جمعه ۷ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 26 Apr 2024
 
۰

مرز رابطه ميان مؤمنان با كفّار چيست؟

چهارشنبه ۲۹ آذر ۱۳۹۶ ساعت ۰۸:۴۰
کد مطلب: 574709
در اسلام تأثيرپذيرى، خودباختگى، تملّق، اطاعت، تحقير و ذلت ‏پذيرى اهل ايمان از كفار و طاغوت ممنوع است، قرآن مي فرمايد: خدا و رسول و اهل ايمان عزيز و شكست ناپذيرند.
مرز رابطه ميان مؤمنان با كفّار چيست؟
به گزارش جهان نيوز، در اسلام تأثيرپذيرى، خودباختگى، تملّق، اطاعت، تحقير و ذلت ‏پذيرى اهل ايمان از كفار و طاغوت ممنوع است، قرآن مي فرمايد: خدا و رسول و اهل ايمان عزيز و شكست ناپذيرند. «للّه العزّة و لرسوله و للمؤمنين»(منافقون، 8.) امّا اين به معناى قطع رابطه كلى نيست، زيرا:

1. حضرت سليمان به بلقيس كه پادشاه كافرى بود، نامه نوشت. «انّه من سليمان و انّه بسم اللّه الرّحمن الرّحيم»(نمل، 30)

2. ابراهيم خداپرست با نمرود كه ادعاى الوهيت داشت، احتجاج كرد. «ألم ‏تر الى الّذى حاجّ ابراهيم فى ربّه»(بقره، 258)

3. پيامبر(ص) به سران كفر نامه نوشت.

4. حضرت علي ‏عليه السلام و امامان معصوم، با نامه‏ ها و نشست‏ها و احتجاجاتى كه با مخالفان و رقباى خود داشتند آنها را دعوت به حق واز ظلم وستم و بي عدالتى منع كرده و هشدار مي دادند.
بنابراين، رابطه‏ اى در حد و مرز دعوت به حق، احتجاج و جدال‏ نيكو و موعظه و امر به معروف يا انتقاد و توبيخ يا محكوم كردن و افشاگرى افكار و عملكرد نااهلان رو در رو يا با نامه و يا با هر وسيله‏ ى ديگر، مانعى ندارد. نمونه‏ ى آن را در نامه امام خمينى به رئيس كمونيست‏ها - گورباچف - كه در زمان خود ابرقدرت شرق بود، مشاهده مي كنيم، در اين‏گونه ارتباطات هيچ‏گونه تحقير و ذلت‏ پذيرى، سازش و مداهنه، التماس و خودباختگى به چشم نمي خورد؛ بلكه اين ارتباطات برخاسته از ايمان سرشار و يقين و جرأت و عمل به وظيفه مي باشد.

امامان ما با دشمنان سرسخت خودشان به گفتگو مي نشستند. مرحوم طبرسى، احتجاجات امامان معصوم را قرنها قبل گردآورى كرده است. شايد بتوان گفت؛ بيشترين رونق اين نشستهاى علمى اهل‏ بيت با مخالفان در زمان حضرت رضاعليه السلام و با جلساتى كه مأمون تشكيل مي داد، بود. اكنون كه سخن به اينجا رسيد به يكى از اين گفتگوها اشاره كنم:

يكى از فرقه‏ هايى كه نامشان در كنار يهود و نصارا و مجوس در قرآن آمده، فرقه ‏ى صابئين است. عمر صابئى كه دانشمندى قوى و جسور بود، رهبرى اين گروه را عهده‏ دار بود و بارها با امام رضاعليه السلام بحث كرده بود.

در يكى از اين جلسات، استدلال امام رضاعليه السلام به گونه ‏اى بود كه رهبر صابئين اقرار كرد كه با اين بيان در همين حال قلبم نرم شده است. «الآن لان قلبى»
در اين هنگام صداى اذان بلند شد، امام جلسه را ترك كرد. به امام عرض كردند، اين جلسه مهم‏ترين جلسات تاريخ است، ادامه بدهيد تا كار اين دانشمند يكسره شود، فرمود: نماز اول وقت بر تشكيل هر جلسه‏ اى اولويت دارد.

منبع:(كتاب پرسش ها وپاسخ هاي قرآني.حجة الاسلام قرائتي)
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *