کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

به مناسبت ایام حج و آغاز سفر زائران بیت الله الحرام

حج و فلسفه واجب بودن آن/ اهمیت این سفر از نگاه قرآن/ آداب و احکام این سفر/ چرا ۷ مرتبه طواف می‌کنیم +تصاویر

16 مرداد 1397 ساعت 9:35

حج و فلسفه واجب بودن آن مطلبی است که این روزها یعنی در ماه های مبارک ذی القعده و ذی الحجه که حجاج و مسلمانان خودشان را برای عبادات سفارش شده و اعمالی خاص آماده می کنند مورد سوال قرار می گیرد.


گروه فرهنگی جهان نیوز: حج و فلسفه واجب بودن آن مطلبی است که این روزها یعنی در ماه های مبارک ذی القعده و ذی الحجه که حجاج و مسلمانان خودشان را برای عبادات سفارش شده و اعمالی خاص آماده می کنند مورد سوال قرار می گیرد، که اصلا چرا باید به حج برویم، چرا باید اعمال سخت و طاقت فرسایی را در ایام حج انجام دهیم، آیا نمی شود بجای حج کار دیگری کنیم و ...

حج یکی از واجباتی است که پروردگارمان برای ما در نظر گرفته است اما به راستی چه دلیلی دارد؟

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
فلسفه حج
حج عبادتی است که در آن حکمت های فراوانی وجود دارد، همچون بندگی، یک رنگی، وحدت و...

قرآن درباره فلسفه حج می فرماید:
لِیشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ...

تا شاهد منافع گوناگون خویش باشند...
این منافع شامل همه منافع مادی ومعنوی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی می شود؛ یکی از حکمت های حج، بررسی مسائل و مشکلات مهم امت اسلامی، تبادل فرهنگی و... است.

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
فلسفه وجوب حج
این عبادت اسلامی همچون سایر عبادات اسلامی دارای حکمت های سودمندی است که سود آن عاید فرد و جامعه می گردد.

در اینجا به اختصار به بعضی از حکمت های حج می پردازیم :
مهم ترین و سودمندترین حکمت حج اظهار عبودیت و بندگی به پیشگاه خداوند متعال است که این امر در تمام اعمال حج نظیر احرام و طواف و سعی و قربانی و.... مشهود و مشخص است.

علاوه بر این منافع روحی و روانی و اخلاقی بسیاری به شخص حاجی و به جامعه اسلامی می رسد از جمله:

شخص با احرام و قطع وابستگی خود از تعلقات مادی و دنیوی، از تمام قیود و وابستگی های خسران آور رها گشته و آماده عروج و پرواز در فضاهای معنوی و عرفانی می گردد.

مسلمانان از اقصی نقاط کشورهای اسلامی و غیر اسلامی در ایام مشخص در کنگره عظیم حج جمع می گردند و با اتحاد و همفکری راه حل مشکلات مسلمانان جهان را بررسی کرده و در رفع مشکلات از نیروی عظیم مسلمانان کمک می گیرند. و اتحاد اسلامی را بین همه مسلمانان جهان برقرار می سازند انشاء الله.

تحرک بازار و اقتصاد مسلمانان
موسم حج از قدیم الایام فرصت خوبی برای رونق خرید و فروش بازرگانان مسلمان و گردش سرمایه در دست کسبه و مستمندان از شرق تا غرب عالم می شود.

آشنایی با آثار و اخبار پیغمبر اکرم (ص) و زنده نگه داشتن این آثار
هشام بن حکم می گوید از امام صادق علیه السلام پرسیدم: چرا خداوند مردم را به انجام حج و طواف خانه خود فرمان داده است؟

فرمود: خداوند انسانها را آفرید... و آنان را به عملی (حج) دستور داد که اطاعت دین و مصالح دنیای آنان را در بردارد، در موسم حج مسلمان از مشرق و مغرب گرد هم جمع می شوند تا با یکدیگر آشنا گردند و برای اینکه هر ملتی از تجارتها و فرآورده های اقتصادی ملتهای دیگر استفاده کند، و بخاطر اینکه مسافران و حمل و نقل کنندگان در این سفر با کرایه دادن وسیله های نقلیه خود بهره ببرند، و برای اینکه با آثار و اخبار پیغمبر اکرم (ص) آشنا گردند و این آثار همچنان زنده بماند و بدست فراموشی سپرده نشود، و اگر بنا باشد هر ملتی فقط درباره محیط خود سخن بگویند هلاک می گردند و شهرها ویران می شود، و استفاده ها و منافع تجارتی از بین می رود و اخبار و آثار پیغمبر نابود می گردد، این است فلسفه حج.

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
حجّ در قرآن کریم
حج از میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پاداشتن ذکرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشی خواهد داشت.

از این رو خداوند در توصیف مؤمنین فرمود: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دل های آن ها ترسان گردد.

از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده.

حج ابعاد گوناگونی مانند بعدهای عرفانی، سیاسی، اجتماعی و. .. است که پرداختن به همه ی آن ها در این مقال نمی گنجد، به همین جهت تنها به بعد معنوی و عرفانی آن می پردازیم: عبادات که به عنوان هدف آفرینش انسان تعیین شده است اسراری دارد که این اسرار غیر از آداب و احکام ظاهری عبادات است. نوعا عبادات و فرائض الهی با اختلاف درجات فراوانی که نسبت به هم دارند، برای تقویت بعد روحانی و نفسانی و در جهت سیر و سلوک انسان وضع شده تا از عوالم جسمانی به عوالم روحانی تکامل یابند و به مقام قرب الهی برسند.

چنان که مرحوم آقا میرزا جواد ملکی تبریزی عارف بزرگ در این زمینه فرموده است: «مقصود اصلی از تشریع حج و سائر عبادات، تقویت بعد روحانی انسان است و تکالیف و فرائض الهی از نظر خاصیت اثرگذاری در روح و جان انسان مختلفند. بعضی اثر تطهیر و تخلیه را دارند که ظلمت را از فضای روح و جان بشر دور می کند و بعضی دیگر موجب تحلیه و تزیین جان و وسیله جلب نورانیت می گردد. و دسته دیگر، جامع هر دو اثر (تخلیه و تحلیه) هستند و حج از این دسته سوم است. زیرا حج یک معجون الهی است که جمیع امراض قلوب مثل بخل و استکبار و تنبلی و.. . را که مانع نورانیت قلب ها هستند، علاج می کند.

