یکشنبه شب ۱۳ می، وصال در حالی که با مادر و دیگر فرزندان مشغول خوردن شام بود، با شوخی گفت «چه بسا این آخرین لقمههایی باشد که با شما میخورم و چه بسا فردا شهید بازگردم».
در صبح دوشنبه (۱۴ می) «ریم ابوعرمانه» مادر وصال سعی کرد جلوی او را برای مشارکت در راهپیمایی بگیرد اما پس از اصرار، با برادرش «محمد» از منزل خود که یک تکاتاق اجارهای در اردوگاه « المغازی» غزه بود، خارج شدند.
البته وصال قبل از خروج از خانه تمام اندوخته خود را که چیزی حدود یک دلار میشد به مادر خود داد و از او خواست برای خواهر و برادرانش خرید کند.
وصال آرزو میکرد که با دیگر فلسطینیها موفق به شکستن محاصره غزه و ورود به اراضی اشغالی شوند تا پس از آن به شهر «سوافیر» که خانوادهاش در سال ۱۹۴۸ از آن آواره شده بود، بازگردد.
او در صبح دوشنبه به همراه برادرش خود را به راهپیماییهای بازگشت رساند و شروع به توزیع آب میان تظاهراتکنندگان کرد تا از شدت گرما برای آنها بکاهد. حوالی ظهر، نماز خود را اقامه کرد و چیزی از ظهر نگذشته بود که یک گلوله شلیک شده از سوی تکتیراندازان صهیونیست به سر وصال برخورد کرد، به زمین افتاد و در خون خود غلتید.
برادر وصال فورا به خانه آمد و خبر شهادت او را به مادر داد اما مادر او باور نکرد. به بیمارستان «شهداء الاقصی» آمد و شروع به پرس و جو درباره دخترش کرد اما همه کادر بیمارستان گفتند اینچنین موردی ندارند.
چیزی نگذشت که یک خبرنگار به مادر وصال گفت در سردخانه سه شهید مجهولالهویه وجود دارندز ریم به قدمهای سنگین خود را به سردخانه رساند و با پیکر شهید دخترش روبه رو شدإ دختری که اولین شهید راهپیماییهای بازگشت شد.
در راهپیماییهای دوشنبه و سهشنبه (۱۴ و ۱۵ می) هفته گذشته که در اعتراض به انتقال سفارت آمریکا، سالروز اشغال فلسطین «یومالنکبه» و محاصره غزه برگزار شد بیش از ۶۰ فلسطینی به شهادت رسیدند.