شنبه ۱ ارديبهشت ۱۴۰۳ - 20 Apr 2024
 
۰

سهل‌ انگاری دیوان محاسبات در نظارت بر دولت

دوشنبه ۲۹ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۲۳:۰۳
کد مطلب: 566912
يك رفتار مهربانانه‌تري در نظارت ديوان حاكم شده و حساسيت‌ها به حداقل رسيده است.
سهل‌ انگاری دیوان محاسبات در نظارت بر دولت
به گزارش جهان نيوز، مجلس دهم را مي‌توان كم‌جسارت، سيال و غيرقابل پيش‌بيني توصيف كرد؛ اين صفات را مي‌توان در عملكرد دوساله آن و در مواجهه با مسائل مختلف به روشني مشاهده كرد. حتي مهم‌ترين بازوي نظارتي آن يعني ديوان محاسبات كشور كه نقش مؤثري در نظارت مجلس بر دولت دارد هم عملاً از وظايف و مأموريت‌هاي خود فاصله گرفته و بيشتر به يك نهاد توجيه‌گر سياست‌هاي دولت تبديل شده است. غيبت يك فراكسيون قوي، تأثيرگذار و حداكثري در كنار چهره‌هاي جديد، كم‌تجربه و فاقد تحرك لازم كه عمدتاً به دليل گرايش‌هاي خاص سياسي بر كرسي نمايندگي خانه ملت تكيه زده‌اند، از مجلس دهم، مجموعه‌اي بي‌خاصيت و بي‌انگيزه را كه دچار روزمرگي شده و كمتر به مسائل كلان توجه دارد، ساخته است. بخشي از اين اوصاف را مي‌توان در لابه‌لاي سخنان دكتر محمد حسين فرهنگي، عضو هيئت علمي دانشگاه و عضو هيئت رئيسه مجلس كه سابقه چهار دوره حضور در خانه ملت را در كارنامه خود دارد، دريافت. آنچه در ادامه مي‌آيد حاصل گفت‌وگوي «جوان» با اين نماينده است. 
 
آقاي دكتر، شما چهار دوره نماينده مجلس بوديد؛ تفاوت مجلس دهم را با دورههاي گذشته در واقع در چه چيزي ميبينيد؟ اصلاً تفاوتي قائل ميشويد يا خير؟
همه دوره‌ها با همديگر تفاوت‌هايي دارند. اين دوره يك تفاوت اساسي هم دارد و آن فقدان اكثريت قاطع است. يعني ما الان سه مجموعه داريم؛ جرياني پايبند مباني اصولگرايي است و جرياني پايبند اصلاح‌طلبي و گروه سوم تعداد قابل توجهي هستند كه الزاماً خودشان را جزو هيچ‌كدام از اين دو جريان نمي‌دانند. به عبارت ديگر نيمي از مجلس رسماً در هيچ كدام از اين جريانات قرار ندارد و موردي عمل مي‌كند. بنابراين مجلس سيالي داريم. منظورم الزاماً فراكسيون مستقلي نيست. البته يك فراكسيون بينابين به نام مستقلان هم هستند. آنها خودشان هم وزني بيشتر از اين دو فراكسيون ندارند. تعداد قابل توجهي از نمايندگان خودشان را عضو فراكسيون‌ها نمي‌دانند يا اگر هم در جلسات يكي شركت مي‌كنند، الزاماً پايبند به آن نيستند. در نتيجه در موقعيت‌هاي خاص، وضعيت غيرقابل پيش‌بيني در مجلس جريان دارد و در هر موضوع خاصي صف‌بندي‌‌هاي متفاوتي شكل مي‌گيرد. اين تفاوت اساسي است.
از لحاظ كيفي مجلس را چگونه ارزيابي ميكنيد؟
خيلي روشن نيست كه چرا مجلس در مسائل جدي تمايل زيادي به دخالت و ورود نشان نمي‌دهد؛ چه در كميسيون‌ها چه در صحن علني. به عنوان مثال، تصميمي در قانون برنامه گرفته شده بود كه فاصله دريافتي‌ها در حقوق‌بگيران دولتي تعريف بشود و حداقل و حداكثر مبنا را داشته باشد، يا مصوبه‌اي بود تا براي فاصله زياد پاداش‌ها، ضابطه عادلانه‌اي وجود داشته باشد. همين چارچوب را هم كميسيون با فراز و نشيب‌هايي تصويب كرد. در صحن اين دو مصوبه حذف شد. يا برخي كميسيون‌ها سعي مي‌كنند لوايح طرح‌‌هاي مفصلي را كه نياز به كارشناسي و دقت دارد، رد كنند. مثلاً اخيراً طرح بسيار مهمي براي يكي از كميسيون‌‌هاي مجلس رد شد كه مربوط به دهياري‌ها بود. دهياري‌ها اهميت فراواني در كشور دارند و در روستاهايي كه در معرض خطر كاهش و مهاجرت هستند، نقش تثبيت‌كننده ايفا مي‌كنند؛ رد كليات يعني پاك كردن صورت مسئله و جلوگيري از اذن ورود به موضوع. اميدواريم در صحن علني مجلس با اين تصميم مخالفت بشود. طراحان نامه‌اي را امضا و ارائه كردند كه دوباره در صحن كلياتش به بحث گذاشته بشود. موارد مشابه ديگر هم داريم. مجلس در موارد ديگري مثل طرح 10 ماده‌اي مربوط به فرهنگيان و آموزش و پرورش كه مي‌توانست اقتصاد آموزش و پرورش را متحول كند نيز به همين ترتيب عمل كرد. به طور كلي معطل ماندن برخي طرح‌ها دركميسيون‌ها نهايتاً به بي‌خاصيت يا كم اثر كردن طرح مي‌انجامد. به هر روي در موضوعات مهم، جسارت ورود مجلس عملاً كمرنگ شده است هرچند تلاش وجود دارد اين شرايط برگردد و اصلاح و جبران شود، مثلاً در مورد بسياري از احكام برنامه ششم كه آن هم تاكنون با استقبال دولت مواجه نشد.
چرا جسارت مجلس كمرنگ شده است؟
يكي از علل مي‌تواند فقدان فراكسيوني با اكثريت قاطع باشد؛ هيچ اتاق فكري در مجلس اكثريت ندارد، در نتيجه موضوعات روزمره بيشتر طالب دارد تا موضوعات كلان كشوري. مثلاً در كميسيون‌ها تمايل بيشتري به ديد و بازديدها، آشنايي با مسئولان و جلساتي كه بيشتر جنبه آشنايي و توجيه دارند وجود دارد تا نظارت يا تقنين. آن آشنايي‌ها ممكن است منشأ و مورد نياز پيگيري‌‌هاي مربوط به حوزه‌هاي انتخاباتي باشد. به‌طور كلي ظاهراً در اين دوره موارد ملموس‌تر و نزديك‌تر به مسائل حوزه انتخابيه بيش از خط مشي‌گذاري‌‌هاي ملي به چشم مي‌آيد. اين حس جدي غالب است كه چه بسا مردم متوجه نشوند آنها در موضوعات كلان كشوري چه تلاشي مي‌توانند داشته باشند.
نداشتن تجربه كافي و نبود پيشينه سياسي منتخبان دهم تا چه ميزان روي كيفيت مجلس تأثير داشته است؟
در دوره‌هاي گذشته ما افراد با‌تجربه‌تر و قديمي‌تر زيادتر داشتيم. مجموعه‌اي كه اشراف بيشتري بر موضوع قانونگذاري دارند، به حداقل رسيد. در مركز كشور كه نمايندگان آنها تأثيرگذار هستند، به جاي افراد مطرح ملي، افرادي بيشتر به خاطر گرايش سياسي مورد موافقت اكثريت مردم تهران قرار گرفتند. حتي آنهايي هم كه داراي تجربه و سابقه هستند خيلي روشن نيست كه چرا فعال نيستند. در طرح‌ها و لوايح، با هر گرايشي مي‌توانند منشأ اتفاقات و تحولات جديد باشند و اقدامات مؤثري را در حوزه‌هاي تعيين‌كننده شكل بدهند و رقم بزنند. بيشتر يك نوع روزمرگي حاكم است تا موضع ابتكار و تأثيرگذاري.
