جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۰

چند درصد ایرانیان کارت اهدای عضو دارند؟

چهارشنبه ۲ خرداد ۱۳۹۷ ساعت ۱۱:۱۳
کد مطلب: 614491
«اهدای عضو» در کنار خود هم اشک دارد و هم لبخند، اشک برای خانواده‌ای که عزیزش را در کنار خود ندارد و لبخند برای خانواده‌ای که به «اهدای عضو» در کنار خود هم اشک دارد و هم لبخند، اشک برای خانواده‌ای که عزیزش را در کنار خود ندارد و لبخند برای خانواده‌ای که به زندگی دوباره عزیزش امیدوار است. هر سال روز ۳۱ اردیبهشت را روز اهدای عضو می‌نامند و در انجمن‌های فعال در این روز سعی دارند با برگزاری برنامه‌های مختلف فرهنگ اهدای عضو را در بین آحاد جامعه رواج دهند. دوباره عزیزش امیدوار است.
چند درصد ایرانیان کارت اهدای عضو دارند؟
به گزارش جهان نيوز به نقل از روزنامه فرهیختگان، «اهدای عضو» در کنار خود هم اشک دارد و هم لبخند، اشک برای خانواده‌ای که عزیزش را در کنار خود ندارد و لبخند برای خانواده‌ای که به زندگی دوباره عزیزش امیدوار است. هر سال روز ۳۱ اردیبهشت را روز اهدای عضو می‌نامند و در انجمن‌های فعال در این روز سعی دارند با برگزاری برنامه‌های مختلف فرهنگ اهدای عضو را در بین آحاد جامعه رواج دهند. در همین راستا، «فرهیختگان» با کتایون نجفی‌زاده، مدیرعامل انجمن اهدای عضو ایرانیان به گفتگو پرداخته است، گلایه‌های این انجمن از برخی فیلم‌های سینمایی و روش‌های فرهنگ‌سازی اهدای عضو در جامعه را در ادامه بخوانید.
 
چرا این‌همه سال بر عمل اهدای عضو و ترویج این فرهنگ در جامعه تاکید می‌شود؟
در سال پنج تا هشت هزار مرگ مغزی در کشور وجود دارد، ۵۰ درصد این تعداد طبق فرمول‌های جهانی قابلیت اهدا دارند، یعنی حدود سه هزار مرگ مغزی داریم که قابلیت اهدا دارند. در سال گذشته از تعداد سه هزار نفر مرگ مغزی حدود ۹۲۶ نفر اعضای بدن‌شان را اهدا کردند؛ یعنی تقریبا بیش از دو هزار نفر اهدا نکردند.
در واقع هر مرگ مغزی یک تا هشت عضو را می‌تواند اهدا کند. وقتی دو هزار نفر اعضای بدن‌شان را بعد از مرگ مغزی اهدا نکردند و همچنین در نظر بگیرید که هر نفر دست‌کم سه عضو می‌تواند اهدا کند، نتیجه این است که ۶ هزار عضو سالم و قابل استفاده در زیر خاک رفته است!

از آن طرف روزی هشت تا ۱۰ نفر بیمار نیازمند پیوند، به دلیل نرسیدن عضو پیوندی جان‌شان را از دست می‌دهند. در نتیجه در ۳۶۵ روز سال حدود سه هزار نفر به دلیل نرسیدن عضو پیوندی از بین می‌روند؛ یعنی ۶ هزار ارگان قابل اهدا را پاک می‌کنیم، در حالی که سه هزار بیمار را به دلیل نرسیدن عضو پیوندی از دست می‌دهیم. برای اینکه این اتفاق نیفتد لازم است دو کار صورت گیرد؛ اول اینکه سیستم درمانی کشور در رابطه با مرگ مغزی و اهدای عضو کاملا سیستم پیشرفته و گسترش کافی پیدا کرده باشد و کاملا فعال کار کند؛ یعنی شبکه اهدای عضو پیوند کشور به‌خوبی کار کند، که برای اینکه این سیستم خوب کار کند، احتیاج به همت وزارت بهداشت دارد.

خوشبختانه در حال حاضر در اکثریت استان‌های کشور سیستم اهدای عضو وجود دارد، ولی در بسیاری از مراکز این سیستم به‌اندازه‌ای که باید فعال باشد، فعال نیست. برای اینکه ما اهدای عضو مناسبی داشته باشیم اول باید این سیستم‌ها فعالیت کافی پیدا کنند. برای فعالیت این سیستم‌ها، وزارت بهداشت باید یک‌سری کار‌های زیرساختی انجام دهد و سیستم‌های فراهم‌آ‌وری- از نظر ساختاری- را تقویت کند و از طرف دیگر این تیم‌ها باید آموزش لازم را در این زمینه ببینند، چرا؟ اهدای عضو علمی است که لازم است آن فردی که از خانواده رضایت می‌گیرد، آموزش لازم را در این خصوص داشته باشد تا کارش را درست انجام دهد.

