کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

کرباسچی:

روحانی برای مدیریت کشور سعه صدر ندارد/ کار را به جایی رساند که نمایندگان می روند پیش خاتمی شکایت می کنند

معاون اولی عارف در حد اداره جلسات دولت بود

22 اسفند 1396 ساعت 9:36

ادبیات آقای روحانی و اطرافیانش به سمتی سوق پیدا کرده است که از یک رئیس‌جمهور سخنور و ملبس به لباس روحانیت قابل پذیرش نیست.


گروه سیاسی جهان نیوز: غلامحسین کرباسچی که دوستانش نیمی از مسئولیت های اطراف روحانی را در اختیار دارند، اینک انتقادات کم سابقه ای به روحانی وارد کرده است.

به گزارش جهان نیوز، مشروح گفت‌وگوی روزنامه جمهوری اسلامی با غلامحسین کرباسچی را بخوانید:

بنا بر قول رایج و مشهور، آقای روحانی در سال 92 گزینه مطلوب اصلاح‌طلبان و حتی اصولگرایان معتدل نبود بلکه گزینه مقدور و ممکن بود. طبیعتا شما به عنوان دبیرکل یکی از جریان‌های سیاسی اصلاح‌طلب که در دو دوره انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری از این گزینه مقدور دفاع کرده‌اید، پیش از انتخاب آقای روحانی به عنوان رئیس دولت یازدهم تصوری از روش و منش او در اداره کشور داشتید که او را برای شما به عنوان گزینه قابل دفاع مطرح کرده‌بود. اکنون و بعد از حدود 5 سال از فعالیت روحانی به عنوان رئیس‌جمهور، عملکرد و کارنامه او چقدر با انتظارات و تصورات شما متفاوت و چقدر همخوان است؟
تردیدی نیست که گزینه مطلوب همه ما در سال 92 مرحوم آقای هاشمی بود. امیدوار بودیم ایشان با انتخاب به عنوان رئیس‌جمهور بتواند با تشکیل دولت وحدت ملی، شکاف‌های بوجود آمده بعد از سال 84 و بخصوص بعد از سال 88 را پر کند و همه بتوانیم با سرعت و انگیزه در مسیر منافع ملی حرکت کنیم. پس از برخوردی که با آقای هاشمی شد واقعا گزینه‌ای در سطح و وزن ایشان باقی نمانده بود بنابراین ناگزیر به انتخاب از میان آقایان روحانی و عارف بودیم که هیچکدام هم سابقه فعالیت در پست‌های بالای اجرایی را نداشتند.

آقای عارف معاون اول رئیس‌جمهور دولت‌های ششم و هفتم بود.این سابقه را اجرایی نمی‌دانید؟
معاون اولی در آن دوره در حد اداره جلسات دولت بود نه بیشتر بنابراین نمی‌توانم آن را به عنوان یک سابقه و تجربه اجرایی جدی تلقی کنم. آقای روحانی هم در جدی‌ترین سال‌های فعالیت خود، دبیر شورای عالی امنیت ملی بود که تجربه‌ای اجرایی بحساب نمی‌آید. با این حال در نهایت جمع‌بندی دوستان در سال 92 حمایت از آقای روحانی بود.

آقای روحانی بعد از آنکه مسئولیت دولت را بر عهده گرفت، قابلیت‌های خوبی از خود نشان داد؛ بدرستی تشخیص داد که بحران روابط خارجی، سایه سنگین تحریم‌ها و نزدیک و جدی شدن احتمال بالا رفتن سطح منازعات تا حد جنگ، اولویت کشور است بنابراین بخش زیادی از توان و انرژی خود را صرف حل و فصل این نگرانی کرد. نتیجه اقدامات او هم که کاملا مشخص است؛ یک پیروزی تاریخی برای کشور بود که به نام آقای روحانی و دولت او ثبت شده است.

همه مشکلات کشور ولی در حوزه خارجی نبود. پس از برجام این امیدواری پررنگ شد که آقای روحانی با همان توانایی و روحیه، برای حل مشکلات داخلی هم قدم بردارد و اختلافات داخلی حل شود. واقعیت این است که یکی از ریشه‌های اصلی مشکلات داخلی، اختلاف نظرهایی است که در موارد مختلف و متعدد میان جریان‌های سیاسی وجود دارد و گرفتاری‌های فراوانی برای کشور و مردم به وجود آورده است. امیدواری‌ها در آن مقطع زیاد بود؛ وقتی رئیس‌جمهور و تیم او توانستند با کسانی که صد در صد مقابل ما قرار داشتند به گونه‌ای رفتار کنند که امتیازات خوبی بگیرند، در داخل هم با همان تدبیر و توان، گروهی را جمع کند و با سابقه روابطی که با جناح راست کشور داشت، زمینه حل و مدیریت اختلاف‌ها را فراهم کند. از این توانایی یا استفاده نشد یا آقای روحانی به علت اشتغالات زیاد نتوانست به این مهم بپردازد و متاسفانه این غفلت همچنان هم ادامه دارد.

در برخی موارد هم آقای روحانی به نظر می‌رسد سعه صدر لازم برای مدیریت کشور را بخرج نمی‌دهد گرچه اینکه در یک سخنرانی مخالفان دولت را بی‌عقل خطاب کنیم موضوع چندان مهمی نیست ولی همین تاثیر تخریبی زیادی دارد و مخالفان را به واکنش وا می‌دارد.

آیا آنچه شما غفلت از حل و فصل اختلافات داخلی با استفاده از توانایی‌های رئیس‌جمهور نامیدید ربطی به تبار و سوابق محافظه‌کارانه آقای روحانی ندارد؟
من تا به حال مستقیما با ایشان صحبت نکرده‌ام ولی شاید آقای روحانی پیش خودش فکر می‌کند وقتی توانستم در مورد مسئله‌ای مثل برجام به موفقیت دست پیدا کنم، نق زدن برخی افراد در داخل به بهانه‌های مختلف چندان مهم نیست. همین کم اهمیت قلمداد کردن البته باعث شده آقای روحانی تلاشی برای حل اختلافات بخرج ندهد ولی دیدیم که همین نقدها و به اصطلاح نق‌زدن‌ها حتی دستاورد بزرگی مانند برجام را هم تحت الشعاع قرار داده است.

یکی از نقایض دولت آقای روحانی این است که علیرغم شخصیتهای برجسته‌ای که حکم گرفته‌اند ولی هیچ وقت یک رئیس دفتر توانمندومناسب که بتواند خلاء‌های رسانه‌ای را پر کند در کنار خودش نداشته و به تنهایی این کار مهم و پیچیده را بر عهده گرفته است. همه جای دنیا روسای جمهور، سخنگو یا سخنگوهای حرفه‌ای و کارکشته‌ای دارند ولی سخنگوی روحانی، آقای نوبخت است که جداازاحترام تمامی که برای شخص ایشان قائلیم ولی به هیچ وجه سخنگوی مناسبی برای این دولت نیست بویژه بااین همه زبان وقلم آخته که شب وروزعلیه دولت فعالند ایشان در جایگاه سخنگویی دولت هم اصلا هیچ نقش برجسته‌ای ایفانمیکند.

در حالی که در دولت‌های مرحوم آقای رفسنجانی یا دولت‌های هفتم و هشتم، وزرایی وجود داشتند که اگرهم در جایگاه سخنگویی دولت نبودند ولی با موضع‌گیری‌های درست، بخش زیادی از فشارها علیه رئیس‌جمهور و دولت را خنثی می‌کردند.

می‌خواهید بگوئید وزرای آقای روحانی از او دفاع نمی‌کنند؟
کلی‌تر از این. یکی از بزرگترین انتقادهای من به آقای روحانی از همان ابتدای دولت یازدهم افرادی بود که برای حضور در کابینه از آنها دعوت کرد.

در واقع آقای روحانی یک مجموعه‌ای را به عنوان هیات وزیران دور هم جمع کرد که نه سهم بندی طبیعی سیاسی در آن رعایت شده بود نه در تشخیص توانایی‌های افراد درست عمل کرد. با وجودهیاتهای عریض وطویلی که گفته شد برای انتخاب کابینه تشکیل شده و مصاحبه‌های فراوان و حساسیت‌های ظاهری، خروجی وزرا همان‌هایی بود که از ابتدا هم گفته می‌شد.