از مطالبات ششگانه رهبري از مجلس دهم در سال گذشته، تصويب قوانين باكيفيت و قوانين ضدفساد بود؛ به نظر شما مجلس (با مشخصاتي كه اشاره شد) توانسته در اين مسير حركت كند؟
از نظر شكلي بله، چون ما مواجه هستيم با كاهش گزارش‌ها از طرف كميسيو‌ن‌ها، يعني كاهش عملاً رخ مي‌دهد. البته سه قانون در اين مجلس نهايي شده است كه برخي ويژگي‌‌هاي مد نظر رهبري را دارد؛ يكي قانون برنامه ششم بود، ديگر نهايي شدن قانون احكام دائمي برنامه توسعه و نهايتاً قانون بودجه. بنابراين از نظر شكلي ظاهراً توجه شده، ولي مجلس جسورانه وارد موضوعاتي مثل اقتصاد مقاومتي و رفع ابهامات مختلف اجرايي نشد و به طور جدي ورود نكرد.
«انقلابيگري» از جمله ديگر شاخصهاي ششگانه رهبري بود مبني براينكه مجلس دهم بايد با اقدامات خصمانه دولت و كنگره امريكا برخورد جدي و انقلابي كند؛ ارزيابي شما از تحقق چنين مطالبهاي چه ميباشد با توجه به اينكه اتفاقاتي مانند سلفي گرفتن برخي از نمايندگان نيز درسطح رسانههاي داخلي و خارجي برجسته شد؟
بالاخره يك نماينده بايد شأن خودش را اجل از اين رفتارها ببيند. اين رفتار كار سبكي بود كه در افكار عمومي منفي ارزيابي شد اما اينكه ما بتوانيم اين موضوع را به كل مجلس تعميم بدهيم به نظر مي‌رسد سنجيده نيست.
در بعد انقلابيگري آيا مجلس توانسته با گستاخيها، تحريمها و تهديدها و تحقير مقامات غربي مقابله به مثل چشمگيري داشته باشد؟
مقابله به مثل را بايد توضيح داد و تعريف كرد؛ اگر مقابله به مثل، به معني اشتراك در شيوه‌هايي است كه آنها اعمال مي‌كنند، ابزار آن در اختيار ما نيست. آنها ابزار فشار مالي بر شركت‌‌هاي در سطح دنيا را پيگيري مي‌كنند و حساب‌‌هاي آنها گاه در كنترل امريكايي‌ها است، گاهي ارزهاي مورد استفاده‌شان در كنترل امريكايي‌هاست، لذا در اين قبيل موارد، آنچه آنها دارند، ما نداريم. در مقابل ابزارهايي در اختيار ما هست. مثلاً در ارتباط با نقشي كه بين ملت‌ها داريم، امريكا منزوي است، حداقل در منطقه غرب آسيا و منطقه‌اي كه ما در آن هستيم. همين هم آنها را به شدت عصبي كرده و اين روزها با توجه به عرف بين‌المللي رفتارهاي ناهنجارتري از خود نشان مي‌دهند. ما هم در منطقه ابزاري داريم؛ ابزارهاي ما خنثي كردن تدابيري است كه امريكايي‌ها خيلي وقت است به دنبال آن هستند. شكست آنها را آزار مي‌دهد. بنابراين اگر ابزارها و شيوه‌ها را مبنا قرار دهيم، ابزارهاي آنها در اختيار ما نيست، اما تأثيرگذاري ما در منطقه به مراتب بيشتر از تأثيرگذاري امريكايي‌هاست که نمونه آن فاصله گرفتن ترکیه و روسیه از امریکاست. در ميدان‌هايي مثل يمن، سوريه، عراق يا لبنان كل صحنه در اختيار سياست‌‌هاي همسو با جمهوري اسلامي ايراني است. اگر اينها را در كنار يكديگر بگذاريم مي‌توانيم بگوييم جمهوري اسلامي با استفاده از ابزارهاي خودش موفق‌تر از امريكايي‌ها بوده است. مجلس هم با ابزارهاي خود با امريكا مقابله مي‌كند نه ابزارهاي مشابه. در مقابله به مثل، طرحي كه چندي پيش در مجلس تصويب شد، مصوبه خوبي بود.