دوم فرهنگ جامعه است، برای اینکه اگر برخلاف مسائل پزشکی که معمولا اگر پزشک یا تجهیزات و بیمار در مکان مناسب باشد، می‌توانند رسیدگی به آن بیمار را انجام دهند. مثلا یک نفر دست یا پایش می‌شکند، می‌تواند به بیمارستان مراجعه کند و دکتر و تجهیزات باشد و درمان‌های لازم را انجام می‌دهند. در صورتی که اهدای عضو فرآیندی است که اگر یک فرد مرگ مغزی شده باشد و از طرف دیگر نیاز به بیمار پیوندی داشته باشیم و پزشک و تجهیزات هم باشد، هیچ پیوندی انجام نمی‌شود، مگر اینکه خانواده آن فردی که مرگ مغزی‌شده رضایت بدهند؛ بنابراین یکی از معدود مقوله‌های پزشکی این است که باید فرهنگ‌سازی شود چنانچه فرهنگ‌سازی نشود، در واقع کاری انجام نمی‌گیرد.

یعنی حتی اگر فرد، کارت اهدای عضو داشته باشد، باید برای عمل اهدا رضایت خانواده هم در نظر گرفته شود؟
بله، دقیقا خانواده باید رضایت بدهد. پس لازم است فرهنگ‌سازی شود، هم خود فرد تمایل داشته باشد برای گرفتن کارت اهدای عضو، هم خانواده رضایت دهد که اگر اتفاقی برای فرد افتاد، بشود عمل اهدا را انجام داد.

برای فرهنگ‌سازی در این حوزه چه کار‌هایی لازم است؟
مساله فرهنگ‌سازی دیگر کار وزارت بهداشت نیست، بلکه مربوط به ارگان‌های فرهنگ‌ساز است که در کنار وزارت بهداشت قرار گیرند و فرهنگ‌سازی کنند. به‌عنوان مثال وزارت ارشاد، هنرمندان، ورزشکاران و روحانیون، همه باید دست به دست هم بدهند تا این فرهنگ را در جامعه جا بیندازند.

برای بیمارستان‌ها خیلی مشکل است که کار فرهنگی انجام دهند، به دلیل اینکه دست‌شان باز نیست و همچنین بودجه‌ای نمی‌توانند برای این موضوع اختصاص دهند و در تعامل با ارگان‌های مختلف آزاد نیستند. این کار را بهتر است ارگانی انجام دهد که این مشکلات را ندارد؛ مانند سازمان‌های مردم‌نهاد که دست‌شان برای فرهنگ‌سازی بازتر است. از طرف دیگر آموزش فیلم‌های فراهم‌آوری و دوره‌های آموزش پیشرفته و دعوت از متخصصان خارجی، فرستادن متخصص از خارج کشور نیاز است و همه این‌ها نیاز به بودجه و تعامل دارد که در بدنه دولت خیلی مشکل است و این وظیفه را باید به سازمان‌های مردم‌نهاد بسپارند تا آنان هم با گرفتن اسپانسر هزینه‌های مربوطه را فراهم کنند.

عمده افرادی که دچار مرگ مغزی می‌شوند، کسانی هستند که از نظر اجتماعی وضعیت خوبی ندارند. کسی که ماشین گرانقیمتی دارد، دچار مرگ مغزی نمی‌شود یا کمتر احتمال مرگ مغزی‌اش وجود دارد. اما کسی که پیاده است یا با موتور رفت‌وآمد می‌کند یا در ساختمان‌سازی کار می‌کند و نکات ایمنی را رعایت نمی‌کند، بیشتر در معرض مرگ مغزی قرار می‌گیرد.

بررسی‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که ۳۸ درصد افراد مرگ مغزی سرپرست خانواده بوده‌اند؛ خانواده‌هایی که از لحاظ اجتماعی و اقتصادی وضعیت مناسبی ندارند و در این بین سرپرست را هم از دست می‌دهند. نتیجه آن مشخص است؛ اعضای خانواده آن فرد هیچ سرپرستی ندارند و کاری برای امرار معاش بلد نیستند و در وضعیت و شرایط بدی قرار می‌گیرند. از طرف دیگر حمایت از خانواده‌های اهدا‌کننده که در فقر اجتماعی به سر می‌برند، لازم است.

این موسسه هم به خاطر همه این مسائل یعنی برای فرهنگ‌سازی و مددکاری خانواده‌های اهداکننده و آموزش فیلم‌های فراهم‌آوری اعضا، انجمنی را با کمک متخصصان اهدای عضو و پیوند اعضای کشور تشکیل داده که انجمن اهدای عضو ایرانیان نام گرفته و فعالیتش را از آذر سال گذشته، طی تفاهمنامه‌ای با وزارت بهداشت همین مسئولیت‌ها و یک سری مسئولیت‌های دیگر که مربوط به اهدای عضو و پیوند اعضای کشور بود، رسما به انجمن واگذار کرد و این مساله باعث شد مسئولیت انجمن خیلی سنگین‌تر شود؛ بنابراین مرتب در حال تعامل با ارگان‌های مختلف هستیم و موفقیت‌های قابل‌توجهی کسب کرده‌ایم که دو نمونه آن عبارتند از: اولا در سال ۹۶ توانستیم با همکاری دفتر تالیف‌کتب درسی وزارت آموزش و پرورش موضع اهدای عضو را وارد کتب درسی دانش‌آموزان کنیم. این موضوع، موفقیت بزرگی است که آموزش اهدای عضو را در سن پایین به بچه‌هایمان یاد دهیم که این بچه‌ها بزرگان آینده هستند و از طرف دیگر همین بچه‌ها باعث اطلاع‌رسانی به بزرگ‌تر‌ها در خانواده خواهند شد.

دوما موفقیت دیگری که کسب کردیم این بود که کتاب ۸۵ تکنیک، شیوه‌های نوین رویارویی با خانواده مرگ مغزی برای هماهنگ‌کننده اهدای عضو است که هماهنگ‌کنندگان اهدای عضو باید بدانند با خانواده‌ها چطور صحبت کنند وگرنه باعث آسیب و صدمه زدن به آن‌ها می‌شوند. این کتاب از سوی دکتر قبادی نوشته شد و در ۴۰۰ صفحه که در واقع توضیحات این کتاب درباره این است که خانواده اگر حرفی می‌زند چه نگرانی‌ای دارد؟ و چه کار کنیم که نگرانی‌هایش برطرف شود، است.

دیگر موفقیت‌مان واگذاری مسئولیت‌ها به انجمن بود که سامانه ثبت اطلاعات فراهم‌آوری و پیوند اعضا را طراحی کردیم؛ کاری که مدت‌ها در وزارت بهداشت موفق به انجام آن نشده بودیم و در حال حاضر به این موفقیت رسیده‌ایم و آمار‌هایی که داده می‌شود براساس محاسبه به دست آمده است، در حالی که آمار دقیق به تعداد ریز کشوری را نداریم و ان‌شاءا... با راه‌اندازی این سامانه این مشکل حل خواهد شد و آمار‌های دقیقی داده می‌شود.

یکی دیگر از اقدامات اهدای عضو ایجاد شورای عالی پیوند در وزارت بهداشت در سال ۹۳ بود که موفق به احیای آن شدیم. در واقع قبلا این شورا وجود داشت، اما بعد‌ها برچیده شد و در حال حاضر مجددا کارش را شروع کرده است. از طرف دیگر حق‌الزحمه فراهم‌آوری و پیوند اعضا افزایش پیدا کرده که موفقیت خوبی است، چرا؟ به دلیل اینکه تعرفه‌های طبق سابق بود، یعنی اهدای عضو و پیوند اعضا برای بیمارستان منفعت نداشت. همچنین قانون بیمه شدن پیوند در شورای عالی بیمه مصوب شد، ولی هنوز اجرایی نشده و این هم موفقیت دیگری است.

طی تصمیمی که شورای عالی پیوند گرفته است، عمل پیوند فقط در بیمارستان‌های دولتی انجام می‌گیرد و به هیچ‌وجه در بیمارستان‌های خصوصی پیوند انجام نمی‌شود. شخص در بیمارستان‌های دولتی تحت نظارت کامل وزارت بهداشت است و مراکز اهدای عضو با مراکز پیوند هیچ‌گونه رابطه مستقیمی ندارند و این مساله خیلی مهم است. برخلاف اینکه در فیلم‌ها در یک اتاق‌دهنده و در اتاق دیگر گیرنده است نشان می‌دهد و این فیلم‌ها باعث تصور و باور‌های غلط در مردم می‌شود. طبق قانون مصوب هیات وزیران در مورد پیوند اعضا که سال ۷۹ در مجلس تصویب و اجرایی شد، هزینه اهدای عضو و پیوند اعضا برعهده وزارت بهداشت است، در نتیجه نه اهدا‌کننده برای عضوی که اهدا می‌کند، پول می‌گیرد و نه گیرنده برای عضوی که دریافت می‌کند، پولی پرداخت می‌کند. در نتیجه کاملا برای بیمار و اهدا‌کننده رایگان است و پیوند اعضا فقط برای انسان‌دوستی صورت می‌گیرد.

اگر فردی کارت اهدای عضو داشته باشد و حتما اجازه خانواده هم در بحث اهدا باید گرفته شود، پس چه نیازی به این کارت است؟
در بعضی از کشور‌ها در مجلس‌شان سیستمی را به نام «آپ و اوت» تعریف کرده‌اند، بر اساس این قانون همه افراد، اهدا‌کننده محسوب می‌شوند و حق ندارند اهدا نکنند، مگر اینکه کارت عدم اهدای عضو بگیرند. این قانون را برای بعضی‌ها گذاشته‌اند که دوست دارند کارت اهدای عضو داشته باشند، ولی به دلیل به تعویق انداختن آن یا اتفاقاتی که باعث تاخیر در گرفتن آن می‌شود و به‌رغم تمایل‌شان، چون کسی نمی‌داند عضو آن‌ها را اهدا نمی‌کنند، به خاطر همین موضوع، قانون «آپ و اوت» را گذاشته‌اند که اگر کسی وقت گرفتن کارت ندارد، حداقل برای کارت عدم اهدا وقت بگذارد.

در کشور‌های جهان در ابتدا فکر می‌کردند این موضوع باعث اهدای عضو می‌شود، در صورتی که نشان داده شده است که با این سیستم آمار اهداکنندگان پایین می‌آید؛ بنابراین اگر مردم را مجبور به اهدا کنند آمار اهدا پایین می‌آید؛ بنابراین در مورد خانواده حتی در کشور‌هایی که سیستم «آپ و اوت» دارند و حتی کشور‌هایی که یک قانونی در مجلس گذاشته اند؛ یعنی رضایت نفر اول که می‌گوید اگر من کارت اهدای عضو دارم، کسی نمی‌تواند باطل کند، این کشور‌ها با شکست مواجه شدند، به خاطر اینکه اگر شخصی مرگ مغزی (یعنی مرده‌ای که قلبش می‌زند) شده باشد و خانواده مخالف اهدای عضو باشد، ولی آن فرد را که کارت اهدای عضو دارد، به زور به اتاق عمل منتقل کنند، خانواده در جامعه پر می‌کند که او نمرده بود و فقط به خاطر اینکه کارت اهدای عضو داشت، اهدا انجام شده است.

همه کشور‌ها به این نتیجه رسیده‌اند که حتما نظر خانواده شرط باشد، حالا که نظر خانواده شرط است، فرهنگ‌سازی حرف اول را می‌زند. خانواده در آن لحظه اگر ۴۵ درصد رضایت دهند، اگر بدانند که متوفی چنین می‌خواسته دیگر نظرشان صددرصد مثبت می‌شود؛ بنابراین تفاوت در این قضیه است؛ اگر کسی اهدای عضو نداشته باشد و خانواده در شک برای اهدای عضو باشد که آیا شخص دوست داشته یا نداشته، ولی اگر کارت داشته باشد متوجه می‌شوند که شخص دوست داشته و برای اینکه آرزوی عزیزش برآورده شود رضایت به این کار می‌دهد.

از کارت اهدای عضو و نحوه گرفتن آن بگویید.
کمتر از ۱۰ درصد ایرانیان کارت اهدای عضو دارند، در حالی که در آمریکا ۵۳ درصدشان کارت اهدای عضو دارند و علت آن است که آن‌ها روی گواهینامه‌شان نشان اهدای عضو ثبت می‌شود، در نتیجه عده زیادی از آن‌ها دارای کارت اهدا هستند، همچنین فرهنگ‌سازی بیشتری انجام شده است. در ایران خیلی باید فرهنگ‌سازی شود تا آمار افزایش پیدا کند و نکته دیگر اینکه کارت اهدا ارزش قانونی ندارد و به دلیل عدم ارزش قانونی رضایت خانواده شرط است و باید سعی کنیم که دریافت کارت اهدای عضو آسان‌تر شود و برای آسان‌تر شدن لازم است کاری کنیم که افراد در هر جا که هستند و هر لحظه که دل‌شان می‌خواهد، بتوانند کارت اهدای عضو داشته باشند.

هموطنان برای دریافت کارت اهدا می‌توانند به سامانه ehda. center مراجعه کنند. این سامانه، سامانه مرکزی اهدای عضو است، چون با فرهنگ‌سازی، انجمن این سامانه را راه‌اندازی کرده است که کل ایران می‌توانند به آن دسترسی داشته باشند و افراد وقتی اطلاعات‌شان را وارد می‌کنند، سامانه‌های قبلی که در صف یک دانشگاه قابل دسترسی بود، می‌توانند اطلاعات‌شان را وارد کرده و داخل سامانه مرکزی شوند و تصویر کارت‌شان همان لحظه ظاهر می‌شود و می‌توانند آن را ذخیره کنند و نیازی به کارت فیزیکی نیست. اما اگر خواستند کارت را بگیرند، می‌توانند همان را پرینت بگیرند و لمینت و نگهداری کنند.
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *