با خود گفتم سه دقیقه که نمیشود خوابید، احتمالاً منظور ایشان برای بیدار کردنش ساعت۱۲:۰۰ بوده است. مردد بودم، کمی فکر کردم. بالأخره ظرف چند ثانیه به این نتیجه رسیدم که حدسم درست است.
خواب سه دقیقهای «صیادشیرازی»
20 فروردين 1397 ساعت 15:27
با خود گفتم سه دقیقه که نمیشود خوابید، احتمالاً منظور ایشان برای بیدار کردنش ساعت۱۲:۰۰ بوده است. مردد بودم، کمی فکر کردم. بالأخره ظرف چند ثانیه به این نتیجه رسیدم که حدسم درست است.
به گزارش جهان نیوز، سرهنگ ستاد «علی مرادی» از رزمندگان ارتشی روایت میکند: در بهمن ماه سال۱۳۶۱، عملیات «والفجر مقدّماتی» در منطقۀ جنوب آغاز شد و هدف از آن آزادسازی مناطق عمومی شمال چذابه و پیشروی به سوی «العماره» بود. این عملیات از مناطق «رَملی» غرب ارتفاعات «میشداغ» آغاز شد و در نتیجۀ آن، رزمندگان اسلام توانستند با شکستن خطوط دفاعی دشمن، بخشهای وسیعی از مناطق اشغالی را آزاد و تلفات زیادی بر دشمن بعثی وارد کنند. امّا بر اثر مقاومت شدید دشمن در محورهای عملیاتی و همچنین ناهماهنگیهای بوجودآمده در الحاق یگانها به هم و آتش سنگین توپخانۀ عراق، نیروهای خودی نتوانستند مناطق آزاد شده را تثبیت کنند، برای همین مجبور به بازگشت به مواضع قبلی شدند.
در مناطق درگیر عملیات والفجر مقدماتی، شرایط سختی حاکم بود. در این زمان، من و چند نفر از همکاران کلاه سبز «نوهد» به عنوان تیم محافظ همراه شهید صیادشیرازی مشغول انجام وظیفه بودیم. شهید صیاد به دلیل استرس و نگرانیهای ناشی از وضعیت عملیات، شب و روز در تردّد بین قرارگاه خاتم، قرارگاه کربلا و محورهای عملیاتی بود. این موضوع همراه با بیخوابی مفرط، موجب خستگی شدید شهید صیّادشیرازی شده بود، به طوری که، چشمهای ایشان گود شده و استخوانِ گونههایش بیرون زده بود.
آن شهید ۷۲ ساعت نخوابیده بود. در این۷۲ ساعت، بجز خوابهای لحظهای که داخل خودرو یا بالگرد بود، ایشان برای خوابیدن دراز نکشیده بودند. تیم محافظ ایشان که همگی از افراد جوان، ورزیده و دوره دیده تیپ کلاهسبزهای نوهد بودند و با اینکه نوبتی میخوابیدند، امّا از خستگی شدید نمیتوانستند پا به پای شهید حرکت کنند. شهید صیّاد به توصیۀ نزدیکانش که نگران سلامتی او بودند و درخواست میکردند مدّتی بخوابد، توجّهی نمیکرد. شرایط عمومی عملیات والفجر مقدّماتی بسیار نگران کننده بود. به همین دلیل، علاوه بر خستگی جسمی و بیخوابی شدید، فشار روحی وارده نیز اثرات خستگی جسمی شهید صیادشیرازی را تشدید می کرد.
شهادت تعدادی از رزمندگان ارتش، سپاه و بسیج، به خصوص شهادت دو تن از سرداران سپاه (شهید حسن باقری و شهید مجید بقایی) به این خستگی روحی بیشتر دامن میزد. در چنین اوضاع و احوالی و پس از بازدید و بررسی۱۵ ساعتۀ محورهای مختلف عملیات، نزدیک ظهر به همراه شهید صیّادشیرازی به قرارگاه کربلا رسیدیم. ایشان بلافاصله وارد یک دستگاه کانکس، که در محوطۀ قرارگاه وجود داشت، شدند. اینجانب همراه ایشان بودم. به من گفتند: «میروم بخوابم، ساعت۱۱:۰۰ مرا بیدار کنید.»
کد مطلب: 602768
آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/602768/خواب-سه-دقیقه-ای-صیادشیرازی