كدام طرح؟
طرح مقابله با نقض حقوق بشر و اقدامات ماجراجويانه و تروريستي امريكا در منطقه، كه در آن تقويت بنيه دفاعي كشور و تقويت جريان موشكي در كشور برخلاف نظر امريكا، تصويب و به دولت ابلاغ شد.
عملكرد مجلس در مقابله با امريكا كمرنگ نيست؟ در شرايطي كه ميتوانست همانند پارلمان كشوري مثل روسيه به مقابله هدفمند با امريكاييها بپردازد؛ چراكه اخيراً كميته امور خارجه شوراي فدراسيون روسيه از مذاكرات پارلماني اين كشور با پارلمان‌‌هاي 1+5 براي تعديل نقش كنگره در فرايند مذاكرات هستهاي تعاملاتي داشته تا اقدامات ضدبرجامي كنگره امريكا را محدود كند؟
اينها كمرنگ شدن نيست. در واقع تأثيرگذاري جمهوري اسلامي ايران در كشوري مثل روسيه است كه آن را هم با خودش همراه كرده است. در بحث قبلي عرض كردم آنها ابزارهايي در اختيارشان هست كه آن ابزارها در اختيار ما نيست. گستره قدرتي كه امريكا براي ايجاد موانع و محدوديت عليه شركت‌هاي بين‌المللي، بانك‌ها و ساير مجموعه‌ها دارد در اختيار ايران نيست، چه بسا بعضي شركت‌ها هيچ حسابي در ايران نداشته باشند يا هيچ مراوده‌اي به نفع ما نباشد كه ما اقدامي كنيم و مصادره‌اي انجام دهيم و بتوانيم از آن بهره‌بگيريم. طبيعي است كه ورود ما با آن روش‌ها مي‌شود مثل ماجرايي كه در رمان معروف دون‌كيشوت هست. يعني با توهمات به رجزخواني‌‌هايي بپردازیم كه از مجموعه آنها هيچ نتيجه‌اي حاصل نشود و هر كسي از دور نگاه مي‌كند آن را به بي‌خردي و نداشتن سياست مؤثر متهم كند. به نظر مي‌رسد ايران با ابزارهاي خود موفق‌تر از امريكا بوده منتها اينها را نمي‌شود چندان در اقتصاد منعكس كرد.
