بایکوت اظهارات اخیر خاتمی حتی در رسانههای ضدانقلاب/ ماهیگیری از وضعیت معیشتی مردم شکست خورد
اگرچه رئیس دولت اصلاحات تلاش کرد از آب گلآلود اعتراضات مردمی نسبت به عملکرد اقتصادی دولت، به نفع جریان متبوعش ماهی بگیرد و از این طریق فضا را برای تکرارهای انتخابات آتی سنجیده و فتح بابی در این خصوص رقم زند، اما سلب مسئولیت اصلاحطلبان از عملکرد دولت کنونی چنان وصلهای نچسب و غیرقابل اجراست که تکرارش چون بومرنگ با شتاب بیشتری به سمت جریان اصلاحات بازخواهد گشت
گروه سیاسی جهان نیوز، محسن مهدیان: نکات ذیل را می توان درباره دلایل اظهارات اخیر رئیس دولت اصلاحات نوشت:
اول بحران پایگاه اجتماعی است. پایگاه اجتماعی جریان اصلاحات دچار چندپارگی و تشویش ساختاری شده است. همه داشتهها و سرمایه اصلاحات به این پایگاه اجتماعی ناهمگون سیاسی بود. از متدین تا مطرب و بهایی و ضدانقلاب در این جبهه بودند، اما امروز ماجرا تغییر کرده است. مهمترین خاصیت شبکههای اجتماعی خالصسازی است. پردهها افتاده است و بدنه اصلاحات و پایگاه اجتماعی این جریان در حال تفکیک و پاکسازی است. این روزها ضدانقلاب حساب خود را از اصلاحطلبان هم جدا کردند. شعار «اصلاحطلب، اصولگرا، دیگه تمومه ماجرا» نشانه است.
دوم بحران مشروعیت است. پروژه «تکرار میکنم» به سرانجام خوشی نرسید؛ وضعیت امروز دولت عیان است و توضیح به نیاز ندارد. در تمام عرصهها متوقف شده است. مهمترین دستاوردش که برجام بود نیز در بدترین شکل ممکن زمین خورده است.
آنسوتر مجلس؛ در تراز و ارزیابی هر مدیر باتجربه و کارشناس منصفی، ضعیفترین کارنامه در طول تاریخ انقلاب را دریافت میکند. شورای شهر و شهردار تهران نیز بهعنوان نماد دموکراسی پایتخت، گرفتار شکست پیاپی در تصمیمگیری و اثربخشی شدند و هر روز در نارضایتی مردم تهران بیشتر لطمه میبینند.
سوم بحران ژنرالها است. ژنرالهای این جریان چند دسته شدند؛ گروهی ضدانقلاب و فراری. گروهی نیز افسردگی پیدا کردند و همزمان با کهولت سن از دور سیاستورزی خارج شدند. دستهای از چهرههای سفید و جوان هم به دلیل اینکه تنها شاخص گزینش آنها عبور از فیلتر شورای نگهبان بود، دارای کمترین کارآمدی و اثربخشی بودند و از این جهت هیچ وقت محل مشورت و نقشآفرینی قرار نگرفتند. و اما دسته آخر که مدیران باسابقه این جریانند، بیشترین سهم را در شکست این روزهای اصلاحات پیدا کردند. این دسته، مدیرانی هستند که در دولت فعلی با رانت سیاسی و اقتصادی قدرت پیدا کردند و مسیر «کارگزارنیزه شدن اصلاحات» را فراهم ساختند.
با این مقدمه قدری طولانی امروز خاتمی به بحران ساختاری در اصلاحات رسیده و به نظر من فروپاشی اصلاحات با قرائت گذشته خاتمی و یارانش قطعی است. این حرفهای جدید با نیت بازسازی ساختاری انجام شد که متاسفانه به دلیل اطلاعات غلطی که به ایشان دادند، وضعیت اصلاحات را بدتر کرد.
نکته قابلتوجه بعدی این است که چرا این اظهارات در رسانههای اصلاحات و ضدانقلاب بایکوت شد؟ بهطور اختصار میتوان گفت به جهت فاصله معنادار آن از مسائل روز! گویی خاتمی 97 ظهور کرده است. از این جهت این سخنان سه اشکال جدی داشت که باعث شد ضدانقلاب خاتمی را هو کند و اصلاحطلبان شرمشان بیاید که آن را تحویل بگیرند.
اشکال اول فاصله پیشنهادها از واقعیتهای حقیقی جامعه بود. من واقعا به آقای خاتمی پیشنهاد میکنم در اعتراضات خیابانی کنار مردم باشند تا از نزدیک شعارها را بشنوند. برای او و جریان متبوع وی خوب نیست که پیشنهادشان برای خروج از وضع موجود تا این میزان متفاوت از خواست مردم باشد. واقعا تصور کردند مردم برای تغییر نگاه رسانه ملی، عفو عمومی، رفع حصر یا برگزاری هیات منصفه به خیابان آمدند.
اشکال دوم این بود که به دولت پشت کردند و این رفتار را هیچکس نمیپذیرد، چراکه خلاف اخلاق سیاسی است. باید بایستند و جوابگو باشند. مشکلات پیچیده اقتصادی بر گرده دولتی است که با پروژه تکرار میکنم به قدرت رسیده است.
اشکال سوم و درنهایت اینکه گرچه خاتمی عذرخواهی کرد و از دولت انتقاد هم میکند، اما همینجا نیز صداقت ندارد. چطور ممکن است به دولت انتقاد کنند، ولی راهکارشان برای عبور از وضع موجود، رفع حصر و عفو عمومی و... باشد. چطور ممکن است از دولت انتقاد کنند، اما اصلاحطلبان مجلس حاضر نباشند سوال از رئیسجمهور را امضا کنند؟!
*فرار به جلو تکراری
در همین حال روزنامه فرهیختگان نیز طی گزارشی نوشته است: سخنان منتشرشده سیدمحمد خاتمی در دیدار با کسانی که پایگاه اطلاعرسانی رئیس دولت اصلاحات، آنها را نمایندگان ادوار مجلس خوانده بود، با واکنشهای متفاوتی میان اصلاحطلبان مواجه شد.
اگرچه برخی رسانههای اصلاحطلب سعی داشتند با تیترهایی چون راهکارهای پانزدهگانه خاتمی برای خروج از وضعیت فعلی، سخنانش را مهم جلوه دهند، اما در واقع متن مذکور چنان سرشار از عبارات تکراری بود که عباس عبدی نیز معترف شد این مواضع و دیدگاهها چیز جدیدی نداشت.
اگرچه برخی اصلاحطلبان -که عمدتا از طیف رادیکال اصلاحات بهشمار میروند- همچون مصطفی تاجزاده، با عبارتی چون «راهکارهای خاتمی حجت را بر همه تمام کرد» سعی کردند جوی به نفع جریان اصلاحات ایجاد کنند تا بلکه از این طریق اعتماد بدنه اجتماعی را بازسازی کرده و راه نجاتی برای سبد خالیشده رایشان بیابند. با اینحال دست اصلاحطلبان از تاثیر بر بدنه اجتماعی نیز خالی ماند، چراکه به گفته عباس عبدی، مردم و جامعه از هر گروه یا گرایش سیاسی انتظار عمل دارند نهفقط تحلیل!
در این میان نکته قابلتوجه در لابهلای گفتههای رئیس دولت اصلاحات را میتوان در نقد به دولت و فاصلهگذاری از عملکرد روحانی و کابینه بهخصوص تیم اقتصادیاش جستوجو کرد؛ نقدی که شیپور عبور اصلاحطلبان از دولت را به بلندترین وجه ممکن مینوازد. حالا بعد از پنج سال خاتمی سعی دارد با عذرخواهی -آنهم بهعنوان یک «شهروند عادی»- و همچنین برکشیدن تیغ عریان نقد از عملکرد و سوءمدیریتهای دولت، تکرارهای خود را در اذهان عمومی به فراموشی سپرده و از این طریق اصلاحات را از اتوبان همراهی با دولت با سرعت بیشتری عبور دهد.
خاتمی در انتقاد از دولت گوی سبقت را از منتقدان جریانیاش گرفت و بلندتر از آنها حنای «تقصیر دیگران» است را بیرنگ خواند و تاکید کرد که «ضعفها، بیبرنامگیها و حتی عدم اجرای برنامههای مصوب را نمیتوان گردن رقیب انداخت.»
اگرچه رئیس دولت اصلاحات تلاش کرد از آب گلآلود اعتراضات مردمی نسبت به عملکرد اقتصادی دولت، به نفع جریان متبوعش ماهی بگیرد و از این طریق فضا را برای تکرارهای انتخابات آتی سنجیده و فتح بابی در این خصوص رقم زند، اما سلب مسئولیت اصلاحطلبان از عملکرد دولت کنونی چنان وصلهای نچسب و غیرقابل اجراست که تکرارش چون بومرنگ با شتاب بیشتری به سمت جریان اصلاحات بازخواهد گشت.
شاید از همین جهت باشد که اظهارات سیدمحمد خاتمی در جلد و صفحات اکثریت روزنامههای اصلاحطلب همچون شرق، سازندگی، آرمان و... جایی نداشت و نادیده گرفته شد. حتی برخی از هواداران دوآتشه رئیس دولت اصلاحات در توئیتر به وی توصیه کردند که به شغل شریف عاقد بودن ادامه داده و بیش از این خود را منفور نکند.
حسین دهباشی نیز خطاب به خاتمی توئیت کرد: «چه اخلاقی است که چنین غیرمسئولانه به جای پاسخگویی فرار به جلو نموده و در جایگاه پرسشگری، به مطالبه و تکرار رهنمودهای مبهم و خیالی بنشیند؟»
صادق زیباکلام چندی پیش به صراحت گفته بود میزان سرخوردگی از عملکرد لیستهای تکراری خاتمی چنان است که برای انتخاباتهای بعدی دو بار که سهل است 20 بار هم تکرار کند، اثری نخواهد داشت. بیتردید شمارش معکوس برای انتخابات مجلس و ریاستجمهوری هرچه تندتر شود، اتوبان عبور و مرورهای اصلاحطلبان نیز با ترافیک شدیدتری مواجه خواهد شد.