مشکل انتخاب افراد هم در دولت یازدهم و دولت دوازدهم تا حدود زیادی معلول بکار گرفتن الگوی گفتگو در داخل یک کاد ربسته مدیریتی بود. اگر ایشان با مقام رهبری، شورای نگهبان، مجلس، نهادهای نظامی و امنیتی وارد گفتگو می‌شد می‌توانست در مورد افراد موردنظرش به یک وفاق واقعی و نه وفاق اجباری برسد.

به نظر شما ضعیف‌ترین انتخاب‌های آقای روحانی چه کسانی بودند؟
فکر می‌کنم به غیر از دوسه نفر به بقیه انتخاب‌های آقای روحانی ایرادات جدی وارد است.

در هر دو دولت؟
به نظرم فرق نمی‌کند. مثلا جایگزینی برخی وزرا از نظر من با هیچ منطقی توجیه نمی‌شود. وقتی به وزیر قبلی و جدید نگاه می‌کنیم تنها تفاوت این این است که با هم ده سال اختلاف سنی دارند آیا این یعنی وزیر جدید توان کافی را برای تطابق با سرعت فراوان تغییرات دانش،صنعت،تجارت یا اقتصاد در جهان دارد؟ در دنیایی که مدیران برترین کمپانی‌ها خودشان پس از تنها چند سال مدیریت، کناره‌گیری می‌کنند تا فرصت برای حضور مدیران جوان‌تر و که قدرت انطباق بیشتری با تغییرات دارند، فراهم شود چرا در کشور ما دولت یازدهم جمهوری‌اسلامی از همان مدیرانی استفاده کند که در دهه اول انقلاب نیز وزیر بوده‌اند؟

حرف من بر سر صداقت و تعهد افراد نیست. در اینکه آقای وزرای دولت بسیار صادق و محترمند، تردیدی نیست ولی آیا از میان 40 میلیون نفری که بعد از سال60 از دانشگاه‌ها فارغ‌التحصیل شده‌اند نمی‌توانیم در بدنه اجرایی و مدیریتی کشور استفاده کنیم؟ مرور سال‌های نخست انقلاب بخوبی نشان‌می‌دهد تجربه استفاده از مدیران جوان نه تنها ناموفق نبوده بلکه می‌توان از آن دوران به عنوان یکی از موفق‌ترین دوره‌های مدیریتی کشور یاد کرد. برخی از وزرای فعلی در کابینه مهندس موسوی هم حضور داشتند و از جمله جوان‌ترین و موفق‌ترین وزرا هم بودند ولی استفاده از همان افراد در کابینه دولت یازدهم واقعا نمی‌تواند توجیه داشته باشد و کابینه اول و حتی دوم آقای روحانی را کابینه‌ای فرسوده کرده است.

من به خاطر دارم زمانی که من با حدود 30 سال سن استاندار اصفهان بودم، حداقل ده استاندار دیگر نیز در کشور تقریبا همسن من بودند و این در حالی بود که کشور درگیر بحران‌ها و مشکلات فراوانی هم بود که مشکلات فعلی در مقایسه با آن‌ها بسیار کوچک است. توان، دانش، اطلاعات و ارتباطات جوانان امروز قطعا از نسل اول انقلاب بیشتر است پس چرا الان در دهه چهارم انقلاب از این نیروها استفاده نمی‌کنیم؟