چگونه روسها ميتوانند با پارلمان اروپاييها ارتباط بگيرند اما در حالي كه رفت و آمد هيئتهاي اروپاييها در چهار سال اخير رشد داشته، مجلس ايران نميتواند اقدامي مشابه كند؟
اذن ورود به مذاكرات در شرايطي صادر شد که اجماع بین‌المللی علیه ایران ایجاد و فروش نفت ما متوقف شد. بعد از اينكه وارد مذاكرات شديم، طبق روال، زياد‌ه‌خواهي طرف مقابل حداكثري شد، از اين طرف اصرارهاي ما هم حداكثري بود؛ چه در موضع مجلس چه در موضع رهبري چه در موضع دولت و هيئت مذاكره‌كننده. مذاكره طبيعي است كه بالا و پايين‌هايي دارد؛ طوري به جمع‌بندي رسيد كه طرف ما به‌شدت ناراضي بود و در امريكا هم برخي‌‌افراطي‌هاي آنجا به شدت ناراضي بودند، در نتيجه بالاخره با مصوبه مجلس و تأييد مشروط رهبري، ما پذيرفتيم. اگر بخواهيم شرايط فعلي را مقايسه كنيم بايد با آن دوران مقايسه كنيم، چيزهاي مهمي از دست داديم در كنارش اجماع بين‌المللي تا حدود زيادي از بين رفت و الان ما شاهد اجماع بين‌المللي نيستيم. برجام از ابتدا قرارداد تلخي بود، چراكه ما از بخش مهمي از حقوق طبيعي خود صرف‌نظر كرديم. آنهايي كه از اول پيروزي بزرگ شمار آوردند، برداشت درستي نبود. اما در عين حال برجام اجتناب‌ناپذير بود. چون اجماع بايد از بين مي‌رفت. امروز آن اجماع مسلماً از بين رفته است. ما تحت هيچ شرايطي به دوران قبل از برجام برنمي‌گرديم، اما تا چه ميزان مي‌شود آن را حفظ كرد و اينكه حتي اگر ما برجام را منتفي كنيم باز هم به آن شرايط برنمي‌گرديم، نياز به بحث‌‌هاي تفصيلي دارد.
اگرچه هيئت نظارت بر برجام يا دولت وظايف مشخصي در اين باره دارند اما مجلس نيز طبق قانون اقدام متقابل و متناسب مصوبه مجلس نهم، وظايف مهمي دارد كما اينكه در نامه 9 مادهاي رهبري نيز وظايفي متوجه مجلس است.
كاملاً مخالف اين نظر هستم.
چرا؟
زيرا به سرعت دست رقيب ما را براي بازگرداندن اجماع قبلي باز مي‌كند. يعني تظاهر مي‌كند از برجام خارج نشده با اينكه شعارهاي انتخاباتي‌اش هم اين نبوده، تظاهر مي‌كند من كاري به برجام ندارم در مورد بحث موشكي حرف دارم، در موضوعات ديگر مشكل دارم تا اگر ايران بگويد من از برجام خارج شدم، اصلاً از ان پي تي خارج شده و ان پي تي را هم قبول ندارم، آيا روسيه در كنار ما باقي مي‌ماند؟ آيا كشورهاي اروپايي در موضع فعلي باقي مي‌مانند؟ اين كه اروپا تا چه ميزان بتواند در مقابل امريكا مقاومت كند، مورد توجه است يعني مورد ترديد است. بنده در جلسه غير علني كه آقاي ظريف تشريف آورده بودند، مجلس، به عنوان يكي از چهار نماينده همين مسئله را به عنوان كردم. اين يعني آنكه ما براي هر شرايطي سناريوي مناسب آن را داشته باشيم نه اينكه هم از مزيت‌ها و حقوق خود در بحث هسته‌اي چشمپوشي كنيم و هم دوباره با دست خودمان به شرايط اجماع قبل از برجام برگرديم.
آقاي دكتر شرايط الان با يكي دو سال پيش خيلي متفاوت است. حرف بنده اين است كه مجلس تنها خواهان «توقف بخشي از اجراي تعهدات» توسط دولت باشد نه اينكه خواهان «خروج از برجام» شود؛ اين دو با هم متفاوت است؛ آيا مجلس نميتوانست اين اقدام را صورت دهد؟
ممكن است در يك مقطعي به اين نقطه برسيم كه براي به دست آوردن بخش‌هايي از آن چيزي كه از دست داديم تلاش كنيم، منتها همانطور كه شما هم تأييد كرديد نبايد به معناي خروج باشد. خروج هم ضرر دارد. بحث هسته‌اي آسيب‌ديده است. در مقابل، نبايد حداقل‌هايي مانند به هم زدن فضاي سابق بين‌المللي، ايجاد يك سلسله ارتباطات تجاري و اقتصادي و رفت و آمد‌ها را حذف كرده و بر‌گرديم به سر خط اول. اما اينكه چه اقدامي كنيم، هيچ ضرورتي ندارد عجله‌كنيم، بله اگر رسيديم به نقطه‌اي كه چيزي از برجام باقي نمانده حتماً با هماهنگي ساير بخش‌هاي حاكميت، خروج را انجام مي‌دهيم. حتي اگر هم برگرديم.
