جمعه ۱۰ فروردين ۱۴۰۳ - 29 Mar 2024
 
۰
چرا نهادهای تاریخ‌نگاری صوت و فیلم‌های دهه 60 را منتشر نمی‌کنند؟

ماجرای اقدامات شهید لاجوردی برای تفریح زندانیان

سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ ساعت ۲۰:۲۸
کد مطلب: 589348
انتشار فیلم تقطیع شده جلسه خبرگان انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری توسط ضدانقلاب، اشتباه بودن رویه چند دهه‌ای ما در سانسور اسناد را اثبات نکرد؟ تجربه موفق «قائم‌مقام» درباره آیت‌الله منتظری چطور؟ چرا ما نباید درباره اعدام 67 و جلسه خبرگان 68 فیلم و صوت منتشر کنیم و مستند بسازیم؟ آیا واقعاً چهل سال پس از پیروزی انقلاب، تنها صوتی که قابلیت انتشار دارد شنود مکالمه تلفنی شاه با علی امینی یا شنود تلفن منزل آیت‌الله طبسی است؟
ماجرای اقدامات شهید لاجوردی برای تفریح زندانیان
به گزارش جهان نيوز؛ دیشب حسین شریعتمداری در برنامه جهان‌آرا از تحولات فکری و عقیدتی احسان طبری حرف زد. از جلسات متعدد چندماهه با طبری و بازگشتش از الحاد عمیق و چند دهه‌ای و البته بار هم پاسخ به شبهه تکراری و خنده‌دار آمپول اعترافات.
 
می‌گفت وقتی به طبری گفتم میگویند به تو آمپولی زده‌اند که این حرف‌ها را زده‌ای جواب داد این‌ها که میگویند جمهوری اسلامی ازنظر علمی عقب‌افتاده است، پس چطور توانسته چنین آمپولی بسازد که بقیه ندارند؟ دوم اینکه گیرم چنین آمپولی باشد، آمپول که استدلال نمی‌آورد! شریعتمداری در آخر هم خواهش کرد برادران و نهادهایی که این صوت‌ها را در اختیاردارند به‌عنوان یک سند مهم تاریخی آن را منتشر کنند.
 
امثال طبری در تاریخ جمهوری اسلامی کم نیستند. خصوصاً در دهه 60 کم نیستند ضدانقلاب‌هایی که پس از دستگیری، با بحث‌های اقناعی به اشتباهاتشان پی برده‌اند و اعلام هم کرده‌اند. فرقانی‌ها، آرمان مستضعفین، اعضای رده‌های مختلف سازمان منافقین. آن‌ها که آن سال‌ها در زندان بوده‌اند فارغ از اینکه کدام سوی نرده بوده‌اند، خاطرات خوب و مفصلی از میزگردهای تحلیلی و جلسات بحث درباره مسائل مختلف عقیدتی و تحلیلی سیاسی دارند. اغلب این جلسات هم توسط نوار کاست و مهم‌ترهایشان توسط دوربین فیلم‌برداری ضبط‌شده‌اند.
 
در این سال‌ها ضدانقلاب تاریخِ زندان‌های جمهوری اسلامی را آن‌گونه که خودخواسته روایت کرده، راست و دروغ را به‌هم‌بافته و تصویرسازی تاریخی خود را ارائه داده است. در این تصویرسازی‌های غلوآمیز دادستان، بازپرس و حاکم شرع را افرادی سطحی و خشن تصویر کرده که تلاششان این است هرچه بیشتر بر زندانیان سخت بگیرند و تا می‌توانند اعدام کنند؛ اما آیا واقعیت زندان‌های جمهوری اسلامی در دهه شصت این است؟
 
نسل جوان ما وقتی واژه «تواب» را می‌شنود جز اعتراف گیری اجباری و تخیلاتی که ضدانقلاب در این سال‌ها گفته و منتشر کرده چه چیزی به ذهنش می‌رسد؟ چرا تابه‌حال کسی نباید صوت میزگردهای تحلیلی منافقین یا فرقان و بحث‌های جدی استدلالی آن‌ها را بشنود تا یک‌بار هم که شده متوجه مفهوم واقعی «تواب» بشود؟ نسل جوان باید طبریِ توبه کرده را، توابین فرقان و منافقین را ببینید و بشنود، تحول روحی و فکری‌شان را به چشم ببیند و لمس کند تا بفهمد به قول احسان طبری آمپولی هم اگر هست، آمپول که استدلال نمی‌آورد! وگرنه تا وقتی‌که این‌ها را نبیند، فکر می‌کند «تواب» یعنی کسی مثل فلان متهم فتنه 88 که برای کاهش محکومیتش پشت تریبون آمده و چهارکلام حرفِ نمایشی زده و بعد از اتمام زندانش هم راه قبلی را ادامه داده است. چرا چنین فکری می‌کند؟ چون ماجرای آن عضو جوان منافقین را نشنیده که قرار بود چند ماه بعد آزاد شود، ولی چون توبه کرده بود به تروری اعتراف کرد که کسی جز خدا از آن خبر نداشت و به خاطر همان اعدام شد. چرا اعتراف کرد؟ چون به قول خودش می‌خواست پاک شود.
 
تعارف را کنار بگذاریم. واقعاً شهید لاجوردی آن چهره خشن و بی‌رحم و شکنجه‌گری است که ضدانقلاب در این سال‌ها تصویر کرده یا آن رفیق صمیمی که توابین فرقان و منافقین در تشییع‌جنازه‌اش بر سر و سینه می‌زدند؟ چرا نسل جوان ما باید روایت‌های دروغ ضدانقلاب درباره شکنجه و خشونت و امثال این‌ها را بشنود ولی تابه‌حال نشنیده شهید لاجوردی شب عید نوروز با گل و شیرینی که از جیب شخصی‌اش خریده زندانیِ محکومی که در زندان است را بدون هماهنگی قبلی نزد خانواده‌اش می‌برد؟ چرا نباید ماجرای اقدامات مثبت شهید لاجوردی درباره تفریح و اشتغال زندانیان اوین را بشنود تا متوجه شود تعبیر «هتل اوین» ناظر به این کارها بوده، نه ناظر به شکنجه زندانیان؟!
 
وقتی نسل جوان دروغ‌های ضدانقلاب درباره بازجو و دادستان را می‌شنود، وقتی صوت و فیلم‌های تقطیع شده ضدانقلاب دارد تاریخ و روایت تاریخی ذهنش را شکل می‌دهد، چرا ما روایت واقعی را منتشر نکنیم؟ چرا ما نباید صوت میزگردهای فرقان و منافقین را منتشر کنیم؟ صوت و فیلم‌هایی که شنیدن و دیدن یک دقیقه و یک فریمشان می‌تواند معادلات ذهنی نسل جوان درباره تاریخ انقلاب را شکل دهد و خیلی از شبهات و دروغ‌های ضدانقلاب را از بیخ و بن نابود کند. چرا صوت صحبت‌های ساعت ده شب تا چهار صبح حاکم شرع با منافقی که قرار است صبح اعدام شود را منتشر نکنیم که تمام سعی‌اش این است که جوان بیست‌ساله‌ی اعدامی توبه کند تا خدا را پاک ملاقات کند؟
 
کدام صلاح و مصلحت یا معذوریتی پس از سی سال و چهل سال هست که مانع انتشار این اسناد است؟ مسئولان نهادهای تاریخی جمهوری اسلامی که همیشه در پاسخ گفته‌اند «نه در این شرایط به صلاح نیست منتشر شود، ممکن است سوءاستفاده شود» تابه‌حال به این فکر کرده‌اند که از عدم انتشار این اسناد چقدر سوءاستفاده شده؟ یعنی ضدانقلاب دیده هرچقدر بزرگ و تخیلی دروغ بگوید بازهم جمهوری اسلامی و نهادهای تاریخی‌اش جوابی نمی‌دهند و به همین خاطر روزبه‌روز دروغ‌های تاریخی‌اش بزرگ‌تر و شاخ‌دارتر شده؟
 
انتشار صوت دیدار آیت‌الله منتظری راجع به اعدام‌های 67 و سوءاستفاده ضدانقلاب را به خاطر دارید؟ انتشار فیلم تقطیع شده جلسه خبرگان انتخاب آیت‌الله خامنه‌ای به رهبری توسط ضدانقلاب، اشتباه بودن رویه چند دهه‌ای ما در سانسور اسناد را اثبات نکرد؟ تجربه موفق «قائم‌مقام» درباره آیت‌الله منتظری چطور؟ چرا ما نباید درباره اعدام 67 و جلسه خبرگان 68 فیلم و صوت منتشر کنیم و مستند بسازیم؟ آیا واقعاً چهل سال پس از پیروزی انقلاب، تنها صوتی که قابلیت انتشار دارد شنود مکالمه تلفنی شاه با علی امینی یا شنود تلفن منزل آیت‌الله طبسی است؟
 
چرا نهادهای تاریخی و حتی امنیتی درب آرشیوهای ارزشمندشان را نباید باز کنند؟ اساساً فلسفه‌ ضبط این صوت و فیلم‌ها چه بوده؟ غیرازاینکه اگر ده سال و بیست سال بعد کسی با بهانه کردن فلان پرونده و ماجرای تاریخی علیه جمهوری اسلامی جوسازی کرد، این صوت و فیلم را منتشر کنیم تا تاریخ تحریف نشود؟
 
امسال انقلاب وارد چهل‌سالگی می‌شود. کاش نهادها و بنیادها و مؤسسات تاریخ‌نگاری انقلاب، به‌جای همایش و سمینار و ویژه‌نامه‌های کلیشه‌ای تصمیمی جدی بگیرند.

منبع:رجانیوز
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *