به گزارش جهان نيوز، امام كه وصاياي پيامبر را درباره ي امانتهاي مردم مو به مو عمل كرده بود، كاري جز فراهم ساختن اسباب حركت خود و بستگانش به مدينه نداشت،لذا به آن گروه از مؤمنان كه آماده ي مهاجرت بودند پيغام داد كه مخفيانه از مكه خارج شوند و در چند كيلومتري شهر، در محلي به نام «ذو طوي» توقف كنند تا قافله ي امام به آنان برسد. اما حضرت علي (ع)با اينكه چنين پيغامي به آنان داده بود، خود در روز روشن بار سفر بست و زنان را با كمك ايمن فرزند ام ايمن سوار بر كجاوه كرد و به ابو واقد گفت: «شتران را آهسته بران زيرا زنان، توانايي تند رفتن ندارند».
ابن شهر آشوب مي نويسد:
عباس از تصميم علي (ع) آگاه شد و دانست كه مي خواهد در روز روشن و در برابر ديدگان دشمنان مكه را ترك گويد و زنان را همراه خود ببرد، از اين رو فوراً خود را به علي (ع) رساند و گفت: محمد (ص) مخفيانه مكه را ترك گفت و قريش براي يافتن او تمام نقاط مكه و اطراف آن را زير پا نهادند؛تو چگونه مكه را با اين عايله در برابر چشم دشمنان ترك ميگويي؟ نمي داني كه تو را از حركت باز مي دارند؟
علي (ع) در پاسخ عمومي خود گفت: شبي كه با پيامبر (ص) در غار ملاقات كردم و دستور داد كه با زنان هاشمي ازمكه مهاجرت كنم به من نويد داد كه از اين پس آسيبي به من نخواهد رسيد. من به پروردگارم اعتماد و به قول احمد (ص) ايمان دارم و راه او با من يكي است؛ پس در روز روشن و در برابر ديدگان قريش مكه را ترك مي گويم!
او نه تنها به عموي خود چنين پاسخ داد، بلكه هنگامي كه ليثي هدايت شتران را بر عهده گرفت و براي اينكه كاروان را زودتر از تيررس قريش بيرون ببرد بر سرعت شتران افزود، امام (ع) او را از شتاب كردن بازداشت و گفت: پيامبر (ص) به من فرموده است كه در اين راه آسيبي به من نخواهد رسيد. سپس هدايت شتران را خود بر عهده گرفت.
منبع:فروغ ولايت آيت الله سبحاني ص63