جناب دكتر، اروپاييها تنها با يك قطعه از پازل ضدايرانيامريكاييها مخالفند(اعلام عدم پايبندي ايران به برجام) و با ساير قطعات پازل امريكا همراهاند كمااينكه در بحث موشكي يا حقوق بشري همانند امريكاييها رفتار و اعلام موضع ميكنند؛ در اين باره چه اقدامي ميتوان انجام داد؟
بنده عرض كردم با شما هم‌عقيده نيستم. از اين جهت فلسفه اصلي كه برجام را توجيه مي‌كرد به هم خوردن آن اجماع بود كه به نظر من باقي است. هنوز برهم خوردن اجماع قبلي به قوت خود باقي است. اما‌امريكا موضعش با گذشته فرقي نكرده و الان هم همين موضع را دارد. حتي در جريان مذاكرات هم تا حدود زيادي همين موضع را داشت. اين موضع خودش را در برجام هم تثبيت كرده است. چون در برجام و در بحث تحريم، بانك‌‌هاي امريكايي استثنا شده است. اما اجماع هنوز كاملاً مخدوش است و اينكه ما اقدامي انجام دهيم و مجدداً زمينه را براي ايجاد همان اجماع فراهم كنيم، دو سر باخت بوده و قطعاً به صلاح كشور ما نيست. اما اينكه ما هر زماني، به فرض10روز ديگر يا يك سال ديگر، در هر مقطعي اگر ديديم اروپايي‌ها پيوستند به امريكا، و امريكا رسماً اعلام كرد از برجام خارج شده است، ديگر به قول شما چيزي باقي نمي‌ماند كه ما متعهد بمانيم. آن چيزي كه به عنوان دستاوردهاي ما باقي مي‌ماند توجيه افكار عمومي خودمان و توجيه سياستمداران دنيا و جامعه بين‌المللي است كه از ابتدا هم ما مشكل به تفاهم نرسيدن اين مسئله نبوده‌ايم؛ موضوعي كه قبل از آغاز مذاكرات مورد ترديد جدي افكار عمومي در داخل و خارج بود. قبل از مذاكرات ادعا مي‌شد آنها آماده‌اند و جمهوري اسلامي مخالفت مي‌كند اما امروز همه چيز آشكار شده است. در اين صورت آغاز سريع غني‌سازي و تداوم بي‌بازگشت فعاليت‌هاي هسته‌اي هم توجيه دارد.
هشت بار جلسه كميسيون برجام برگزار شده اما يك بار اروپاييها به صورت شفاف و علني به نقض برجام توسط امريكا معترض نشدهو در هيچ كدام از بيانيههاي اين هشت جلسه اشارهاي به اين مسئله نكردهاند يا در بحث وضع قوانيني مانند ممنوعيت ورود شهروندان 38 كشور به امريكا، تمديد قانون 10 ساله داماتو يا كاتسا با امريكاييها همكاري حداكثري داشتهاند. حال با توجه به اين شرايط مجلس هيچ اضطراري احساس نميكند تا نسبت به اقدامات ضدبرجامي امريكا- اروپا اقداماتي را نشان دهد؟
ما حداقلِ دستاوردها را داشتيم كه رضايتبخش نبوده است. مسئولان دولتي هم همين مطلب را كه چند سال پيش منتقدان مطرح مي‌كردند، تأييد مي‌كنند اما من با اينكه دستاوردها صفر بوده موافق نيستم. ما در كنار بحث اجماع جهاني، افكار عمومي داخلي را هم داشتيم. همانطور كه گفتم، اين احساس در اكثريت افكار عمومي داخلي به طور جدي وجود داشت كه جمهوري اسلامي در اين موضوع كوتاهي مي‌كند و طرف مقابل جدي است. در موضوع توجيه افكار عمومي به نظر من مهم‌ترين مؤلفه داخلي است، يعني امروز كمتر كسي پيدا مي‌شود كه تأييد كند در موضوع برجام ما كوتاهي كرديم؛ اين هم دستاورد مهمي است. بايد كل صحنه ديده شود و به تناسب آن كل، تصميم گرفته شود. نه آن كه شروع كنيم به بازتوليد اينكه باز دوگانه ديگري در كشور راه افتاده است؛ يكي مي‌گويد برويم به