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
بنابراین و با توجه به مطلب فوق، حج از میان عبادات و فرائض الهی، جامع هر نوع آثار و فواید و اسراری است که در عبادات دیگر وجود دارد. چنان که مرحوم علامه طباطبائی در این مورد می فرماید: وقتی که سرگذشت ابراهیم، آن چنان که در قرآن بیان شده را، به دقت مطالعه کنیم می یابیم که این جریان یک دوره کاملی از سیر عبودیت و بندگی خدا و به اصطلاح یک سیر و سلوک معنوی است که بنده از موطن خود تا قرب الهی را می پیماید و با پشت سرانداختن زخارف دنیا و لذائذ و آرزوهای مادی و جاه و مقام و خلاصی از وسوسه های شیطانی به مقام قرب الهی دست می یابد.

این وقایع و اعمال و نسک حج گرچه به ظاهر از هم جدا هستند، اما مطالعه دقیق آن نشانگر دقایق آداب سیر طلب و حضور مراسم حب و عشق و اخلاص و بالاخره بیرون آمدن از مقامات دانیه و پیوستن به مقامات عالیه است که هرچه بیش تر در آن دقت شود حقائق تازه تر و نکات لطیف تر عاید انسان می گردد.

از این رو خداوند متعال هم برای فراهم شدن این سیر بندگی و رسیدن به مقام قرب و حضور الهی و زیارت کعبه حقیقی، به حضرت ابراهیم خلیل الرحمن و اسماعیل ذبیح الله ماموریت دادند که حریم خانه اش را از هر چیزی که مانع این سیر و سلوک معنوی باشد، پاکسازی نمایند تا زائران الهی در خانه اش صرفا به او بیندیشند و دور او طواف نمایند و از ظلمت ماسوی الله رهایی یابند تا بتوانند در خانه عشق مهمان او شوند و آماده ملاقات با یگانه معبود عالم هستی گردند.

چنان که همین ماموریت با همین هدف در سوره حج به گونه ای روشن تر و دقیق تر بیان شده است:

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
قرآن در این زمینه می فرماید:
به خاطر بیاور زمانی را که محل خانه کعبه را برای ابراهیم آماده ساختیم و به ابراهیم گفتیم که این خانه را کانون توحید کن و چیزی را شریک من قرار مده و خانه ام را برای طواف کنندگان و قیام کنندگان و رکوع کنندگان و سجده گزاران پاک گردان.
«وَ إِذْ بَوَّأْنَا لإبْرَاهِیمَ مَکانَ الْبَیتِ أَنْ لا تُشْرِک بِی شَیئًا وَطَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ وَالْقَائِمِینَ وَالرُّکعِ السُّجُودِ»

مرحوم علامه طباطبائی در توضیح آیه می گوید:
مراد از آماده ساختن کعبه برای ابراهیم این است که آن جا مرجع عبادت خدا قرار داده شود تا بندگان آن جا را خانه عبادت قرار بدهند، نه این که ابراهیم آن مکان را محل سکنی و زندگی خود قرار دهد. از این رو خانه را به خودش نسبت داد و فرمود «بیتی» تا اعلان کند که این خانه، کانون توحید و مختص عبادت خداست و هیچ چیز نباید شریک خداوند قرار داده شود و هدف دیگر این بوده که ابراهیم برای کسانی که قصد خانه خدا نموده اند عبادتی را تشریع کند که خالی از هرگونه شائبه شرک باشد.
آن چه که این عبادت خالص را فاسد می کند و از اختصاصی بودن خدا خارج می کند و در نتیجه انسان را از بندگی و عبودیت منحرف می کند، همان شرک است که خود دارای انواع و اقسام است که در قرآن ظلم عظیم تلقی شده است. و شاید در راستای تحقق همین هدف، در موقع احرام باید گفته شود «لا شریک لک لبیک» و به تعبیر عارفانه امام خمینی _ قدس سرهم _ لبیک گویان برای حق، نفی شریک در همه مراتب کنید و از خود که منشا بزرگ شرک است به سوی او جل و علا هجرت نمائید. (حج درکلام و پیام امام خمینی، ص 10)

و شاید نکته این که آیه «وَ أَذِّنْ فِی النَّاسِ بِالْحَجِّ » - بعد از آیه « طَهِّرْ بَیتِی لِلطَّائِفِینَ»- ذکر شده این باشد که ابراهیم اول ماموریت یافت تا محیط کعبه را برای عبادت خالصانه خدا از هرگونه مظاهر شرک و کفر پاک سازی نماید و آن گاه دعوت عمومی بنماید تا طواف و نماز و سایر اعمال حج فقط برای او انجام پذیرد.

یعنی طواف دور خانه عتیق باید سبب آزادی از بند عبودیت غیرخدا شود چنان که ذبح و قربانی هم باید موجب رهایی انسان گردد. که آیه دیگری درباره قربانی می فرماید: گوشت ها و خون های قربانی به خدا نمی رسد، بلکه آن چه به خدا می رسد تقوی و پرهیزکاری شماست.

یعنی هدف از این سفر الهی، کسب تقوی و توشعه معنوی است چنان که فرمود: (در این سفر) زاد و توشه تهیه کنید که بهترین زاد و توشه پرهیزکاری است. ای صاحبان عقل و خرد از امن بپرهیزید.

