دکتر داوری شأن و ماهیت و جایگاه علوم انسانی را برای تجدد و دنیای مدرن مانند جایگاه «علم کلام» برای عالم اسلامی معرفی میکند و آن را متناسب با قدرت و نظم و تاریخ تجدد میداند. برای همین هم صفت اسلامی را برای علوم انسانی مدرن، با تردید و اشکال تلقی کرده راه احتیاط پیش میگیرد. از آن طرف در صحنه سیاست ، شیخ «صاحب منصب» در جشنواره خوارزمی درست بر عکس این دیدگاه از بی طرفی علم در اسلامی بودن یا نبودن سخن میگوید.
جهان نیوز - دکتر موسی نجفی*: این روزها از یادداشت دکتر رضا داوری اردکانی در مورد علوم انسانی اسلامی تفسیرهای فراوان و متناقضی میشود و این مهم تا آنجا ادامه یافته که از حوزه فلسفه و درس و بحث گذشته و به سخن دولتمردان و بالطبع محافل سیاسی و رسانهها هم کشیده شده است. آنچه بیشتر از همه گفته میشود جدید و عحیب بودن این دیدگاه و مثلاً تغییر فکری فیلسوف ضد غرب دهههای اخیر ایران یعنی دکتر داوری است! در این زمینه تذکر چند ملاحظه و نکته خالی از فایده نخواهد بود:
1- دیدگاه مطرح شده از سوی استاد داوری مطلب جدیدی نیست و ایشان در سالیان اخیر بارها در این مورد سخن گفتهاند ؛ یک نمونه آن مقدمهای است که ایشان بر کتاب «فلسفه تحول تاریخ» زدهاند و از دشواری این راه سخن گفتهاند.
2- این گفته اخیر ایشان در مورد علوم انسانی اسلامی آنگاه بیشتر قابل فهم خواهد بود که در کنار سایر نظرات دکتر داوری راجع به غرب و تجدد و علم خوانده شود و البته گزینشی و ابتر نمیتوان از آن نتیجه گرفت.
3- هر چند فیلسوف عزیز ما در فهم سیاسی و تیز هوشی و قافیه را نباختن گوی سبقت را نه تنها از فلسفهخوانها بلکه از سیاستمداران معاصر هم ربوده ولی سیاسی جلوه دادن این دیدگاه و مهمتر از آن ابعاد سیاسی دادن به آن هم برای مصارف جناحی و حتی لیبرالیسم دولتی کاری شتابزده و نادرست و ناپخته است.
4- رعایت نکردن موارد مذکور و استفاده غیر علمی و ابزاری از این نقطهنظرات، مثل استفاده کردن سوار کار نابلدی است که سوار اسب به ظاهر رام ولی باطناً سرکش شده است و ادامه چنین سواری مسلماً عافیتخواهی نخواهد بود۰
5- دکتر داوری شأن و ماهیت و جایگاه علوم انسانی را برای تجدد و دنیای مدرن مانند جایگاه «علم کلام» برای عالم اسلامی معرفی میکند و آن را متناسب با قدرت و نظم و تاریخ تجدد میداند. برای همین هم صفت اسلامی را برای علوم انسانی مدرن، با تردید و اشکال تلقی کرده راه احتیاط پیش میگیرد. از آن طرف در صحنه سیاست ، شیخ «صاحب منصب» در جشنواره خوارزمی درست بر عکس این دیدگاه از بی طرفی علم در اسلامی بودن یا نبودن سخن میگوید و روزنامه دیگر ذوق زده عکس و تیتری می زند که نصفش حکیم است و نیمه باقیماندهاش حاکم!!
6- هر چند عطف توجه دولتمردان و البته یک جناح سیاسی به نظرات دانشمندان و فیلسوفان را باید ارج نهاد و از این جنبه ، کم توجهی جناح مقابل به اینگونه آراء، قابل انتقاد و حتی سرزنش و توبیخ است ؛ ولی اگر نظرات علمی دانشمندان و مردان فکر را دستمایه روزمرگی و شعارها و وزن کشیهای سیاسی بنمائیم، این عمل میتواند به همان اندازه (نادیده گرفتن عالمان) نادرست و قابل سرزنش باشد!
البته در این میان جای یک سؤال یا بهتر است بگوییم یک «شبهه» باقی میماند؛ رویکرد اصلاح طلبانه به مردان علم و اندیشه مثل رفتن به سوپر مارکت نیست که هر از چند گاهی یکی را انتخاب و یکی را نادیده بگیرید؛ متفکران میوههای فصلی نیستند که هر کدام را در حال و هوای ماهی از سال میل بفرمایند و بعد فراموششان کنند ؛ از طرفی تناول توامان میوهها نیز برای گوارشهای ضعیف ، «ثقل معده و روده» به همراه خواهد آورد، لذا سیر از عبدالکریم سروش تا رضا داوری یا مصرف توامان و البته نیمهکاره و کال و ناپخته این آرا ممکن است تداعی ثقل مذکور برای هاضمه ضعیف باشد.
در پایان چند نکته دقیق و انذار علمی که دکتر داوری در ابعاد این بحث سال ۱۳۹۴ در مقدمه کتاب «فلسفه تحول تاریخ» مرقوم نمودهاند را متذکر میشوم:
- همه علوم جدید، علم عالم جدید و حامل روح تجدند .
- علوم انسانی جدید همگی به عهد تجدد تعلق دارند و روح تجدد در آنها ساری است و از این جهت فیزیک و جامعهشناسی با هم تفاوت ندارند.
- اکنون چیزی که در مورد تاریخ معاصر اسلام و آینده آن اهمیت دارد انتظار گشایش افق دینی و بیداری اسلامی به صورت تفکر معنوی و طرح سیاستهای خردمندانه و اخلاقی است و نه صرف تمنی و خواست و تصمیمهای رسمی... اگر عهد دینی تجدید شود و امت و مجتمع دینی پدید آید صورت و غایت و حدود علم هم دگرگون میشود. رجوع به گذشته علم برای طراحی آینده آن کار مهم و در جای خود ضروری است و باید از نخستین قدمهایی که در راه ایجاد تحول در علوم انسانی برداشته شده است استقبال کرد.
«نقل از یادداشت دکتر رضا داوری بر مقدمه کتاب فلسفه تحول تاریخ - نوشته موسی نجفی - ص ۱ تا ص۶ - انتشارات موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران - ۱۳۹۴»
*عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
منبع:صبح نو