سمت درگيري و تحريم و جنگ يكي ديگر مي‌گويد بايد فاصله بگيريم. من معتقدم كه اين نوع گرايش‌ها واقع‌بينانه نيست. بهتر است جمهوري اسلامي در اين موضوع سنجيده عمل كند و مقام معظم رهبري به اين نكته توجه دارند. يعني از اول مجوز و اذن دادند و در موضع منتقد ظاهر شدند و امروز هم در ادامه در همان موضع هستند. هيچ وقت نديدم ايشان موضوع را داخلي كنند. چون هميشه بحثشان با طرف مقابل بوده است، با امريكا و اروپا؛ از طرف ايشان دوقطبي‌سازي داخلي اتفاق نيفتاده است. اين رويكرد هوشمندانه را نه تنها مدافعان انقلاب و نظام، بلكه مخالفان انقلاب و نظام تحسين مي‌كنند و مي‌گويند رهبري هم در بحث منطقه و هم در بحث برجام، دقيق‌ترين، سنجيده‌ترين و حساب‌شده‌ترين موضع را داشته‌اند. دولت و مجلس و بقيه هم مناسب است كه همين مسير را ادامه بدهند نه اينكه آن را تبديل كنند به سركوب بخشي از مخالفان داخلي خود و نيروهاي داخلي و احساس بدي را در داخل به وجود بياورند كه همه نتايج از دست برود و موضع دشمن تقويت شود.
دو وظيفه عمده مجلس، قانونگذاري و نظارت است؛ حال مجلس دهم براساس اصل نظارت، توانسته عملكرد مناسبي در جهت برخورد با حقوق‌‌هاي نجومي (با توجه به انتقاداتي كه نسبت به ديوان محاسبات وجود دارد) يا بحث سؤال و استيضاح وزراي كمكار داشته باشد؟
موضوعات متنوعي است؛ اينها يك موضوع نيست. موضوع حقوق‌‌هاي نجومي كه حتماً بايد نظام با آن برخورد مي‌كرد و بعد از اين هم بايد برخورد كند (هرچند در اين دو سال برخوردي صورت نگرفت)؛ البته برخوردهاي پراكنده صورت گرفت، موضع‌گيري‌ها هم اتفاق افتاد، درحالي كه جرياني تلاش مي‌كرد حقوق‌هاي نجومي را داراي پايه قانوني عنوان كندكه خيلي آزاردهنده بود. در مقابل حركت جدي و مؤثري هم صورت نگرفت. خيلي هم تلاش كرديم مثلاً پاداش پايان خدمت را منضبط كنيم (اسم پاداش رو‌ي آن است. اينكه يك نفر بيش از يك ميليارد پاداش بگيرد آن يكي 30ميليون تومان پاداش، تناسبي با هم ندارند). البته درعين ناباوري مصوبه تلفيق با هفت برابر وارد صحن شد كه با آن هم موافقت نشد و حذف شد. در موضوع حقوق‌‌هاي نجومي ديوان محاسبات گزارش‌هاي ضعيفي ارائه كرد، البته موضوع ديوان محاسبات را بايد فراتر از حقوق‌‌هاي نجومي بررسي كنيم. حس مي‌كنم در اين دوره ديوان محاسبات نسبت به موضوع نظارت بر دولت بسيار سهل‌انگار شده است و مجموعه‌اي شكل گرفته كه توجيه‌گري آن نسبت به گذشته پررنگ‌تر شده است. شاهد مچ‌گيري‌‌ها و ايرادهاي دوره‌هاي قبل از اين دولت نيستيم. در گذشته، حتي مجوزها و اختيارات دولت را كه مي‌توانست انجام بدهد يا انجام ندهد، به عنوان انحراف گزارش مي‌كردند. در اين دوره، حتي تكاليف هم به طور جدي به عنوان انحراف گزارش نمي‌شود يا از كنارش مي‌گذرند. در استان‌ها ما شاهد وضعيت بدتري هستيم. در بعضي از استان‌ها رسماً مسئولان دولتي اعلام مي‌كنند از اينكه ديوان محاسبات كاري به كار دستگاه‌ها ندارد، تشكر مي‌كنيم! بنابراين‌در خود ديوان هم مقداري شرايط اوليه دگرگون شده و حساسيت وجود ندارد و حتي با انعكاس مسائل هم مديران موجود در ديوان، نسبت به زيرمجموعه‌هاي خودشان حساسيتي نشان نمي‌دهند.
عامل اين سهلانگاري را درچه ميبينيد؟
فكر مي‌كنم يك رفتار مهربانانه‌تري در نظارت ديوان حاكم شده و حساسيت‌ها به حداقل رسيده است. من زحمات مستشاران و عزيزان ديوان را زير سؤال نمي‌برم، اما در جمع‌بندي حساسيت‌ها كاهش پيدا كرده است.
چرا مجلس در قبال ديوان محاسبات به وظايف خود عمل نميكند؟
فراكسيون منسجمي وجود ندارد. اگر گروهي فشار بياورد گروه‌هاي ديگر اعتراض مي‌كنند و كارهاي همديگر را خنثي مي‌كنند. اما در حد انعكاس مطالب از طرف نمايندگان، اين كار صورت مي‌گيرد؛ تماس‌ها و گلايه‌هايي هست ولي شاهد اقدام مؤثر و مناسبي از سوي مسئولان ديوان محاسبات نيستيم.
رئيس مجلس تذكرهايي يا به نوعي صحبتهايي با رئيس ديوان محاسبات در جهت مرتفع كردن اين مسائل داشتند؟
خبر ندارم.
جلسه رأي اعتماد به وزراي پيشنهادي دولت دوازدهم را چگونه ارزيابي ميكنيد با توجه به اينكه عملكرد نمايندگان در جلسه رأي اعتماد (مثلاً به عنوان مخالف وزير مربوطه ثبت نام كرده اما در موافقت با وي سخن ميگفتند) را بسياري شاخص بيكيفيت بودن مجلس دهم ميدانند؟
بله اين انتقاد وارد است؛ همان زمان هم به دوستان گفتيم، اما همين دوستان اظهار مي‌كردند كه مخالفت خواهيم كرد اما در مخالفت‌هايشان شاهد حتي دفاع هم بوديم. مثلاً در مورد وزير راه و شهرسازي يكي از آقايان در مقام انتقاد به مخالفت، شروع كرد به حمله‌به شهردار تهران آقاي قاليباف. لذا اين بداخلاقي است، از بين بردن فرصت‌هاست.
مجموعه ضعفهاي مورد اشاره در مورد مجلس، ميتواند به علت واكسينه شدن مجلس در برابر فساد و رانت باشد؟
مي‌توانيم عبارت دقيق‌تري به كار ببريم بگوييم كه حساسيت‌ها كاهش پيدا كرده است؛ حساسيت‌هايي كه معمول بوده در مجالس به حداقل رسيده است و افرادي كه خلاف اين وضعيت حركت مي‌كنند، هم در رسانه‌ها و هم در داخل مجلس در واقع منزوي مي‌شوند. به همين دليل انگيزه زيادي براي ابراز وجود به اظهارنظر پيدا نمي‌كنند.
تشكر ميكنم از زماني كه در اختيار ما قرار دادید.
بنده هم سپاسگزارم از زحمات روزنامه «جوان» از اول تأسيس تا الان.

منبع: جوان
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *