پنجشنبه ۶ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 25 Apr 2024
 
۰

بعضی‌ها پول می‌گیرند که وطنشان را بفروشند

سه شنبه ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۷ ساعت ۱۹:۳۳
کد مطلب: 610254
چهار نفر عربستانی که به هیچ وجه ورزش بلد نیستند، کسی را که با پرچم ایران آمده می‌زنند و از رینگ بیرون می اندازند و آن ها نیز فرار می کنند! این ها همه شوآف است. متاسفانه بعضی ها پول می‌گیرند و عرق و وطن خودشان را می‌فروشند.
بعضی‌ها پول می‌گیرند که وطنشان را بفروشند
به گزارش جهان نيوز، حتی چشم هایش نیز به شما مشت می زند! جذبه نگاه او هر بیننده تلویزیونی را به وحشت می اندازد اما باید از نزدیک با غول ایرانی مبارزه آزاد گفت‌وگو کنید تا متوجه شوید که پشت این همه قدرت و شجاعت، یک قلب مهربان و یک ذهن زیبا قرار گرفته است. امیر علی اکبری را حالا همه در دنیا می شناسند. جنگجو یا گلادیاتور ایرانی که آوازه اش از شرق تا غرب کره خاکی پیچیده و پرچم ایران با دستان پر توان او در دنیای خشن انسان ها به اهتزاز در آمده است. وطن و مادر تنها دلخوشی های او در این دنیا هستند. اگرچه به سنت ها پایبند است اما برای ازدواج به هیچ عنوان سنتی فکر نمی کند! او دنیا را به مبارزه می طلبد چون ایمان دارد کوهی از امداد غیبی پشت سر او قرار دارد. با ما همراه باشید تا به شما بگوییم چگونه قهرمان ایرانی پس از تحملِ چند سالِ پرفشار و زندگی در غربت، به اوج قله رسید تا ایرانیان به او افتخار کنند.در ادامه گفت وگوی «قانون» با امیر علی اکبری را می خوانید.

کمی از MMA بگویید. بسیاری از دوستداران ورزش های رزمی اطلاعات چندانی از این رشته ندارند. آیا یکدیگر را به این شدت می زنید؟!
Mix Marshal Arts . یعنی مجموع هنرهای رزمی. یعنی هرهنری که ورزشکار بلد است! مسابقات آن در سه راند پنج دقیقه ای برگزار می شوند. بین هر پنج دقیقه یک دقیقه استراحت وجود دارد. اگر شما ضربه سنگین بزنید که حریف ناک اوت یا بی هوش شود، بازی تمام است. یا در موقعیتی قرار می گیرید که شما مدام به او مشت می زنید و او نمی تواند دفاع کند، داور تشخیص می دهد که بازی تمام است. یا فنی می‌زنید که حریف نمی‌تواند مقاومت کند، ممکن است جایی از بدن او بشکند یا خفه بشود، داور بازی را تمام می کند. یا اینکه هیچ کدام از این اتفاقات نمی افتد و سه راند را کامل بازی می کنیدو در انتها امتیازها را می شمرند و برنده را اعلام می کنند.

در مصاحبه ای گفته بودید که خانواده شما زمانی که قصد ورود به این رشته را داشتید، نگرانی زیادی داشتند و به آن ها گفتید قوانین سفت و سختی در این رشته وجود دارد اما الان می گویید که احتمال بیهوشی زیاد است!
آن زمان اول کار بود و خواستم به این روش خانواده را گول بزنم!(با خنده) اما الان به خوبی متوجه شده اند. به هرحال این نیزجزیی از بازی است! اتفاق خاصی نمی افتد. یک مشت می‌خورید، بیهوش می شوید، 30 ثانیه یا یک دقیقه بعد به هوش می آیید و به زندگی‌تان ادامه می دهید! مساله سختی نیست! فقط یک لحظه می خوابید!

پیش از شما نیز ورزشکار ایرانی بوده که در MMA فعال باشد؟
قبل از من، کمال شعله روز بود که در آمریکا زندگی می‌کرد. همچنین رضا مددی که در سوئد زندگی می کند. یکی، دو نفر دیگر نیز هستند که خودشان را ایرانی نمی دانند و من نیز صلاح نمی دانم اسم‌شان را بیاورم. اما دو نفری که اسم‌شان را بردم، خودشان را ایرانی می‌دانند و پیش از من وارد این رشته شدند و در UFC فایت می کنند.

