واکنش دادستان کل کشور به نامه هنرمندان

آفرین براین زبان من به شخصه از شما حمایت جدی خواهم کرد در این خصوص

عجيبه بخدا ، مگر قانون، شرع و يا حتى اخلاق اجازه ميده جلوى ورود ايرانى جماعت رو به كشور خودش گرفت ؟! آخه چرا با آبروى اين نظام و مملكت بازى ميكنيد جناب منتظرى ؟! همين داغ و درفش هاى بيهوده و مانع تراشى هاى غير قانونى كلى براى كشور عزيزمون هزينه داره ، شما بدلائل متعدد حق نداريد مانع ورود كسى بشيد، اجازه بديد هر كسى دوست داره به وطنش برگرده اونوقت شما هم اكر طرف مرتكب جرم و جنايتى شده باهاش برخورد كنيد، البته قانونى نه اينكه از الان شمشير رو از رو ببنديد و … .

...

اون هنرمند نه پس از انقلاب، که پیش از اون برای بازی در فیلم از ایران خارج شده بود. حداقل اطلاعاتتون را کامل کنید آقای همیشه عصبانی!

در ایام شهادت حضرت امیر هستیم با توجه به حساسیت های مولا در امر قضا، آقای دادستان به عنوان یک قاضی آستانه تحمل پایینی دارند

شما که میگویید تمام افراط ها مال اصلاح طلبان است پس چطور

باور کنید دیگر این هنرمندان شورش را درآورده اند. نمی گویم اساتید دانشگاه و پزشکان و مهندسان، که حتی کارگران عزیز چه از اینها کم دارند؟ چرا اینها در وفور نعمت اینقدر متوقع اند؟ کاش اینها کمپین برای کودک کار و فقرا و ... تشکیل دهند

...

میزان حال مردم است نه گذشته چرا به حرف امام توجه نداریم اگر خیانت کردند که بر گردند محاکمه شوند ...

صرفنظر از اینکه دادستان محترم در مورد چه کسی صحبت می کنن ، اول اینکه چرا اینقدر بیکار شدن که سعی دارن یه جو مخالف علیه نظام درست کنن . دوم اینکه اگه اون شخص جرمی مرتکب شده چرا به جای سخنرانی نابجا علیه ایشون اعلام جرم نمی کنن تا مردم هم در جریان آن جرمها قرار بگیرن . سوم اینکه مگه روایت نداریم که گناه کسی رو به روش نیارین ، شاید شب قبلش توبه کرده باشه . چهارم اینکه چطور عناصر فاسد گروهک منافقین بعد توبه میان تو مملکت راس راس راه میرن ، یعنی اون آقا از اعضای منافقین هم خطرناک تر بوده . دادستان کل کشور یک شخصیت حقوقی ست و نباید بدون سند و مدرک حرفی بزنه و اگه شکایتی هست رسما اعلام کنه که فلان شخص یه علت انجام این تخلفات مجرم است و باید تحت پیگرد قرار بگیرد . تو این همه گرفتاری مردم و مشکلاتی که مردم درگیرش هستن خیلی زشته که یه مقام بالای مملکت دنبال یه کمپین بچه گانه باشه که اونم هنرمندان راه انداختن ، اون هنرمندان هم امتحانشون رو پیش ملت پس دادن .

جامعه افتاده دست بعضى مداحهاى بيسواد هنرمندان بيسواد و موج راه مى اندازند و مى شود پوپوليسم،وگرنه فيلم فارسى با چه كسانى نزج گرفت؟!اگر توبه كرده اند و جبران كه خدا خيرشان بدهد اگر هم نه توبه كنند برگردند اگر نه همان جا بمانند پيش اربابشان.

با سلام، از کسانیکه این متن را میخوانند میخواهم از افرادی مسن تر، که قبل از انقلاب را به خوبی به یاد دارند بپرسند که قبل از انقلاب نگاه مردم به هنرپیشه ها در آن زمان چگونه بود؟ از هر کس حتی افراد سست مذهب هم که میپرسیدید یکی از زشت ترین مشاغل در نظر مردم بود. این انقلاب بود که آنها را از آن وضعیت به وضعیت کنونی رسانده که احساس می کنند در هر زمینه ای می توانند اظهار نظر کنند. اما به جای قدر دانی از نعمت انقلاب به تبلیغ و تطهیر افراد فاسد قبل از انقلاب مشغول شده اند. این البته از ضعف های جمهوری اسلامی است که به بعضی از طبقات وزن بیش از ظرفیتشان داده.

معنی واژه ی هنر
واژهٔ هنر در زبان سانسکریت، ترکیبی از دو کلمه سو به معنی نیک و نر یا نره به معنای زن و مرد است. در زبان اوستایی سین به‌ها تبدیل شده و واژه هونر ایجاد گشته است که در زبان پهلوی یا فارسی میانه به شکل امروزی (هنر) درآمده است که به معنای انسان کامل و فرزانه است.[بریتانیکا هنر را به عنوان« استفاده توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی و یا تجاربی که می توان با دیگران تقسیم شود» تعریف می کند.
در ادبیات ایران در دورهٔ اسلامی این معنا دوباره دگرگون شد، و هنر به معنای کمال، فضیلت، هوشیاری، فضل، تقوی، دانش و کیاست و... به کار رفت، که دارای بار معنایی عام بود:

به دشمن نمایم هنر هرچه هست/ز مردی و پیروزی و زور دست (فردوسی)
چون غرض آمد هنر پوشیده شد/صد حجاب از دل به سوی دیده شد (مولانا جلاالدین محمد بلخی)

کلماتی مثل سازمان ملل(امریکا و شرکاء)حقوق بشر(بهانه سلطه و فشار)صلح جهانی(یکه تازی امریکا )اقتصاد ازاد(نابودی اقتصاد ملی با مدیریت بانک جهانی و صندوق بین المللی پول....)ورزش(ایجاد طبقه ممتاز ،نفوذ،تجارت وسائل ورزشی)،تحصیلات عالی (سربازان لیبرال دمکراسی)هنر و هنرمند (اموزش و انتقال فرهنگ مصرف ،الگو سازی و تقلید،القاء روحیه حقارت ، تشویق اشرافی گری،ظاهر گرایی،..........و هزاران واژه دیگر که نظام سود و سرمایه با استفاده و استحاله انها زندگی انسان را به قهقرا کشانده،نابودی خانواده،طلاق،جنگ،ترس،بی اعتمادی،بی تفاوتی،خود بینی،لودگی و بی ارزشی،......را جایگزین زندگی ارام طبیعی با عشق و تعهد ....کرده.هنر ،ورزش،اقتصاد،تحصیل و اموزش،اگر در خدمت رشد و بالندگی انسان،عدالت اجتماعی،ثبات خانواده ،اعتلای اخلاق و تقویت حس تعهد و همنوع دوستی،احترام به طبیعت و امنیت حیوانات،عفو و بخشش،صداقت و ترویج و تشویق مبارزه بی امان با زیاده خواهی،بی عدالتی،نژاد پرستی، و سالوس نباشد ،ضد ارزش ،فریبکاری، و خیانت به به بشریت است.