یعنی تنها صاحبان عقل و خرد از این سفر کسب تقوی می کنند و با پیمودن مدارج تقوی به مقام قرب الهی می رسند، چه این که اگر تقوی به خدا می رسد «ینالُهُ التَّقْوی مِنْکم»، نفس متقی به خدا می رسد چنان که استاد آیت الله جوادی آملی در توضیح آیه فرمود:

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
از آن جایی که تقوی با نفس متقی اتحاد دارد، پس نفس متقی هم به خدا می رسد و ممکن نیست تقوی به خدا برسد اما متقی نرسد، پس گوارا باد بر حج گزاری که قربانی اش لله باشد و غیرخدا را در آن نبیند تا تقوایش به خدا برسد و در نتیجه خودش هم به خدا برسد و شاید به خاطر همین تقوی ارزشمند و «موعود به» در نحر باشد که روز نحر را «حج الاکبر» و شاید تفسیر آیه «ثُمَّ لْیقْضُوا تَفَثَهُمْ»در روایات، به ملاقات با امام معصوم _ علیه السلام _، اشاره به این نکته باشد که اگر زائر متقی با قربانی به خدا می رسد، همچنان که آلودگی های ظاهری را از بدن دور می سازید، باید آلودگی های روح را با ملاقات با حج بیت الله برطرف نماید. چنان که امام صادق _ علیه السلام _ در این زمینه فرمود: باید آلودگی های روح و جان را با ملاقات با امام _ علیه السلام _ برطرف نمایند. امام باقرعلیه السلام هم در این باره فرمود: تکمیل حج به آن است که حاجی امام را ملاقات نماید.

احتمالا برای همین نکات بوده که حضرت ابراهیم با طی این منازل و مراحل حج به مقام والای امامت نائل گشت. از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حج دارد آیه ای است که اشاره به نتیجه اعمال حج دارد:

هنگامی که مناسک حج خود را انجام دادید، پس ذکر خدا را بگوئید؛ همانند یادآوری کردنتان از پدران بلکه از آن هم شدیدتر و بیش تر.

یعنی بعد از اعمال حج و پیمودن منازل آن: باید چنان حالت ذکری به زائر خانه خدا دست بدهد که غیر خدا را فراموش نماید، آن هم لااقل مثل آن شور و سوزی که در افتخار و مباهات به پدران خود در جاهلیت داشتند بلکه «اشد ذکرا» به شورتر و عمیق تر و با کیفیت بهتر و بالاتر؛ چه این که «اشد ذکرا» به کمیت ذکر کار ندارد، بلکه مربوط به توجه قلبی است که چه بسا یک ذکر قلبی همراه با سوز و گذار به مراتب بهتر و برتر و کارسازتر از یک عمر اذکار لفظی است.

پس سرانجام حاجی می تواند با توجه قلبی شدید به خدا برسد چنان که نبی مکرم اسلام _ صلی الله علیه و آله و سلم _ در این باره فرمود:

هدف از وجوب نماز و حج و طواف و مناسک به پاداشتن ذکرالله در قلب و جان انسان است و الا آن نماز و حج چه ارزشی خواهد داشت. از این رو خداوند در توصیف مؤمنین فرمود: مؤمنان تنها کسانی هستند که هر وقت نام خدا برده شود، دل های آن ها ترسان گردد.

از این رو حضرت ابراهیم بالاترین مقام را که مقام تسلیم باشد در کنار کعبه، برای خود و ذریه اش درخواست نمود: پروردگارا، ما را تسلیم فرمان خودت قرار ده و از دودمان ما نیز امتی مسلمان قرار ده.
از جمله آیات دیگری که دلالت بر بعد معنوی و عرفانی حج دارد، آیه ای است از سوره مبارکه مائده که خداوند فرمود: «ای کسانی که ایمان آوردید شعائر الهی را نقض نکنید و حریم آن ها را حلال نشمرید و احترام را نگه دارید و قربانی های بی نشان و یا نشاندار را حلال نشمرید و نیز احترام کسانی که برای به دست آوردن فضل پروردگار و جلب رضوان او به قصد زیارت خانه خدا حرکت می کنند، نگه بدارید و برای آن ها مزاحمت ایجاد نکنید.

از آن جایی که «رضوان » در لغت به معنای رضایت کثیراست، پس حاجی در این سفر مقدس باید دنبال کسب رضوان الهی باشد که مهم ترین سرمایه برای هر عبدی، کسب رضایت مولی است. «وَ رِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ أَکبَرُ» و محل کسب چنین رضایتی، موسم با شکوه حج است. چنان که امام صادق _ علیه السلام _ در ضمن حدیث مفصلی فرمود: حج شعبه ای از رضوان الهی است.

هم چنان که حضرت ابراهیم عرض کرد: «پروردگارا! من بعضی از ذریه ام را در سرزمینی بی آب و علف در کنار خانه ای که حرم توست، ساکن ساختم تا نماز را برپادارند».

از این آیه هم بعد معنوی حج استفاده می شود، چون که کلمات «غیر ذی زرع و عند بیتک الحرم و لیقیموا الصلوة » اشاره به این واقعیت دارد که غرض از اسکان، زراعت و کسب و تجارت نیست، بلکه اسکان دراین مکان فاقد هر نوع امکانات اولیه، برای تقرب محض الی الله و متمحض شدن در عبادت اوست.

پس جو حج، یک جو عبادت و بندگی و دوری جستن از هرگونه تعلقات مادی است و سفر حج یک سفر الی الله است.

/////فلسفه حج چیست؟!/ چرا باید به حج برویم؟!
بنابراین، حاجی از همان اول که نیت حج می کند و از خود و خانه و کاشانه و همه تعلقات مادی جدا می شود تا احرام و طواف و سعی و رمی و هدی کند، همه جا خدا را می جوید و در طلب وصال او شب و روز آرام ندارد؛ این سو و آن سو می رود و در کوه و بیابان سرگردان می شود تا در مهمان سرای الهی آیات روشن الهی را با چشم سر و چشم جان مشاهده نماید. «فِیهِ آیاتٌ بَینَاتٌ» و با سعی و تلاش همچون هاجر چشمه ای از معرفت برای او گشوده گردد.