یک تفکری وجود دارد که می گویند، MMA جزوی از کشتی کچ است.
ببینید، کشتی کچ شوآف و در واقع فیک این رشته است. در این رشته همه مسائل از وزن کشی و کری خوانی و بازی، واقعی است و بعد از بازی نیز با هم رفیق می شویم اما در کشتی کچ یک سناریو اجرا می شود. کارگردان متنی را نوشته است که برای مثال شما این ضربه را می‌خوری یا این فن را می‌زنی. ضربه‌هایی که زده می شود نمایشی است و هیچ ضربه واقعی ندارد.

شما کشتی گیر بودید و ناگهان از این رشته سردرآوردید.
اتفاقاتی افتاد و باعث شد از کشتی بیرون بیایم. پس از آن دو پیشنهاد خوب داشتم که یکی از آن ها از شرکت آمریکایی پارادایم بود و با آن ها به توافق رسیدم. مرا به کمپی در تایلند فرستادند و در آنجا سه سال آموزش دیدم. پس از سه سال آموزش، شروع کردم به مبارزه در مراحل پایین و در حال حاضر در بهترین سطح جهان بازی می کنم و رنک من در رنکینگ جهانی تمام فایترهای دنیا، 25 است.

در مورد کری خوانی قبل از مسابقه کمی بگویید. در ابتدا با هم صحبت می کنید اما چرا ناگهان به سمت یکدیگرحمله می کنید؟!
گاهی دو یا سه ماه مانده به بازی، حریفان مشخص می‌شوند. پس از آن دو مبارز برای هم کری خوانی می کنند که من می‌زنم و... بعضی وقت ها این کری خوانی ها در وزن کشی بسیار زیاد می شود. خارجی ها هم کمی بددهن تر از ما هستند و فحش می دهند و آنجا مجبور می شویم عکس العمل نشان بدهیم! کری خوانی بیشتر برای این است که از لحاظ روحی و روانی سوار حریف بشوید.

حریفان چگونه مشخص می شوند؟
برای اینکه خوب متوجه شوید، باید بگویم مانند فوتبال است. در دنیا لیگ های مختلف MMA داریم مانند لالیگا، بوندس لیگا و... برای مثال UFC که برای آمریکاست یا ACB که برای روسیه است. تمام این لیگ ها رتبه بندی شده اند. ACB که من در آن بازی می کنم، سومین لیگ برتر دنیاست که وقتی شما با این سازمان قرارداد می بندید، خودش طبق رنکینگی که دارید، برای شما بازی می گذارد. یعنی شما فقط قرار داد می بندید و برنامه بازی ها دست آن‌هاست.

این مسابقات، منبع مالی مناسبی هم هست. یعنی درآمد خیلی خوبی دارد.به این راحتی نیست.
ورزشکاران رشته های دیگر فکر می‌کنند در این رشته می توانند پول پارو کنند. من سه سال فقط تمرین کردم و از جیبم خرج کردم. بعد از آن نیز یک سال بازی کردم و درآمد خوبی نداشتم. وقتی رنک شما بالا می آید و به مرحله ای می رسید که می توانید با سازمان های خوب دنیا قرارداد ببندید، تازه به درآمد می رسید. اینگونه نیست که هرکجا بروید بازی کنید به شما پول بدهند. برخی جاها هستند که از شما پول می گیرند و به شما بازی می دهند تا رکورد به دست بیاورید. چون این ورزش حرفه ای است، پول خوب و حرفه ای نیز در آن وجود دارد اما اینگونه نیست که تا برسید به شما پول بدهند. باید حداقل 6 یا هفت برد خوب و پشت سرهم داشته باشید تا به سطح قابل قبولی برسید.

در ایران دیده شده که مبارزات زیرزمینی انجام می شود و شرط بندی های کلانی نیز در آن وجود دارد. در این فضا کار کرده اید؟
در مورد مبارزات زیرزمینی یک موضوعی را بگویم. از زمانی که فیلم فرانکی آمد و نشان داد که او می رفت زیرزمین ومبارزه می‌کرد و شرط بندی می‌کردند، یک ذهنیت نادرستی به وجود آمده که متاسفانه حتی در فیلم های ایرانی نیز وجود دارد! ما به هیچ عنوان مبارزه زیرزمینی نداریم. فایت زیرزمینی و شرط بندی دروغ محض است. سازمانی هست در ایران به نام IFC که مسابقات را بدون مجوز برگزار می کند اما زیرزمینی نیست. تلویزیون اینترنتی دارد و در اینستاگرام هم مسابقات را پخش می کند.
اینگونه نیست که شما را ببرند زیرزمین و در یک جای کثیف و تاریک بازی کنید! شیک و مرتب مسابقات را برگزار می‌کنند و فقط مجوز ندارند. در هیچ کجای دنیا فایت زیرزمینی نداریم. فقط یک نوع دعوای خیابانی داریم که در آمریکاست. ورزشکاران مخصوص خودش را داردکه در خیابان مبارزه می‌کنند و شرط بندی می شود و فقط بوکس است. مانند MMA نیست. MMA در هیچ کجای دنیا زیرزمینی برگزار نمی شود.

به هرحال شرط بندی دارد.
شرط بندی آن مانند فوتبال است. آنگونه که سایت‌هایی برای فوتبال هست و در آن شرط بندی می کنند، برای MMA نیز سایت هایی هست که برای بازی های مختلف شرط بندی می کنند و حتی ورژن ایرانی آن نیز وجود دارد اما هیچ درآمدی از این شرط بندی ها به فایترها نمی رسد و به همین خاطر شرط بندی ها نمی توانند در تعیین نتیجه بازی‌ها تاثیرگذار باشند. شما اگر شکست بخورید بیشتر از آنچه شرطبندی به شما بدهد، ضرر می‌کنید. باخت در MMA شما را یک سال عقب می اندازد و به این راحتی نیست که امروز ببازید و فردا دوباره یک بازی بزرگ بگیرید. دو باخت می تواند شما را از رده خارج کند.

منبع درآمد شما از کجاست؟
اول اسپانسرهای شخصی که خودمان می گیریم و بعد قراردادی که با آن سازمان یا لیگ می بندیم. شما وقتی با یک سازمان قرارداد می بندید، برای بازی یک پولی می‌گیرید، برای برد یک پولی می گیرید، برای ناک اوت در راند اول یک پولی می گیرید، برای ناک اوت در راند دوم یک پولی می‌گیرید و... شما اگر وارد مسابقه شوید و در راند اول حریف را ناک اوت کنید، بهترین پول آن شب را گرفته اید. اصل در آمد از قراردادی است که با سازمان بسته اید. به جز این اسپانسرهای شخصی نیز هستند که درآمد آن فقط برای فایتر است و به سازمان یا کسی پولی نمی رسد.

فردی مثل شما چون چهره است، اسپانسرها راحت به سراغش می آیند اما فردی که بخواهد از صفر شروع کند به نظر کار خیلی سختی دارد تا به این مرحله برسد.
من که روزهای اول اسپانسر نداشتم. یکی، دو سال است که اسپانسر گرفته ام. سه، چهارسال تمرین کردم، از جیب زدم، کارم را در ایران رها کردم و به تایلند رفتم. یعنی هم کار نداشتم و کار نکردم و هم اینکه از جیبم خرج کردم. این نبوده که من تا رسیدم اسپانسرها بیایند. ضمن اینکه من با بک‌گراند چهار مدال طلای دنیا وارد این رشته شدم. اینگونه نیست که برای مثال شما به عنوان یک قهرمان استانی وارد این رشته شوید، 10تا اسپانسر پیدا شود. این رشته حرفه ای است. سطح رزمی ما نیز در ایران صفر و حتی زیر صفر است. به همین دلیل اگر شما بخواهید به جایی برسید که دیده شوید و اسپانسر بگیرید، زمان زیادی لازم دارید. درواقع اینگونه نیست که از روز اول یکی پیدا شود و شما را حمایت کند؛ خود فایتر باید یک راهی را برود، بعد که دیده شد به او کمک می کنند این راه را سریع‌تر برود.

در کودکی و نوجوانی اهل دعوای خیابانی واین‌قبیل مسائل بودید؟
در بچگی همه ما این مسائل را داشته ایم! حالا هرکس بسته به منطقه زندگی‌اش فرق داشته، کسی که در شمال شهر زندگی می کرده شاید آرام و کسی که در جنوب شهر بوده با چوب دعوا کرده است! من از 11 سالگی مشغول ورزش بودم. صبح و بعدازظهر تمرین کرده ام. بیشتر وقتم را در باشگاه گذرانده ام. مربیانی که داشتم مراقب بودند راه کج نروم چون شما وقتی ورزش می کنید به خصوص در کشتی، از همسن و سال های خودت قوی‌تر می شوی و شاید دوست داشته باشی به آن ها زور بگویی! چون کشتی‌گیر بودم، در مدرسه همیشه مرا مبصر یا انتظامات می گذاشتند تا کسی دعوا نکند! در کل اهل دعوا در خیابان نبودم و بیشتر وقتم را مشغول ورزش بودم.