در ضرورت استفاده از نیروهای جوان تردیدی نیست اما خروجی شما و دوستانتان در فهرست شورای شهر و روستا و مجلس که با شعار استفاده از نیروهای جوان انتخاب شدند،قابل دفاع است؟
بالاخره ما هم نقطه ضعیف و اشتباهاتی داریم ولی به این واقعیت هم باید توجه کرد که در کشور ما فاکتورهای متعددی در انتخاب افراد برای حضور در فهرستی مانند فهرست مجلس یا شورای شهر نقش دارند. به عنوان مثال تشخیص و تائید صلاحیت‌ها از جمله عوامل بسیار تاثیرگذار است. این تاثیر حتی در انتخابات شوراهای شهر و روستا هم بچشم می‌خورد چرا که نامزدها باید توسط نمایندگان مجلس تایید شوند که خود آن‌ها قبلا توسط شورای نگهبان تایید شده‌اند. با این حال من اذعان دارم که لیست امید، ایده‌ال نیست اما آقای روحانی با همین افراد هم نمی‌تواند کار کند تا جایی که 70 نفر از اعضای فراکسیون امید چند روز قبل در دیدار با رئیس دولت اصلاحات گلایه کرده‌اند که رئیس‌جمهور یا وزرا به ما وقت نمی‌دهد تا با آن‌ها جلسه و دیدار داشته‌باشیم! این یعنی آقای روحانی و دولتش از عقبه و افراد همسو با خود نیز بدرستی استفاده نمی‌کنند. آقای هاشمی به استناد خاطراتش و اسنادی که حتما در دفتر ریاست‌جمهوری ثبت شده‌است یکی از وقت‌گیرترین کارهایش، دیدار و جلسه با نمایندگان مجلس بود. من نمی‌گویم آقای روحانی باید مثل مرحوم هاشمی عمل کند یا اصلا می‌تواند چنین مدلی را تکرار کند اما دستکم این است که باید ارتباطش را با جناح‌ حامی خود حفظ و تقویت کند. فهرست امید در مجلس حدود 100 نفر هستند و هر ضعف و عیبی هم داشته‌باشند نسبت به دیگر نمایندگان به دولت نزدیک‌ترند و خط فکری و سیاسی مشابهی با دولت دارند ولی دولتمردان بنای همکاری با آنان را ندارند. متاسفانه وزرا و دیگر دولتمردان هم همین روحیه را پیدا کرده‌اند تا جایی که حتی ادبیات آقای روحانی و اطرافیانش به سمتی سوق پیدا کرده است که از یک رئیس‌جمهور سخنور و ملبس به لباس روحانیت قابل پذیرش نیست. در دولت‌های نهم و دهم شاید با اعتبار شخصیت و تبار رئیس‌جمهور وقت چندان عجیب نبود که ادبیات رسمی دولت، ادبیاتی کوچه‌بازاری و سخیف باشد اما از آقای روحانی و دولت او انتظارها بسیار بالاتر است. متاسفانه رسم غلطی که سال‌هاست در کشور باب شده و مسئولان دولتی از جمله روسای جمهور باید دائما سخنرانی کنند باعث شده، بستر و احتمال رواج چنین ادبیاتی بیشتر فراهم شود. آیا یکی از روسای جمهور ما فکر کرده چرا باید اینقدر در مناسبت‌ها باربط و بی‌ربط سخنرانی کند؟ آیا بهتر و لازم نیست به جای این همه سخنرانی‌های تکراری و کلیشه‌ای مثلا آقای روحانی بعد از اتفاقات دی ماه بدون دوربین و رسانه‌ها و... به زندان‌هامی‌رفت و با دستگیرشدگان شخصا ملاقات می‌کرد؟ مسئولان وزارت کشور بارها تصریح کردند تجمعات مربوط به سپرده‌گذاران موسسات غیرمجاز یکی از بسترهای اتفاقات دی ماه بوده مگر دولت نمی‌گوید 20 هزار میلیارد تومان به سپرده‌گذاران موسسات غیرمجاز پرداخت کرده است پس این تجمعات برای چه بود؟ آقای روحانی نباید این سوالات را پیگیری کند؟ چرا سفرهای استانی دولت بدون هیچ تغییر مشهودی نسبت به سال‌های قبل تکرار می‌شود؟ چرا آقای روحانی مدل رفتاری با مردم را اصلاح نکرده است؟ در واقع حرف من این است که آقای روحانی باید یک رئیس‌جمهور سواره و پا به رکاب باشد. نشستن در مرکز و اداره از دور جواب نمی‌دهد.

از این موضوع پلی بزنم به پیشنهاد گفتگوی ملی. چندی قبل برخی فعالان سیاسی اصلاح‌طلب پیشنهاد دادند دولت آغازگر گفت‌وگوی ملی باشد چرا که حل مشکلات بزرگ اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشور بدون رسیدن به وفاق ملی ممکن نیست. اما این پیشنهاد از سوی برخی دیگر از چهره‌های سیاسی از جملهخود شما چندان با اقبال مواجه نشد. چرا؟
من برای اولین بار در یکی از جلساتی که با ایشان در اوائل دولت یازدهم داشتیم، پیشنهاد دادم مدل گفتگوی با خارجی‌ها را در داخل هم برای حل اختلافات استفاده کند. به عقیده من این کار واقعا در داخل سخت‌تر از مذاکرات برجام نبود چرا که دسته‌بندی‌ها و جناح‌های اصلی کاملا مشخص است و آقای روحانی می‌توانست با گفت‌وگو اختلاف‌ها را کم کندولی از این پیشنهاد استقبال نشد. آقای روحانی اگر قصد داشت در داخل کشور به وفاق ملی دست پیدا کند نیاز به تعریف ماموریت برای جمعی از فعالان خبره سیاسی داشت تا فارغ از مسئولیت‌ها و محدودیت‌های دولتی باب گفت‌وگو را باز کنند. ایشان اما همان سال اول جلسه‌ای تشکیل داد با حضور نمایندگان جریان‌ها و جناح‌های سیاسیمختلف و قول داد این نشست‌ها ادامه پیدا کند ولی هرگز تکرار نشد. در حالی که اگر ایشان به عنوان رئیس‌جمهور به صورت مستمر چنین جلساتی تشکیل می‌داد قطعا زمینه همکاری‌های داخلی افزایش پیدا می‌کرد و مقاومت‌ها در حد قابل ملاحظه‌ای کم می‌شد.

امروز در دانش مدیریت این به عنوان یک اصل پذیرفته شده که برای اجرای موفق یک قانون، طرح و.... باید با تمام کسانی که از اجرای این طرح تاثیر می‌گیرند اعم از تاثیر مثبت یا منفی، به صورت مستقیم و اقناعی ارتباط برقرار کرد و آنها را نسبت به فوائد کلان اجرای آن طرح توجیه کرد. اگر آقای روحانی سخت‌ترین منتقدان و مخالفانش را جمع می‌کرد و با آنها گفتگو می‌کرد البته به دور از تبلیغات و پشت درهای بسته، می‌توانست حداقل بخشی از آنها را با خود همراه و مقاومت‌ها را کم ‌کند ولی ایشان از این روش استفاده نکرد. اگر آقای روحانی توانسته بود بین دولت، شورای نگهبان و... وفاق بوجود آورد قطعا سطح نمایندگانی که به مجلس راه می‌یافتند از آنچه اکنون شاهد هستیم، بالاتر بود. به همین خاطر معتقدم بخشی از ضعف فهرست امید و شورای شهر معلول عدم موفقیت دولت در ایجاد وفاق ملی و کاستن از مقاومت‌ها است.

فقدان این وفاق و عدم موفقیت دولت در کاستن از مخالفت‌ها تنها در حوزه سیاسی اثرگذار نبوده و باعث شده دولت جسارت و شجاعت لازم را برای اصلاحات اقتصادی هم نداشته باشد. به همین خاطر می‌بینیم علی‌رغم نیاز شدید اقتصاد کشور به اصلاحات ریشه‌ای و بنیادین، چون دولت خود را در اجرای این اصلاحات تنها می‌بیند حاصر نیست هزینه‌های آن را تقبل کند. اگر آقای روحانی می‌توانست در بالاترین سطح با مقام رهبری، مجلس، قوه قضائیه و نهادهای انقلابی که باالاخره بخش زیادی از اقتصاد را در اختیار دارند، وفاق مناسب را ایجاد کند، قطعا هم‌افزایی لازم برای تصمیمات شجاعانه در حوزه اقتصاد فراهم می‌شد. اتخاذ و اجرای تصمیمات اقتصادی شجاعانه و جسارت‌آمیز کار دولت به تنهایی نیست و نیازمند همدلی و همراهی در تمام سطوح حاکمیت و حتی جناح‌های سیاسی است. نبود این همراهی باعث شده بسیاری از اقدامات لازم انجام نشود و گره‌های اقتصادی پیچیده‌تر شود. نمونه‌ها در این حوزه کم نیستند؛ ادامه پرداخت یارانه نقدی، عدم اصلاح نرخ ارز و... از جمله بارزترین مسائلی هستند که فقدان وفاق ملی و ضعف دولت در ایجاد همراهی میان تمام ارکان حاکمیت و جناح‌های سیاسی، اجرای آن‌ها را به تعویق انداخته است.
 


کد مطلب: 598604

آدرس مطلب: https://www.jahannews.com/news/598604/روحانی-مدیریت-کشور-سعه-صدر-ندارد-کار-جایی-رساند-نمایندگان-می-روند-پیش-خاتمی-شکایت-کنند

جهان نيوز
  https://www.jahannews.com