پس، هرکس که قصد سفر الی الله را نموده، باید از ابتداء از هرگونه اموری که با این سفر ضدیت دارد دوری جسته و دل را فقط متوجه خدا بنماید. چنان که امام صادق _ علیه السلام _ در این باره فرمودند:
حاجی می خواهد با احرام حرم امن الهی در خود به وجود آورد و منطقه وجودش را برای غیرخدا ممنوعه اعلان کند: «مَنْ دَخَلَهُ کانَ آمِنًا» تا برای همیشه بر روی غیرخدا ممنوع گردد. خود میزبان فرمود: کسانی که (به واسطه احرام) حج را بر خود واجب نموده اند باید از هرگونه تمتعات جنسی و انجام گناه و گفت و گوهای بی فایده و جر و بحث های بی ارزش اجتناب کنند.

مسائل معنوی و عرفانی حج هرگز تمام شدنی نیست، و رسیدن به مقامات عالیه در حج، وقف احدی نیست بلکه بستگی به سعی و تلاش، همت و خلوص و سوز و گداز زائران دارد. و هر زائر خانه خدا باید بداند که اگر کسی در این بعد از حج که مهم ترین ابعاد حج است موفق نگردد، در ابعاد دیگر هم چندان موفق نخواهد شد. چنان که حضرت امام خمینی _ قدس سره _ احیاگر حج ابراهیمی، محمدی در این باره فرمودند: تحصیل ابعاد دیگر حج در گرو تحصیل بعد معنوی حج است؛ بعد سیاسی و اجتماعی حج حاصل نمی شود، مگر آن که بعد معنوی و الهی آن جامه عمل بپوشد.

بنابراین، حاجی تنها نباید این بدن را از راه دور حرکت داده و به میقات و مطاف و مسعی و عرفات و مشعر و منی رساند، اما با جان خالی از معارف آسمانی و دست تهی از بهره معنوی حج با چمدان های پر از عروسک و اسباب بازی برگردد.

«فوا اسفاه من خجلتی و افتضاحی» آن کس که با پا به کعبه رود کعبه را طواف می کند و آن کس که با دل برود او را طواف می کند و اگر حاجی در ایام حج به خود نپردازد و از خودبینی رها نشود و به خودسازی همت نگمارد و از احرام تا حلق و تقصیر و طواف خود را از آلودگی خلاصی نبخشد، پس کی؟ اگر قبل و بعد او فرق نکند، پس کی؟ چه آن که حج فراموش کردن خود، در راه خدا و ذوب شدن من، در ما است.

آداب و احکام حج تمتع
حج اکبر،حج واجب یا حج تمتع یکی از مهم‌ترین فروع دین اسلام است. مسلمانان با داشتن شرایطی مکلف‌اند در دهه اول ماه ذی‌الحجه به مسجد الحرام در شهر مکه در عربستان رفته و مجموعه‌ای از اعمال نیایشی را به‌جا آورند.
 
اعمال حج تمتع سیزده چیز است كه به ترتیب عبارتند از:

1- احرام
2- وقوف به عرفات كه در چهار فرسخى مكه است
3- وقوف به مشعر الحرام كه تقریبا در دو فرسخى مكه است
4- رفتن به منا كه نزدیك مكه است و انداختن سنگریزه بر جمره عقبه
5- قربانى كردن در منا
6- تراشیدن سَر یا گرفتن كمى از ناخن
7- طواف زیارت
8- دو ركعت نماز طواف
9- سعى بین صفا و مروه
10- طواف نساء
11- دو ركعت نماز طواف نساء
12- ماندن در منا در شب هاى یازدهم و دوازدهم ذیحجه و بعضى باید شب سیزدهم را هم در منا بمانند.
13- انداختن سنگریزه بر سه جمره در منا در روز یازدهم و دوازدهم و بعضى در روز سیزدهم هم باید بیندازند.
 
احرام حج
واجب است انسان بعد از تمام كردن اعمال عمره تمتع، آماده شود براى انجام اعمال حج تمتع و اولین عمل احرام است كه باید از مكه مُحرِم شود و باز متوجه باید بود كه این سیزده عمل هم مثل پنج عمل عمره تمتع همه عبادت است. در اول ِ هر عملى انسان باید توجه داشته باشد كه چه مى‏خواهد انجام دهد و همچنین عمل را قربة ً اِلى الله و محض اطاعت امر خدا به جا آورد كه اگر خداى نخواسته ریا و خود نمائى در عبادت داخل شود فاسد و باطل مى‏گردد و گذشته از این خود ریا، معصیت كبیره است و باید با لبیك گفتن مُحرم شدن همه كس و همه چیز غیر از خدا را فراموش كنیم و با یاد حق و براى اطاعت از اوامرش اعمال را انجام دهیم.

مسئله: آداب و احكام اِحرام حج از پوشیدن لباس اِحرام و لـَبـَّیـك گفتن همه مثل همان احرام عمره است كه گفتیم و چیزهائى كه در احرام گفتیم حرام مى‏شود و كفاره دارد یا ندارد و كفاره آن چیست در اینجا هم همانطور است، فقط در نیت تفاوت دارد كه در آنجا نیت احرام عمره تمتع بود اینجا نیت احرام حج تمتع.

مسئله: وقت احرام حج وسیع است و لازم نیست فوراً بعد از اعمال عمره باشد ولى باید تأخیر نیندازد تا حدى كه به وقوف عرفات نرسد و مستحب آنست كه روز هشتم محرم شود.

مسئله: احرام حج در هر جاى شهر مكه صحیح است گرچه در خانه‏هائى باشد كه تازه ساخته شده و جزء شهر است. البته مستحب است در مقام ابراهیم و یا حِجر اسماعیل محرم شود.

مسئله: احتیاط واجب اینست كه بعد از اعمال عمره، بدون حاجت از مكه خارج نشود و اگر خارج شدن لازم بود احتیاط واجب آنست كه مُحرم شود و با اِحرام خارج گردد و برگردد با همین احرام برود براى اعمال حج؛ ولى اگر كسى رعایت نكرد و بدون حاجت و بدون احرام خارج شد و برگشت و احرام بست و حج را به جا آورد عملش صحیح است.

مسئله: اگر كسى دانسته و عمداً احرام حج را ترك كند تا وقت آن بگذرد حج او باطل است و اگر روى ندانستن ِ مسئله یا فراموشى، مُحرِم نشد و بدون احرام به عرفات و منا رفت ، واجب است به مكه برگردد و محرم شود و اگر برگشتن به مكه ممكن نبود باید همانجا محرم شود و اگر یادش نیامد تا بعد از تمام كردن اعمال حج،‏حجش صحیح است.

وقوف به عرفات
باحتیاط واجب لازم است از بعد از زوال روز نهم تا مغرب در سرزمین عرفات باشد و مراد از «وقوف» همین بودن در آنجا است‏حالا چه بنشیند چه راه برود یا بخوابد فرقى ندارد البته اگر در تمام این مدت خواب یا بى‏هوش باشد وقوف او باطل است پس باید تأخیر انداختن از اول ظهر اگر كم باشد مثلا به مقدار نماز ظهر و عصر كه پشت‏سر هم بخواند معلوم نیست ‏حرام باشد.

مسئله: بودن در مجموع بعد از ظهر تا مغرب گرچه واجب است لكن تمام آن ركن نیست كه حج به ترك آن باطل شود. پس اگر مقدار كمى توقف كند و برود یا طرف عصر بیاید و توقف كند حج او صحیح است اگر چه توقف نكردن او در تمام وقت دانسته و عمدى باشد. آنچه در وقوف ركن است مقدارى است كه گفته شود در عرفات بوده، هر چند مثل یك دقیقه یا دو دقیقه باشد پس اگر هیچ به عرفات نرود ركن را ترك كرده.

مسئله: اگر دانسته و عمدى آن مقدار از وقوف را كه ركن است ترك كند حج اش باطل است و كفایت نمى‏كند براى چنین شخصى وقوف در شب عید كه وقوف اضطرارى است. ولى اگر به واسطه عذرى مثل فراموشى نتوانست‏ حتى مقدار ركن در عرفات باشد، براى چنین شخصى كه عذر داشته كفایت مى‏كند از شب عید هر چند به مقدار كمى وقوف كند و این را وقوف اضطرارى مى‏گویند و اولى را وقوف اختیارى؛ و اگر این مقدار از وقوف در شب را عمداً ترك كند حج او باطل است ولى اگر این را هم روى عذر و فراموشى و غفلت ترك كند و به وقوف اختیارى مشعر برسد حجش صحیح است.

مسئله: اگر كسى عمداً و دانسته پیش از مغرب از عرفات حج‏ خارج شود و تا مغرب برنگردد باید یك شتر در راه خدا قربانى كند در هر جائى كه بخواهد و اگر قدرت بر قربانى نداشت باید هیجده روز روزه بگیرد و حجش صحیح است و اگر از روى ندانستن مسئله یا سهواً این كار را كرد كفاره ندارد و به هر حال ضررى به اصل حج نمى‏زند.

وقوف به مشعر الحرام
احتیاط واجب آنست كه شب دهم را تا اذان صبح در مشعر الحرام بسر برد و به قصد قربت و چون صبح شد نیت كند وقوف به مشعرالحرام را تا طلوع آفتاب قربة الى الله و این وقوف از صبح تا اول آفتاب وقوف اختیارى مشعر است و واجب است لكن همه آن ركن نیست بلكه ركن به مقدارى است كه گفته شود در بین الطلوعین به مشعر بوده گرچه یك دقیقه باشد كه اگر كسى مقدار ركن را عمداً و دانسته ترك كند حج او باطل است.

مسئله: كسى كه روى عذر مقدار ركن را درك نكند باید یكى از دو وقوف اضطرارى مشعر را درك كند یعنى یا مقدارى از شب تا اذان صبح را درك كند یا مقدارى از طلوع آفتاب تا ظهر در مشعر توقف كند اگر چه یك دقیقه باشد. خلاصه اینكه اگر كسى به وقوف اختیارى در عرفات یا مشعر نرسد باید وقوف اضطرارى را دریابد و دانستیم كه وقوف اضطرارى عرفات مقدارى از شب عید است و در مشعر دو وقوف اضطرارى دارد یكى همان شب عید تا اذان صبح، دومى از طلوع آفتاب روز عید تا ظهر؛ و در اینجا صورت هاى زیادى هست كه در كتاب هاى مفصل با احكامش گفته شده و چون خیلى طولانى است از ذكر آن خودداری شد. اگر براى كسى پیش آمد باید در موقع به اهلش رجوع كند و وظیفه‏اش را بفهمد و عمل كند تا حجش باطل نگردد.

رفتن به منا و رمى كردن (انداختن سنگریزه به جمره عقبه)
كسى كه حج مى‏كند باید در روز عید از مشعرالحرام به محلى كه آن را منا مى‏گویند برود و در آنجا یكى از اعمالش رمى جمره عقبه است یعنى باید هفت عدد سنگریزه به جمره آخرى بیندازد.

مسئله: سنگریزه‏ها باید متوسط باشد نه مثل شن ریز و نه سنگ بزرگ و همچنین باید از جنس سنگ باشد یعنى كلوخ و خزف و جواهرات صحیح نیست، اما اقسام سنگ ها هر چه باشد حتى سنگ مرمر اشكال ندارد.

مسئله: باید سنگریزه‏ها از حرم باشد (حرم محدوده معینى است از شهر مكه و اطراف آن) البته نباید از مسجد الحرام یا مسجد خیف بلكه به احتیاط از سایر مساجد باشد و مستحب است از مشعر بردارد و باید بكر باشد یعنى كسى دیگرى آنها را ولى در سال هاى گذشته نیانداخته باشد.

مسئله: واجب است ‏سنگریزه‏ها را با قصد قربت بزند نه اینكه روى جمره بگذارد؛ و واجب است هفت عدد به طور یقین به خود جمره برسد و اگر شك كند كه هفت عدد خورد یا نه باید آن قدر بیندازد تا یقین كند كه هفت عدد خورد.

مسئله: در رمى جمره طهارت به هیچ نحو شرط نیست بنابراین جنب و حائض و كسى كه بدن یا لباسش نجس باشد مى‏تواند رمى كند و صحیح است‏ حتى خود سنگریزه‏ها هم اگر نجس باشد اشكال ندارد ولى باید مباح باشد یعنى از سنگریزه‏هائى كه دیگران برداشته‏اند بدون اجازه آنها تصرف نكند.
مسئله: وقت انداختن سنگریزه از طلوع آفتاب روز عید است تا غروب آن و اگر فراموش كرد تا روز سیزدهم مى‏تواند به جا آورد و اگر تا سیزدهم یادش نیامد احتیاط آنست كه سال بعد خودش یا نایبش بیندازد.

مسئله: بچه و مریض ناتوان كه قدرت برانداختن ندارد دیگرى باید به نیابت او بزند و كسانی كه نمى‏توانند و عذر دارند از اینكه روز رمى كنند، مى‏توانند شب عمل كنند هر وقت‏شب كه باشد.

قربانى و احكام آن
بعد از رمى جمره در روز عید واجب است قربانى كند؛ یعنى یك شتر یا گاو و یا گوسفند در منا ذبح كند و چون غالباً گوسفند قربانى مى‏كنند باید دانسته شود كه گوسفند قربانى باید به احتیاط وجوبى یك سال او تمام شده باشد و داخل سال دوم باشد و باید از هر جهت‏سالم و بى‏عیب باشد یعنى از جهت‏شاخ و دم و تخم و گوش و چشم و دست و پا و غیره باید نقصى در او نباشد و همچنین باید لاغر نباشد و بنابر احتیاط باید كچلى هم نداشته باشد ولى اگر گوشش شكاف خورده باشد یا سوراخ باشد ولى ناقص و بریده نباشد اشكال ندارد و همچنین اگر شاخ بیرونى او كه مثل غلاف براى شاخ سفید درونى است‏شكسته باشد و خود شاخ درونى سالم باشد اشكال ندارد.

مسئله: انسان مى‏تواند خودش قربانى را ذبح كند و مى‏تواند نایب بگیرد و نایب باید شیعه باشد و در وقت ذبح نیت كند براى هر كس كه ذبح مى‏كند و دانسته شود كه در ذبح ِ كفارات هم لازم است ذابح شیعه باشد.

مسئله: شركت در قربانى صحیح نیست و باید هر كس خودش یك قربانى كند.

مسئله: اگر عمداً یا بواسطه عذرى روز عید قربانى نكرد احتیاط واجب آنست كه در ایام تشریق یعنى یازده و دوازده و سیزده ذبح كند و اگر نشد در بقیه ماه ذیحجه.

مسئله: احتیاط مستحب آنست كه ذبیحه را سه قسمت كنند: یك قسمت را هدیه بدهند و یك قسمت را صدقه بدهند و قدرى هم از ذبیحه بخورند و صدقه را به مؤمنین بدهند و لكن چون هیچ كدام از اینها واجب نیست اگر صدقه را به فقراى كفار بدهد یا آنكه تمام ذبیحه را به آنها بدهد اشكال ندارد؛ و ضامن سهم فقرا نیست البته احتیاط خصوصاً در خوردن قدرى از ذبیحه خیلى مطلوب است، ولى واجب نیست.

مسئله: اگر كسى نیابت داد به شخصى كه براى او قربانى بخرد و ذبح كند نایب هم انجام داد پس از آن انسان شك كند كه صحیح انجام داده یا نه، به این شك اعتنا نكند كافى و صحیح است.

مسئله: اگر كسى قدرت بر قربانى نداشته باشد به این معنى كه نه گوسفند دارد و نه پولش را كه بخرد و نه اینكه مى‏تواند قرض كند یا از راه دیگرى تهیه نماید باید به جاى قربانى سه روز در حج و هفت روز پس از مراجعت از حج روزه بگیرد( در اینجا مسائلى هست كه چون معمولا واقع نمى‏شود ذكر نكردیم اگر اتفاق افتاد از اهلش سؤال كنید.)

حلق یا تقصیر و احكام آن
بعد از ذبح كردن واجب است سرتراشیدن یا قدرى از مو یا ناخن گرفتن. البته اگر سال اول حج اش باشد احتیاط واجب به سرتراشیدن است اما براى زن، تراشیدن سر جایز نیست و باید تقصیر كند یعنى یا از مو یا از ناخن بگیرد؛ و سر تراشیدن یا تقصیر كردن عبادت است باید با قصد قربت باشد و ریا نكند كه باطل مى‏شود و تراشیدن ریش، كفایت از تقصیر نمى‏كند.

مسئله: جایز است ‏سر را خودش بتراشد یا به دیگرى واگذار كند و همچنین در تقصیر، ولى باید خودش نیت كند و بهتر است دیگرى هم نیت كند.

مسئله: محل سر تراشیدن یا تقصیر، منى است و در غیر آنجا اختیاراً جایز نیست ولى واجب نیست ‏حتماً در روز عید باشد بلكه تأخیر تا آخر روز سیزدهم جایز است گرچه به احتیاط مستحب خوب است روز عید انجام دهد.

مسئله: اگر كسى عمداً یا سهواً یا از روى فراموشى و ندانستن مسئله به هر حال حلق یا تقصیر نكرد تا از منا خارج شد، واجب است برگردد به منا و انجام دهد و اگر برگشتن امكان ندارد،هر جا كه هست‏ حلق یا تقصیر كند و در صورت امكان مویش را به منا بفرستد.

مسئله: لازم است به احتیاط وجوبى رعایت ترتیب در این سه عمل؛ یعنى اول رمى جمره، بعد قربانى، بعد حلق یا تقصیر؛ ولى اگر ندانسته ترتیب را رعایت نكرده اشكال ندارد و صحیح است.

مسئله: بعد از حلق یا تقصیر، انسان از احرام خارج مى‏شود و چیزهائى كه بر او حرام بود حلال مى‏شود مگر سه چیز: زن و بوى خوش و صید در حرم.

طواف زیارت
واجب است بعد از تمام شدن اعمال منا كه سه چیز بود به مكه مراجعت كند براى انجام اعمالى كه در آنجا واجب است، ولى لازم نیست كه همان روز عید یا فرداى آن براى اعمال مكه مراجعت كند بلكه مى‏تواند این اعمال را تا آخر ذیحجه تأخیر بیاندازد؛ باین معنا كه اگر روز آخر ذیحجه هم اگر آمد و اعمال را به جا آورد مانع ندارد ولكن چون شب یازدهم و دوازدهم ماندن در منا واجب و در این دو روز رمى جمره‏ها هم در منا واجب است معمولاً این دو شب و دو روز را همان طور در منا مى‏مانند و بعد از ظهر روز دوازدهم به مكه مى‏آیند و چند روزى كه در مكه هستند اعمال را انجام مى‏دهند.

مسئله: اولین عمل كه باید در مكه انجام داد بعد از برگشتن از منا، طواف حج است كه به آن طواف زیارت مى‏گویند. این طواف در همه آداب و شرایط و احكام، مثل طواف عمره است كه گفته شد فقط در نیت تفاوت دارد كه اینجا باید به نیت طواف حج باشد.

نماز طواف حج
مسئله: دوم از اعمال مكه، نماز طواف است. این نماز هم با نماز طواف عمره تفاوت ندارد و احكام و آدابش مثل آنست فقط در اینجا باید نیت كند نماز طواف حج.

سعى بین صفا و مروه
مسئله: سوم از اعمال مكه سعى بین صفا و مروه است كه باید هفت مرتبه سعى كند و اینجا هم با سعى بین صفا و مروه كه در اعمال عمره گفته شد فرق ندارد مگر در نیت كه اینجا نیت مى‏كند سعى بین صفا و مروه حج.

طواف نساء
مسئله: چهارم از اعمال مكه طواف نساء است كه این هم در عمل و احكام مثل طواف عمره و طواف حج است فقط باید به نیت طواف نساء انجام شود.

دو ركعت نماز طواف نساء
مسئله: پنجم از اعمال مكه در مراجعت از منا، دو ركعت نماز طواف نساء است. این نماز هم آداب و احكامش مثل نماز طواف عمره و حج است فقط باید به نیت نماز طواف نساء خوانده شود.

این پنج عملى بود كه باید بعد از مراجعت از منا در مكه انجام داد و پس از انجام این اعمال، زن و بوى خوش هم كه باقى مانده بود حلال مى‏شود. فقط صید در حرم به حرمت باقى مى‏ماند كه همیشه حرام است و دانسته شود این پنج عمل به همین ترتیب و بعد از اعمال سه گانه منا باید انجام شود و ترتیب به هم نخورد اختیاراً و بدون عذر.

مسئله: براى بعضى مقدم انداختن این پنج عمل مكه بر رفتن به عرفات و مشعر و منا و اعمال آنها جایز است، مثل زن كه اگر بترسد در برگشتن حائض مى‏شود و نمى‏تواند طواف و نماز را به جا آورد و همچنین پیرمرد و پیرزن و مریض ناتوانى كه مى‏ترسند در برگشتن از جهت كثرت جمعیت قادر به انجام اعمال نباشند، اینها مى‏توانند اعمال مكه را قبلا به جا آورند و صحیح است ولى آنها باید بدانند با این اعمال از احرام خارج نمى‏شوند و زن و بوى خوش هم بر آنها حلال نیست و همه یك مرتبه بعد از حلق یا تقصیر در منا حلال خواهد شد.

مسئله: طواف نساء اختصاص به مرد ندارد و بر زن و بچه هم واجب است كه اگر به جا نیاورند اگر مرد باشد زن بر او حلال نیست، و اگر زن باشد مرد بر او حلال نیست.

مسئله: طواف نساء و نماز آن اگر چه واجب است لكن ركن نیست و ترك عمدى آن هم باعث بطلان حج نمى‏شود، ولى اگر انجام ندهد زن بر مرد یا مرد بر زن حلال نمى‏شود و دانسته شود مراد از اینكه گفته مى‏شود زن حلال نمى‏شود، نه فقط زن ِخود انسان، بلكه هیچ زنى؛ نه زن خودش و نه زن دیگر را اگر بخواهد بگیرد بر او حلال نیست و همچنین مرد هم كه بر زن حرام مى‏شود یعنى هر مردى، نه فقط شوهر خودش.

مسئله: اگر طواف نساء را سهواً به جا نیاورد و از حج برگشت، پس اگر مى‏تواند باید خودش برگردد و به جا آورد و اگر نمى‏تواند یا مشقت دارد، نایب بگیرد و پس از به جا آوردن ِ نایب، زن بر او حلال مى‏شود.

بیتوته (شب ماندن) در منا
واجب است‏ شب یازدهم و دوازدهم در منا بیتوته كردن؛ یعنى شب را ماندن از غروب آفتاب تا نصف شب. و بر بعضى شب سیزدهم هم لازم مى‏شود بمانند مثل كسى كه در حال احرام صید كرده یا جماع نموده باشد و كسى كه روز دوازدهم نرود و بماند تا غروب، چنین كسى هم باید شب سیزدهم را بماند و بر بعضى هم واجب نیست این شبها را در منا بمانند، مثل بیمار و پرستار بیمار و كسانى كه ماندن آنها مشقت دارد.

مسئله: براى به دست آوردن نصف از شب، باید از مغرب حساب كرد تا طلوع آفتاب به احتیاط وجوبى،كه تقریبا ساعت دوازده شب مى‏شود. پس بعد از نصف شب جایز است از منا خارج شود.
مسئله: كسى كه بدون عذر از اول شب در منا نبوده، احتیاط واجب آنست كه قبل از نیمه شب برگردد و تا صبح بماند.

مسئله: كسى كه شب ماندن در منا را ترك كند، براى هر شبى كه نبوده باید یك گوسفند قربانى كند و فرقى ندارد چه دانسته و عمداً نمانده باشد، چه از فراموشى یا ندانستن مسئله؛ و حتى مریض و پرستار و كسى هم كه براى او ماندن مشقت دارد كه گفتیم واجب نیست بمانند. اینها هم براى هر شبى كه نمانده‏اند واجب است ‏یك گوسفند قربانى كنند و قربانى كردن این گوسفند محل معینى ندارد حتى مى‏تواند پس از مراجعت به محل خود قربانى كند.

مسئله: كسانى كه مقدارى از اول شب نبوده‏اند یا مقدارى قبل از نصف شب خارج شده باشند بر اینها قربانى كردن واجب نیست، احتیاط مستحب در قربانى كردن است.

مسئله: كسانى كه جایز است براى آنها كوچ كردن در روز دوازدهم، كه غالبا اینطور هستند باید بعد از ظهر كوچ كنند و قبل از ظهر جایز نیست؛ و كسانى كه روز سیزدهم كوچ مى‏كنند مختار هستند، هر وقت بخواهند كوچ كنند.

رمى جمرات سه‏گانه
شب هایى كه گفتیم ماندن در منا واجب است، در روز آن شبها رمى جمرات سه‏گانه واجب است: یعنى سنگ ریزه بزند به سه محل كه اولى را (جمره اولى) و وسطى را (جمره وسطى) و آخرى را (جمره عقبه) گویند، ولى اگر عمداً هم آن را ترك كند، به حج او ضرر نمى‏رساند و صحیح است؛ گرچه در صورت عمد معصیت كار است.

مسئله: عدد سنگریزه براى هر جمره درهر روزى باید هفت عدد باشد و آداب و احكام آن همان طور است كه سابقاً در جمره عقبه گفتیم.

مسئله: وقت انداختن سنگریزه از اول آفتاب است تا غروب، و در شب جایز نیست و اگر كسى مریض یا ناتوان باشد كه بترسد در روز از جهت كثرت جمعیت نتواند رمى كند جایز است ‏شب رمى كند.
مسئله: واجب است جمره‏ها را به ترتیب رمى كند: یعنى اول جمره اولى، بعد وسطى، بعد جمره عقبه؛ و اگر به این ترتیب به جا نیاورد باید اعاده كند به طورى كه ترتیب حاصل شود؛ چه عمداً خلاف ترتیب كرده باشد چه از روى فراموشى و ندانستن مسئله و سهوى؛ در هر حال باید اعاده كند.

مسئله: اگر كسى فراموش كند در یكى از روزها رمى كند، واجب است روز بعد آن را قضا كند و همچنین اگر عمداً ترك كند واجب است روز بعد قضا كند و واجب است در روز بعد قضا را جلوتر انجام دهد و اگر بعض از جمره‏ها را ترك كرده، باز باید فرداى آن روز آن مقدارى كه روز قبل ترك شده اول قضا كند با رعایت ترتیب، بعد تكلیف این روز را به جا آورد و همچنین اگر چیزى را در روز گذشته ترك نكرده و لكن به ترتیبى كه گفتیم انجام نداده بوده باز باید قضا كند با ترتیب صحیح.

مسئله: اگر كسى رمى جمرات را فراموش كند و به مكه بیاید، اگر در ایام تشریق یعنى یازده و دوازده و سیزده یادش آمد باید برگردد و به جا آورد و اگر متمكن نیست نائب بگیرد و اگر بعد از این ایام یادش بیاید یا عمداً تأخیر بیاندازد تا بعد از این ایام، احتیاط واجب آنست كه خودش یا نایب او بیاید و به جا آورد و در سال دیگر هم در ایامى كه فوت شده است‏ خودش یا نایبش قضا كند.

مسئله: اگر رمى جمرات را فراموش كرد تا از مكه خارج شد، احتیاط واجب آنست كه در سال دیگر خودش یا نایبش قضا كند.

مسئله: كسى كه از سنگ انداختن معذور باشد مثل آنكه مریض باشد به طورى كه نتواند رمى كند یا علیل باشد مثلاً دست ‏یا پا نداشته باشد یا شكسته باشد یا از شدت بیحالى نتواند رمى كند، باید نایبش به جا آورد و احتیاط واجب آنست كه تا مأیوس نشده از این كه خودش به جا آورد نایب انجام ندهد.

مسئله: اگر زن در برگشت از عرفات و منى به مكه حائض باشد و در مدتى كه در مكه است پاك نشود و نتواند بماند تا پاك شود از براى طواف و نماز آن باید نایب بگیرد و سایر اعمال را خودش به جا آورد. بنابراین دانسته شود كه زن اگر در وقت انجام اعمال عمره از جهت‏حیض نتواند طواف عمره و نماز آن را به جا آورد و اگر بخواهد صبر كند تا پاك شود وقت وقوف به عرفات و مشعر مى‏گذرد باید حج تمتع را بدل كند به حج افراد و با همان احرام برود به عرفات و مشعر و منا و همه اعمال آنها را انجام دهد البته غیر از قربانى كه در حج افراد واجب نیست‏؛سپس به مكه برگردد و یك عمره مفرده هم به جا آورد همین كفایت از حجه الاسلام او می كند و صحیح است و این مسئله را سابقاً هم گفتیم. ولى اگر زن پس از برگشت از عرفات و منى براى طواف و نماز حج‏حائض شد در اینجا است كه گفتیم باید براى طواف و نماز آن نایب بگیرد و سعى بین صفا و مروه را خودش انجام دهد.

تا اینجا سیزده عمل حج تمتع با مسائلش گفته شد. در نتیجه پنج عمل مربوط به عمره تمتع بود و سیزده عمل مربوط به حج تمتع. مجموعا كل وظایف هیجده عمل است كه به ترتیب با مقدارى از مسائل كه غالبا مورد لزوم است بیان شد و باز هم براى چندمین بار تذكر داده شود كه این هیجده عمل همه عبادت است باید با قصد قربت و براى اطاعت امر خداوند به جا آورده شود و هرگونه ریا و خودنمائى باعث بطلان عمل مى‏شود و گاهى ممكن است در نتیجه زن بر مرد یا مرد بر زن حرام بماند و مفاسدى به دنبال داشته باشد پس بكوشیم كه مسائل را خوب یاد بگیریم و اعمال را زیر نظر آگاهان به مسائل انجام دهیم و ریا و خودنمائى نكنیم.

 


کد مطلب: 632372

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/632372/حج-فلسفه-واجب-بودن-اهمیت-این-سفر-نگاه-قرآن-آداب-احکام-چرا-۷-مرتبه-طواف-می-کنیم-تصاویر

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com