حمایت از شما بالاست. شما برای هر نوع طرز فکری در ایران حتی طرز فکرهای مختلف سیاسی، محبوب هستید. شاید سربند یا حیدری که می بندید در این محبوبیت تاثیر پررنگی داشته باشد. این به دلیل اعتقاد قلبی شماست یا مقداری هم نمایش و به قول معروف شو در آن وجود دارد؟
خدا را هزار مرتبه شکر می کنم که از هیچ دسته و طیف سیاسی تا به حال یک ریال هم نگرفته ام. نه این وری هستم، نه آن وری! کاری با کسی ندارم. همه درآمدم تا به حال از خارج کشور بوده است. سربندی که می بندم، درواقع اعتقاد قلبی من است. از روزی که MMA را شروع کردم، نیتم این بوده روزی که به سطحی رسیدم که کل دنیا مرا ببیند این سربند را ببندم. خدا را شکر، بستم و دیده شد. خودم را جزوی از مردم ایران می دانم. نه چپی هستم و نه راستی. همین که بتوانم هرایرانی، فرق نمی کند چه طرز فکری دارد، شاد کنم و او به من به عنوان یک ورزشکار ایرانی افتخار کند و باعث غرور و سربلندی او بشوم، برایم کافی است.

برای کسانی که علاقه دارند در این رشته فعالیت کنند، برنامه ای ندارید؟
کارهای کوچکی را شروع کرده ام. نمی توانم تمام وقتم را روی این موضوع بگذارم اما به ورزشکارانی که می بینم شرایط‌شان مناسب است، کمک می‌کنم و با هم تمرین می‌کنیم. به تازگی شرکتی را راه‌اندازی کرده ایم که بتوانیم برای آن ها بازی بگیریم که مجانی بازی نکنند و از آن ها سوءاستفاده نشود. در کل آنچه که در حد توانم هست، انجام می دهم. با افرادی که به درد این رشته می خورند و شاید در ایران از همه بهتر باشند ،تمرین می کنیم و برای بازی ها آماده می شویم و هرکاری از دستم بر بیاید برای‌شان انجام می دهم.

رشته شما اگر بخواهد رسمی شود، زیرمجموعه چه فدراسیونی خواهد بود؟
این رشته زیر مجموعه فدراسیون ورزش های رزمی است اما چون از پایه و ریشه حرفه ای است و ورزشکار آماتور ندارد، فدراسیون نمی تواند کاری کند. اگر هم قرار باشد فدراسیونی برای آن تشکیل شود، باید یک فدراسیون حرفه‌ای باشد. بیشتر فدراسیون ها برای بازی های آماتور هستند؛ مانند بوکس آماتور یا کیک بوکس آماتور یا کشتی و... که ورزش‌های المپیکی و آماتور هستند اما MMA چون یک ورزش حرفه ای است، باید آزاد باشد تا بتوانیم سازمان هایی را برای برگزاری بازی ها ثبت کنیم و در واقع مجوز برگزاری بازی ها را بگیریم.

این مساله را پیگیری کرده اید؟
بله و خدارا شکر در حال جلو بردن کارها هستیم. به دنبال این هستیم که در ایران یک بازی برگزار کنیم اما نیاز داریم که به ما مجوز بدهند. محدودیت های زیادی وجود دارد اما گام به گام که جلو می رویم اوضاع بهتر می شود. روز اول که این ورزش را شروع کردم، گفتند علی اکبری دیوانه شده است و رفته جایی که می زنند و می کشند! رفته رفته فرهنگ‌سازی کردیم و وقتی مردم دیدن که ورزش سالمی است به آن علاقه مند شدند. مانند فضای مجازی که زمانی نا شناخته بود اما اکنون همه مردم حداقل در یک شبکه مجازی عضو هستند، این رشته نیز راه خودش را در پیش گرفته و جلو می‌رود. البته این موضوع زمان بر است اما ما تمام تلاش‌مان را به کار گرفته ایم.

بهترین و بدترین مبارزه ای که داشته اید از نظر خودتان کدام بوده است؟
بهترین مبارزه من با تیلور بود که خیلی سر و صدا فراوانی به پا کرد. پیش از مسابقه نیز با هم کری خوانی کردیم. بازی آخرم را نیز دوست داشتم، به خاطر اینکه مادرم در سالن بود. پس از 15 سال فعالیت در ورزش حرفه ای برای اولین بار مادرم بازی مرا از نزدیک تماشا می کرد و این اتفاق برای من مهم و جالب بود. بدترین بازی من با کروکاپ بود ،چون در دو روز، سه بازی داشتم. پشت پایم پاره شده بود، خسته بودم، دستم آسیب دیده بود اما چون مسابقه برای کمربند بود باید بازی می کردم؛ در غیر این صورت کلی رنک از دست می دادم و پولی هم به من نمی‌رسید. روی رینگ رفتم، راند اول ناک اوت شدم. بازی خوبی نکردم شاید اگر سالم بودم، نمی گویم می توانستم او را ببرم اما می‌توانستم بازی بهتری انجام بدهم.

گفته بودید که مادرتان زمانی که بازی دارید خیلی استرس دارد، چطور شد که به سالن آمد تا مسابقه شما را تماشا کند؟
در این مدت آپدیت شده است! (با خنده) روزهای اول به هیچ عنوان مبارزاتم را نگاه نمی کرد و فقط می پرسید که برده ام یا باخته ام! مدتی که گذشت، بازی ها را پس از اینکه تمام می شدند، نگاه می کرد. پس از آن چند بازی را به صورت مستقیم از گوشی نگاه کرد و بازی آخر را به سالن آمد! شاید در آینده کنار رینگ بنشیند و مرا کوچ (مربی‌گری) کند!

پس از بازی به شما چه گفت؟
بلافاصله پس از بازی او را به رختکن آوردند. دیدم رنگش پریده و دستانش یخ زده است! گفتم حالت چطور است،گفت وقتی حریفت به تو مشت می زد، نزدیک بود از حال بروم اما بعد از آن بهتر شدم! گفتم بازی بعدی هم برای تماشا به سالن می آیی، گفت؛ امروز آپدیت شدم و بازی بعدی هم می آیم!

در خارج از کشور طرفدار زیادی دارید؟
در خارج از کشور دو دسته طرفدار داریم. یکی ایرانیان هستند که بیشتر از مردم داخل مسابقات و بازی ها را دنبال می کنند؛ به خاطر اینکه این رشته در خارج از ایران شناخته شده تر است. دوم مردم کشورهایی هستند که در آنجا بازی کردم ،مانند ژاپن. یک سال و نیم در ژاپن بازی کردم و حدود هفت مسابقه داشتم و ژاپنی هایی که طرفدار این رشته هستند، جذب شدند. در حال حاضر نیز در روسیه بازی می کنم و رفته رفته طرفداران روسی بیشتر می شوند.

شرکت هایی که با آن ها قرارداد می بندید، مانند جاهای دیگر تمام حقوق مادی و معنوی را متعلق به خودشان می دانند یا حق و حقوق شما را به خوبی می دهند؟
خدا را شکر در این ورزش، رأس هرم خود ورزشکار است. یعنی هرکسی که قرار است در کنار ورزشکار درآمد داشته باشد، از خود ورزشکار پول می گیرد. مربی، منیجر، باشگاه و... اول پول به ورزشکار پرداخت می شود و سپس او دستمزدها را می پردازد. درصدها نیز مشخص است و برای مثال 10درصد به باشگاه می رسد، 10 درصد به منیجر و... همه چیز دست خود ورزشکار است.

آیا پیش آمده که پس از مسابقه، حریف شما بیرون از سالن یا ورزشگاه از شما انتقام بگیرد؟
این رشته با تمام خشونت هایی که دارد، این‌گونه است که شما وارد رینگ می شوید و 15 دقیقه به شدت مبارزه می کنید. زنگ پایان مسابقه که به صدا در می آید، چه برده باشی و چه باخته باشی، حسی به سراغ شما می آید و حریفت را بغل می کنی و انگار نه انگار اتفاقی افتاده است. تا به حال نیز فکر نمی کنم پیش آمده باشد که پس از بازی، کسی بیرون از رینگ با حریفش دعوا کرده باشد. روح این ورزش بزرگ است.

با کشتی‌کچ گیرها به قول معروف لج هستید؟
کاری به آن ها نداریم که بخواهیم لج باشیم! آن‌ها کارخودشان را می کنند و ما نیز کار خودمان را می کنیم. این رشته طرفداران زیادی دارد. کار آن ها نیز قابل احترام است و سختی های خاص خودش را دارد. برای مثال ورزشکار ممکن است از ارتفاع سه متری بپرد که این مساله نیاز به تمرین دارد، بدلکاری باید بلد باشید و... .

اگر امیر علی اکبری با بیگ شو مبارزه کند، او را می زند؟
نه علی اکبری،شما بگویید نفر صدم MMA! مثل اینکه من بروم فوتبال بازی کنم. بدون شک هرکسی از کنارم رد شود یک لایی به من می زند! آن کشتی کچ گیر هم کارش مبارزه نیست؛کارش بدلکاری است.

ماجرای کشتی کچ عربستان و ایران چیست؟ این دو نفر از کجا آمدند؟
متاسفانه صفحات ایرانی در فضای مجازی کمی جوگیر و احساساتی هستند. یکی از آن دو ایرانی که در عربستان آن نمایش را راه انداختند، کسی بود که زمانی از یکی از کشتی‌گیرهای ما استفاده کرد و در فضای مجازی روی آن کار کردند و کمی معروف شد. این ها همه از پیش تعیین‌شده است. بعد از اینکه روی او کار کردند و او را ساختند، جایی بردند که خودشان می خواستند. چهار نفر عربستانی که به هیچ وجه ورزش بلد نیستند، کسی را که با پرچم ایران آمده می زنند و از رینگ بیرون می اندازند و آن ها نیز فرار می کنند! این ها همه شوآف است. متاسفانه بعضی ها پول می گیرند و عرق و وطن خودشان را می فروشند. تنها جایی که می شود این کار را کرد نیز کشتی کچ است چون در آن سناریو می نویسند.

آیا یک نفر در دنیا حق این را دارد که با پرچم یک کشور دیگر، بازی کند یا مسابقه بدهد؟
بله؛ در ورزش حرفه ای این گونه است. برای مثال من ایرانی می توانم بگویم من روسی هستم. کسی به شما نمی‌گوید سند بیاورید ببینیم کجایی هستید. شما می‌توانید خودتان تعیین کنید که با پرچم کدام کشور بازی کنید. این بستگی به خود ورزشکار دارد. آن دو نفر نیز فکر می‌کنم بک گراند ایرانی دارند و با استفاده از کشتی گیران‌مان، مقداری روی ایرانی ها کار کردند و کمی شناخته شدند و بعد از آن کاری را که از آن ها خواسته شده بود، در ازای دریافت پول انجام دادند.

پیشنهادی از خارج کشور نداشته اید که با پرچم قطر، امارات یا... مبارزه کنید؟
در ورزش حرفه ای این مسائل وجود ندارد و به قول معروف مد نیست. شما می توانید بروید در قطر زندگی کنید، با پرچم قطر آنقدر مبارزه کنید که دیده بشوید و اسپانسر قطری بگیرید و از طرف دولت قطر نیز حمایت شوید اما این باب نیست که مثل ورزش آماتور کسی بگوید بیا برای کشور ما بازی کن، چون همان‌گونه که گفتم رأس هرم در این رشته خود ورزشکار است. همه امیرعلی اکبری را به عنوان یک برند ایرانی که وارد MMA شده و بالا می رود، می شناسند. فکر می کنم افتضاح و بد باشد برای من و مردم کشورم که پرچم کشورم را بخواهم برای 50 هزار یا 100هزار دلار عوض کنم.

خانمی ایرانی ادعا کرده که MMA کار است آیا او را می‌شناسید؟
ترجیح می دهم در مورد افرادی که شوآف می کنند، صحبت نکنم. ما فایترهای خوبی مانند مسعود رنجبر داریم که با خود من نیز تمرین کرده یا حسن یوسفی و... در مورد کسانی که می شود نام فایتر را روی آن ها گذاشت صحبت می کنم اما خواهشم این است که در مورد افرادی که شو بازی می کنند از من نپرسید. در بخش بانوان ما یک فایتر سوئدی داریم که خوب فایت می کند. او ایرانی است و با پرچم ایران مسابقه می‌دهد. به جز او فایتری که چهار بازی را ببرد و بگوید من هستم و در یک سازمان شناخته شده عضو باشد، نداریم. بیشتر به چین می روند و در سازمان‌های سطح پایین بازی می کنند تا در فضای مجازی شوآفی راه بیندازند و بگویند ما خفن هستیم! سطح چین آنقدر پایین است که حتی در بین 100 لیگ جهانی MMA نیز ثبت نشده است! مانند این است که شما بروید در زمین خاکی سرکوچه تان بازی کنید و بگویید من فوتبالیست بزرگی هستم! به خاطر همین این افراد را نمی توان با فایترهای دیگری که در جاهای خوب بازی کرده اند و رنک گرفته اند، مقایسه کرد.

آیا ماجرای دوپینگ را هدیه ای از طرف خدا نمی‌دانید؟ اتفاقی که باعث شد ماندگارتر شوید.
من به این معتقدم؛ تمام انسان‌هایی که روی کره زمین هستند نسبت به خواسته هایی که در ذهن دارند و برای آن‌ها تلاش می کنند، یک رسالتی دارند. من روزی آروزیی از خدا خواستم که از آن روز زندگی من دستخوش بالا و پایین‌های زیادی شد و خداراشکر اکنون در حال رسیدن به ثبات است. بارها شده که نماز شکر خوانده‌ام و به خدا گفته‌ام خوب شد از کشتی بیرون آمدم، با وجود اینکه آن وضعیت پیش آمد و کلی ناراحتی و فشار را تحمل کردم. فردای روزی که از کشتی بیرون آمدم، از MMA‌ پیشنهاد به دستم رسید. در این ماجرا دست خدا را می بینم و اکنون می دانم که رسالتم در این رشته بوده است. شاید کشتی یک پیش زمینه یا پیش‌نیازی بوده که خودم را برای این رشته تقویت کنم.

از خدا چه خواسته بودید؟
این مساله ای بین من و خدا. من در کشتی نیز زحمت می کشیدم. افرادی که با من هم دوره و هم تیمی بودند، شاهد این موضوع هستند. شاید بیشتر از ورزشکارانی که در سطح یک دنیا و در رشته های دیگر تلاش می کردند، تلاش می کردم. قهرمان دنیا بودم و حدود سه سال هیچ شکستی نداشتم اما می دیدم که اتفاق خاصی نمی افتد و زندگی‌ام عوض نمی شود. روزی با خدا صحبت کردم و گفتم من از تمام ورزشکاران حرفه ای دنیا هم بیشتر تمرین می کنم، اگر قرار است اینقدر زحمت بکشم، مرا بزرگ امتحان کن. از فردای آن روز، زندگی من زیر و رو شد. دو، سه بار رفتم نوک قله و برگشتم به ته دره! اما خدا را شکر از این امتحانات بیرون آمدم و الان به جای خوبی رسیده ام. راهی را رفتم که سختی دارد. صبح و بعداز ظهر، سخت تمرین می کنم. مشت می‌خورم، مشت می زنم، آسیب می بینم اما راهی است که هرچقدر زحمت بکشید، همان قدر هم اجر و پاداش می گیرید.

با توجه به نمایی که ازدرون رینگ دیده می‌شود، شما را یک ورزشکار و انسان خشن تصور می کنیم؛ این همه خشونت را خودتان چطور می‌بینید؟!
بسیاری می ترسند، فکر می کنند چون مبارزه می کنم ، پس آدمخوار هستم! در حالی‌که زندگی شخصی من به خاطر اینکه در این ورزش از لحاظ انرژی منفی تخلیه کامل می‌شوم، آرام است. در هر تمرین حدود یک ساعت مشت می‌زنم و کلی فعالیت دارم، به همین دلیل دیگر انرژی نمی‌ماند که بخواهم بیرون از باشگاه یا رینگ، خشونت داشته باشم. در زندگی شخصی حال ندارم از جایم بلند شوم!(با خنده) به هرحال وقتی وارد رینگ می شوید باید انتهای خودتان باشید، یعنی نهایت آنچه که درون شماست باید خالی شود. درست است،خشونت وجود دارد. هرآنچه شما درون رینگ می بینید واقعیت دارد اما از آنجا که بیرون می آییم، همه چیز عوض می شود.

این همه انرژی یا به تعبیری خشونت را در رینگ از کجا می آورید؟ منبع این نیرو از کجاست؟
خواسته هایی در سرم دارم که برای رسیدن به آن ها ازبچگی هرکاری کرده ام و همین کار را هنوز ادامه می دهم. با اینکه هنوز تا رسیدن به آن ها فاصله دارم اما نزدیک شده ام. برای رسیدن به خواسته هایم، صدا یا ندایی مرا هرروز ساعت هشت صبح با کلی انرژی از خواب بیدار می کند و می گوید بلند شو و برو که تو باید در آینده نزدیک بهترین باشی. این باعث می شود که هر روز صبح و بعداز ظهر تمرین کنم بدون اینکه از پا بیفتم.

آیا شده سربندی که می بندید، هنگام مشکلات و گرفتاری ها به شما نیرو بدهد و کمک کند؟
باورتان نمی شود. من این راه را یک تنه پیش بردم. روز اولی که وارد این رشته شدم، گفتند محرومیت او را دیوانه کرده است! در این راه از دست غیب کمک گرفتم. این را حس کرده ام و در کنار خودم دیده ام. از خدا و ائمه در این راه کمک‌های زیادی دیده ام و اعتقادی به آن ها پیدا کرده ام که به هیچ عنوان آن را با دنیا عوض نمی کنم. به مشکلات زیادی برخوردم، به تمام ایران رو زدم اما نشد. به جایی رسیدم که ورزش برایم تمام شد و همه چیز را تمام شده می دیدم. این را تا به حال جایی نگفته ام. به جمکران رفتم، دو رکعت نماز خواندم. گفتم خدایا این همه زحمت کشیدم. سه سال با آن وضعیت و شرایط سخت در تایلند تک و تنها بودم. همه چیز تمام شد. وقتی برمی گشتم، وسط راه تلفنم زنگ خورد و مشکلم حل شد. در آن لحظه دستانم می لرزید. می خواهم بگویم از این راه آنقدر گرفته ام که دنیا هم زیر و رو شود، ذره ای در اعتقادات من تاثیر نمی کذارد.

پیش از شروع مسابقه و هنگامی که می‌خواهید وارد رینگ شوید، دیده شده که مداحی پخش می‌شود.
همیشه این‌گونه نیست. آهنگی دارم که آن را یک خواننده زیرزمینی برای من خوانده است. از روز اول با همین آهنگ جلو آمده ام. من دنبال شوآف نیستم که بخواهم مداحی پخش کنم تا مورد توجه قرار بگیرم. آن سربند «یا حیدر» که می بندم، اعتقاد قلبی من است. زمین زیر و رو شود و قیامت بشود، آن را از سرم باز نمی کنم. ممنوع الخروج و ممنوع‌الورود شوم، هزار اتفاق برایم بیفتد، دنیا را به من بدهند، فرقی برایم نمی کند. این سربند را برای دلم بسته ام. اگر قرار باشد مداحی گوش کنم، در خلوت خودم این کار را انجام می دهم. بچه هیاتی بودم و هستم و خودم بانی هیات هستم. در راه امام حسین (ع) هستم اما اینکه بخواهم برای خوشامد چهار نفر این کار ها را انجام بدهم و جلب توجه کنم، اشتباه است. متنفرم از اینکه بخواهم امام حسین را وسیله کنم که چهار نفر بخواهند به من توجه کنند.

مجرد هستید؟
بله.

به نظر می‌رسد با این شرایطی که دارید، درحال‌حاضر نمی‌توانید ازدواج کنید!
برای ازدواج، شما باید کسی را پیدا کنید که بتوانید با او زندگی کنید. این مهم‌ترین شرط ازدواج است. باید به کسی حس داشته باشید که بتوانید 24 ساعت روز را با او زندگی کنید. علاوه براین، نفری را که پیدا کردید نیز باید بتواند شرایط زندگی شما را درک کند و باعث پیشرفت تان باشد. در حال حاضر در شرایطی هستم که نمی توانم آن یک نفر را پیدا کنم. مدام در سفر، تمرین های سخت و بازی و مسابقه هستم. به نظرم شما نمی توانید روی یک کار بزرگ تمرکز کنید و بخواهید برای زندگی نیز وقت بگذارید و به آن فکر کنید. زندگی خودش یک مقوله و ماجرای بزرگ است.

به این فکر کرده اید که همسر آینده شما، خانه‌دار یا ورزشکار باشد؟
مهم نیست. مهم این است که بتواند شما را درک کند و شما نیز همین رفتار را در قبال او داشته باشید تا بتوانید با هم زندگی کنید. برای مثال باید کسی باشد که وقتی تمرین‌تان تمام شد و خسته هستید، دوست داشته باشید به سرعت به خانه برگردید، نه اینکه از او فراری باشید. این مساله مهمی است و هنوز برای من اتفاق نیفتاده است.

به این فکر کرده اید که پدر خوبی برای فرزند یا فرزندان‌تان باشید؟
بله؛ من سختی زیاد کشیده ام و سعی می کنم سختی‌هایی را که کشیده ام، خانواده ام نداشته باشند. اگر بخواهم ازدواج کنم، زمانی این کار را انجام می دهم که بتوانم تمام وقت در خدمت خانواده ام باشم. اگر قرار باشد همسر من در ایران بماند و من 6 ماه در خارج از کشور و در مسابقه باشم، درست نیست.

تا کنون مادرتان صحبتی با شما نکرده که فلان شخص را می شناسم وبه شما معرفی کند؟
نه! مادر من روشنفکر است! به من می گوید تو شرایط ازدواج نداری، برو به دنبال زندگی و ورزش خودت باش!

منبع: قانون
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *