جهان نیوز - پرویز سروری: موج اول تحریمهای ثانویه آمریکا علیه ایران اسلامی در حالی روز گذشته اجرایی شد که بنابر شواهد و قرائن متقن، محدودیتهای اخیر کاخ سفید، چیزی بیش ازآنچه پس از خروج از برجام به مرحله اجرا گذاشتهاند، نیست و جنبه نمایشی و تبلیغاتی آن بر دیگر ابعاد ادعایی واشنگتن غلبه دارد. آمریکاییها مدعیاند که سنگینترین و بیسابقهترین تحریمها را طی دو مرحله بر کشورمان اعمال میکنند ولی واقعیت آن است که انقلاب اسلامی قریب به 4 دهه از عمر خود را با تحریمهای شیطان بزرگ سپری کرده و در برهههایی از انقلاب، فشارهایی بهمراتب شدیدتر از محدودیتهای فعلی را تجربه نموده است. مطالعه فراز و فرود طی شده در روابط آمریکا با جمهوری اسلامی نشان میدهد که سردمدار نظام سلطه در همه طرحهای خود که با صرف هزینههای هنگفت و عِدّه و عُدّه فراوان به میدان آورده بودند، با شکست مواجه شده و در سوی دیگر، انقلاب اسلامی هر روز بالندهتر از گذشته، توانسته است که اقتدار خود را به رخ آمریکاییها کشانده و به آنها تحمیل کند.
در گذشتهای نهچندان دور، تفاوتی که جمهوری خواهان با دموکراتها پیش از روی کار آمدن ترامپ بر سر نحوه تقابل با ایران داشتند، حول محور «تغییر ساختار» و «تغییر رفتار» جمهوری اسلامی بود؛ بهاینترتیب که راهحل جمهوریخواهان برای «براندازی»، بر اساس تغییر ساختار و پازل دموکراتها، بر پایه تغییر رفتار ایران طراحیشده بود. امروز اما تقریباً همه دموکراتها از همه راهحلها ناامید شدهاند و جمهوریخواهان با یک پله پسرفت، به خانه «تغییر رفتار» انقلاب اسلامی سقوط کردهاند و آنگونه که از اظهارات مقامات ارشد کاخ سفید و نمایندگان کنگره بر میآید، تحریمها، دگرگونی در رفتار کشورمان را هدف قرار دادهاند. شاهد این مدعا، یاوهسرایی «مایک پامپئو»، وزیر خارجه آمریکا در سفرش اخیرش به اندونزی است. وی در این خصوص مدعی شد: «ایران، بزرگترین حامی تروریسم است. این چیزی است که آمریکا میخواهد ایران را وادار به متوقف کردن آن کند. ما به دنبال تغییر رفتار از سوی حکومت ایران هستیم.»
این در حالی است که خبرگزاری آمریکایی آسوشیتدپرس به نقل از دو دیپلمات اروپایی مرتبط با احیای تحریمهای ضدایرانی اذعان کرد که «این تحریمها اسم رمز براندازی هستند»! نکته جالب ماجرا اینجاست که یکی از این دیپلماتها که بهشرط مخفی ماندن نامش مصاحبه کرده، با ابراز نگرانی از تلاش آمریکا برای براندازی در ایران با استفاده از تحریمها گفته است: «مشکل اینجا است که بعد از آن چه میشود؟» و در پاسخ میگوید: «سیاست تغییر نظام ایران از زمان پیروزی انقلاب اسلامی ایران در سال ۱۳۵۷ همواره به شکل نرم یا سخت در دستور کار هیئت حاکمه آمریکا قرار داشته، اما همواره ناکام مانده است.» بر اساس این حدیث شریف از امیر مؤمنان، علی (ع) که «الفَضلُ ما شَهِدَت بِه الأعداء»، (فضیلت آن است که دشمن به آن شهادت دهد)، اظهارنظر این مقام اروپایی، عین واقعیت و نمایی دقیق از سرانجام همه سیاستهای براندازانه علیه جمهوری اسلامی است، اما باید بدانیم چه شد که قدارهبندان آمریکایی باآنهمه هیاهو، به راهبرد باطلی روی آوردهاند که پایان آن شکست و سرخوردگی است و مهمتر اینکه چه هدفی را از چنین رویکردی دنبال میکنند.
آمریکا که روزی با انواع حربهها در اندیشه سرنگونی نظام مقدس جمهوری اسلامی بود، پس از تقلای فراوان و بیحاصل به این جمعبندی رسید که مناسبتترین گزینه در برابر ایران که با اقتصاد مقروض و بهشدت بدهکار این کشور سازگاری دارد، کوککردن ساز «جنگهای نیابتی» است. جنگهای نیابتی نهتنها حیطه قدرت کشورمان را محدود نکرد، بلکه به نفع جمهوری اسلامی نیز تمام شد و هنر تبدیل تهدیدات به فرصتها را بارها به آمریکاییها نشان داد. از باب مثال، زمانی که 80 درصد سوریه در تصرف تروریستهای اجارهای واشنگتن و شرکایش قرار داشت و اکثر تحلیلگران بر سقوط قریبالوقوع دمشق اتفاقنظر داشتند، جمهوری اسلامی بهتنهایی در مقابل این تحلیل غلط ایستاد و سوریه را به نقطهای از برتری میدانی رساند که در حال حاضر صهیونیستها و تروریستهای دستپرورده تلآویو در گوشه رینگ گرفتارشدهاند و نفسهای آخر خود را میکشند. در عراق، یمن، لبنان و فلسطین هم به همین سرنوشت دچار شدند و اوضاع بهگونهای پیش رفت که بهناچار، دست از پردهپوشی و توطئههای نیابتی برداشته و از طریق تحریم و تشویق به اعتراضات خیابانی، فاز باطل براندازی را در پیش گرفتند، اما به چه منظور و با چه هدفی ؟
«جان بولتون»، مشاور امنیت ملی کاخ سفید، یک روز پیش از بازگشت اولین دور از تحریمهای ثانویه، هدف از این استراتژی را بهصورت کاملاً عریان بیان کرد و گفت: «اگر ایران میخواهد از اعمال مجدد تحریمهای آمریکا جلوگیری کند، برنامه موشکی بالستیک و برنامه تسلیحات هستهای خود را بهطور کامل کنار بگذارد و با رئیسجمهور آمریکا به گفتوگو بنشیند.» معنی این سخن آن است که تحریمهای تکراری که از مدتها قبل هم در جریان بود و تحریک به اغتشاش و ناآرامی که چندین دهه در دستور کار قرار دارد، با هدف راهاندازی جنگ روانی و ایجاد فضایی برای قرار دادن مردم در مقابل حاکمیت، عملیاتی شده است تا توافقی بزرگتر و با ابعاد وسیعتر را در سه مقوله «منطقهای»، «موشکی» و «هستهای» به نظام اسلامی تحمیل کنند.
حالا بهتر و بیش از گذشته مشخص میشود که مقصود و منظور آمریکاییها از برجام، فقط مسئله هستهای نبود و به فرموده مقام معظم رهبری، تا زمانی که مجموعه مؤلفههای قدرت جمهوری اسلامی را از بین نبرند، دستبردار نیستند. یکی از انتقادات جدی ترامپ به دولت اوباما در برجام این بود که موضوع منطقهای، موشکی و حتی مسئله هستهای، آنچنانکه شایسته دفع خطر جدی ایران برای منافع آمریکا باشد، مورد مذاکره قرار نگرفته و لذا باید مذاکرهای جدید شامل خنثیسازی ابعاد عمق استراتژیک جمهوری اسلامی روی میز قرار گیرد. بنابراین، تحریمهایی که در مرداد و آبان امسال در دستور کار وزارت خزانهداری آمریکا قرارگرفته، در گام اول، در پازل جنگ روانی تعریفشده، در گام بعدی، برای فشار بر تصمیم گیران و تصمیم سازان نظام اسلامی بهمنظور تغییر محاسبات و آمدن ایران پای میز مذاکره تنظیمشده و در مرحله آخر، برای تحمیل خواستههای نامشروع و سلطهطلبانه تحت عنوان «توافق جدید» و مدنظر واشنگتن در نظر گرفتهشده است.
افزون بر این، آمریکاییها در این فضای توهمی به سر میبرند که مدل کره شمالی بر ایران نیز تطبیق میکند، درحالیکه مختصات و قواعد حاکم بر ژئوپولتیک منطقه غرب آسیا، تفاوت فاحشی با اوضاع شرق آسیا دارد. کاخ سفید بازی خطرناکی را با جمهوری اسلامی بهعنوان یکی از قویترین قدرتهای منطقه آغاز کرده است؛ به این دلیل که نقاط ضعف واشنگتن در غرب آسیا، پرشمارتر از پاشنه آشیل آمریکا در شرق آسیاست. منافع سردمدار نظام سلطه از جنبههای مختلف در تیررس کشورمان قرار دارد، حالآنکه ایران اسلامی در ابعاد مختلف نظامی، سیاسی، اجتماعی، منطقهای و ... دست برتر را از آن خود کرده است. علیرغم کاستیهایی که در داخل وجود دارد، در آشوبهای کور و متکثری که توسط پیادهنظام و عوامل فریبخورده استکبار در داخل میدانداری میشود نیز راه بهجایی نبرده و نمیبرند و عربدهکشی آنها در فضای جنگ روانی، نه از موضع قدرت بلکه از ناحیه درد و زخمی است که بر پیکره آنها وارد آمده و ایران سرفراز، این سناریو را همچون همیشه به سرنوشت محتوم شکست دچار خواهد کرد.
منبع:حمایت