گروه سیاسی
جهان نيوز: سید حسن رسولی، عضو شورای شهر تهران و همچنین عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان در گفتگوی خود با فرهیختگان نکات جدید از انتخاب نجفی و افشانی و همچنین چرای عدم انتخاب حجتی مطرح کرده است. رسولی گفته است: «دو سوال و شرط با آقای نجفی گذاشتیم. گفتیم شما مشهور به استعفا و مریض شدن هستید و مصداق عینی بحث میراث فرهنگی است. شهرداری جایی است که فرد باید مدیریت بحران بلد باشد. بهصراحت پرسیدم قلب شما مشکلی ندارد؟»
به گزارش جهان نيوز، بخش های مهمی از این گفتگو را در ادامه خواهید خواند:
*دعوت یا عدم دعوت رئیسجمهور از شهردار در هیات وزیران به نظر من، تابعی از فضای حاکم بر روابط فیمابین است. چون رئیسجمهور موظف نیست و شهردار هم عضو هیات وزیران نیست. هر زمانی که بین دولت و شهرداری رابطه حسنه بود، این اتفاق افتاده و هر زمانی به هر دلیلی این رابطه گرم نبوده، این دعوت صورت نمیگرفته است.
*سال 84 آقای دکتر احمدینژاد از جایگاه شهرداری تهران وارد شدند و دکتر قالیباف دو دوره از جایگاه شهرداری وارد انتخابات شدند. آقای دکتر احمدینژاد وقتی رئیسجمهور شدند با رقیب خود که آقای قالیباف بود، دچار واگرایی شدند.
*دو سوال و شرط با آقای نجفی گذاشتیم. گفتیم شما مشهور به استعفا و مریض شدن هستید و مصداق عینی بحث میراث فرهنگی است. شهرداری جایی است که فرد باید مدیریت بحران بلد باشد. بهصراحت پرسیدم قلب شما مشکلی ندارد؟ گفت خیر. گفتم ما اعلام میکنیم و این شائبه در افکار عمومی وجود دارد. گفت اعلام کنید و مشکلی نیست.
*نکته دومی که با آقای نجفی مطرح کردیم این بود که ما قولی به مردم دادیم؛ اینکه شهرداری که انتخاب میکنیم هوس رئیسجمهور شدن نداشته باشد. این را موظف میکنیم و هم صریح باید بیان شود.
*ایشان هر دو شرط را پذیرفت و درباره هر دو قول داد. اینکه بهصراحت اذعان کردم یکی از ناکامیهای شورای پنجم استعفای آقای نجفی است به این دلیل است که ما دو شرط را گذاشته بودیم و ناکام ماندیم. به نظر من اگر کسی در مدیریت نتوانست خوب عمل کند باید شجاعت داشته باشد و بیان کند.
*در صحن شورا شاهد بودید که آقای مسجدجامعی اذعان داشتند نامهای امضا شود برای تجمعات و من گفتم چه ربطی به شورا دارد؟ این به معنای ورود شورا به مسائل سیاسی است و در حالی که مسئولیت ما اصلا این نیست.
*بهعنوان یک نماینده از شورا از مردم تهران عذرخواهی میکنم که در محاسبات خود دچار خطا و اشتباه شدیم و البته سعی کردیم هزینه ناشی از این جابهجایی را به حداقل برسانیم و آقای افشانی باسرعت انتخاب شدند.
* مهندس حجتی قبول کردند که شهردار تهران شوند. یک شرط برای ما قرار دادند و گفتند که من به آقای رئیسجمهور چون قول دادم خودم نمیگویم میخواهم بروم پس کسب رضایت آقای رئیسجمهور با شما باشد.
*دو نفر مامور شدند که با دولت در اینباره صحبت کنند. با دولت صحبت کردیم و جوابش این بود که به آقای حجتی نیاز داریم، ولی اگر کار شورایشهر با آمدن آقای حجتی بهتر میشود ما مخالفتی نداریم ولی نحوه برخورد با آقای نجفی بهگونهای باشد که شأن عضو دولت حفظ شود. ما «بله» مشروط را از دولت گرفتیم و به آقای حجتی اعلام کردیم. ضمن اینکه دوره اول هم کاندیدای اول ما آقای محمود حجتی بود. روحیه و رابطه با حاکمیت، پرکاری، سادهزیستی و... از ویژگیهای وی بود که ما را به انتخاب ایشان بهعنوان شهردار ترغیب میکرد. رهبری شخصا به ایشان علاقهمند هستند و این برای ما فرصت بود. من معتقد هستم نمیتوان شهرداری را اداره کرد و شخص اول مملکت قلبا همراه نباشد. برنامه گذاشتیم که آقای حجتی بیاید و برنامه خود را اعلام کند. شب آقای حجتی با بنده تماس گرفت که فلان شخصیت از دفتر آقا زنگ زدند و گفتند اینجا بیایید و به ایشان گفته شده بود که با توجه به شرایط کنونی بحث امنیت غذایی مهم است و در عین حال اگرچه شهرداری مهم است، ولی جایگاه شما اهمیت دارد و بهتر است شما در سمت فعلی بمانید. آقای حجتی گفتند اگر شما بودید چه میکردید و من هم گفتم حتما به حرف آقا گوش میدادم.
