حرکت داشته باشند.
رائول، دیپلم افتخار مربیگری خود را چند روز پیش از باشگاه رئال مادرید دریافت کرده است، او تمام کلاسهای مربیگری فیفا را در همه سطوح تجربه کرده و در حالی که طبق قانون با افتخاراتی که در کارنامه داشته میتوانسته بسیاری از این کلاسها را بدون حضور فعال با مدرک رسمی وارد کارنامه خود کند، تکتک آنها را تجربه کرده و بهعنوان یک مربی جوان و با تجربه آماده درخشیدن در دنیای مربیگری است و این در حالی است که چنین مرد محبوبی تصمیم میگیرد به پیشنهاد نجومی چینیها، اعراب، تیم ملی آرژانتین و حتی تیم دوم رئال مادرید پاسخ منفی بدهد و تیم دوم نوجوانان رئال مادرید را دراختیار بگیرد.
آیا در ایران نیز اوضاع بر همین منوال است؟ آیا ستارههای کفشآویزان کرده فوتبال ما حاضر به مربیگری در یک تیم نوجوان و گمنام میشوند؟
اسطورهای مثل رائول، مسیر زیدان را درپیش گرفته و شاید در آیندهای نزدیک، او را با کولهباری از تجربه، علم و عمل در لباس سرمربی تیم فوتبال اصلی رئال مادرید یا حتی تیم ملی اسپانیا مشاهده کنیم. پلهپله اوج گرفتن، رشد تدریجی و کسب تجربه در مسیری منطقی این روزها به یک امر واجب در دنیای فوتبال حرفهای تبدیل شده و کم پیش میآید یک ستاره راه 100 ساله را یک شبه طی کند.
منبع: فرهیختگان