*جمع کارگزاران در شورایشهر 2.5 نفر است. آنچه در بیرون تصویرگری میشود و آنچه درون شورا رخ میدهد در بسیاری از موارد اختلاف فاحشی دارد.
*تا اطلاع ثانوی جریان اصلاحات و اصولگرا چارهای ندارند که در انتخابات به صورت جبههای وارد شوند. توضیحات به نظر من نیاز نیست. دوستان اصولگرا در قالب جمنا و ما در قالب شورای عالی هستیم.
*به عبارتی که هر دو جریان احزاب ریزدانه کمتر تاثیرگذار در صحنه ملی دارند باید ظرفیتهای خود را تجمیع کنند و با رویکرد همافزایانه وارد شوند. چنین نهادی را هر دو جریان نیاز دارند. در مورد نهاد اجماعساز در اصلاحطلبی مانند اصولگرایی نقطهنظرات مختلفی وجود داشت.
*دوستان اصولگرا در گذشته تحت عنوان شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بودند. دوباره شکل دیگری گرفت. قضاوت ارزشی نمیکنم. در گذشته در مجلس هشتم در قالب شورای سیاستگذاری آمدیم که آقای موسوی لاری رئیس بودند و من هم عضو بودم.
*امروز ما در آستانه تصمیمگیری برای پروژه بعدی یعنی پروژه انتخاباتی مجلس هستیم. این که یکسری از جوانان اصلاحطلب نامه خدمت آقای خاتمی نوشتند یا ایراداتی را متوجه این سازوکار کنند حق آنهاست. اما برخی از آقای عارف انتظاراتی دارند که در شاکله شخصیتی ایشان نیست و شخصیت ایشان اصلا جنجالی نیست.
*به فرض آقای عارف را هم کنار زدیم، چه کسی را میخواهند جای ایشان قرار دهند؟ فرض کنیم امروز شورای عالی سیاستگذاری را کنار بگذاریم، مرجعی که قرار است اجماعساز باشد چه کسی است؟ مگر بگوییم همان ظرفیتهای حزبی ما کفایت میکند. اگر ظرفیتهای حزبی کفایت میکرد از قبل هم بودند و الان هم دوسوم شورای عالی ظرفیتهای حزبی هستند و یکسوم دیگر هم در مقابل دوسوم از نظر کمی تاثیر وزنی ندارند. بنابراین به این نهاد اجماعساز نیازمند هستیم.
*اینها به نظر من قدری بیانصافی است. فقط از جهت جوانگرایی عرض کنم که در انتخابات اخیر من رئیس ستاد آقای عارف بودم و دو معاون انتخاب کردم که هر دو زیر 35 سال بودند. یکی خانم فائزه دولتی که الان معاون شهرداری است و دیگری آقای مجید نادری ، عضو هیاتمدیره مجلس. ما قائل به این هستیم که یواش یواش جوانان را جایگزین کنیم.
*من بهعنوان سخنگوی آقای عارف در سال 92 که در جزئیات هستم بیان کنم اگر محمدرضا عارف آن دوشنبهشب که تا ساعت دو نصفه شب با آقای توفیقی بودیم کنارهگیری نمیکرد، به احتمال زیاد آقای حسن روحانی امروز رئیسجمهور نبود.
*محمدرضا عارف به این دلیل کنارهگیری کرد که اگر میماند با توجه به روحیات آقای روحانی، ایشان هم میماند و در نتیجه اصلاحات مجددا گرفتار خطای تاریخی سال 84 میشد. زمینه حضور آقای عارف نبود و من بهعنوان سخنگو حضور داشتم و از جزئیات اطلاع دارم. در سال 84 مرحوم آیتا... هاشمی، آقایان کروبی، معین و... بودند و هیچکس حاضر نشد خود را برای تفکر خود فدا کند ولی محمدرضا عارف این گذشت را انجام داد.
*متناسب با پشتیبانیهای بیدریغی که در سال 92 و 96 آقای دکتر روحانی از سوی جریان اصلاحات برخوردار شدند، بهخصوص در دوره دوم، ایشان از حیث عملکردی بخش قابل توجهی از انتظارات اصلاحطلبان را برآورده نکردند