جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳ - 19 Apr 2024
 
۰
۲

منطق شهادت در اسلام

رضا غلامی
چهارشنبه ۲۴ آبان ۱۳۹۶ ساعت ۱۴:۳۵
کد مطلب: 565834
واقعیت این است که اگر افرادی نبودند و به موقع به میدان جهاد نمی رفتند، و اسلام را یاری نمی کردند، امروز از اسلام خبری نبود. لذا امام علی (ع) می فرمایند : «فَرَضَ الله الجهادَ عِزاً للاسلام» یعنی خداوند جهاد را برای عزت بخشیدن به اسلام واجب نمود.
جهان نيوز - حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی: برای آغاز، مایلم از باب مقدمه، چند نکته را خدمتتان عرض کنم :
 
نکته اول، درباره مفهوم شهادت است. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : مَن قُتِلَ فی سَبیلِ الله فَهُوَ شَهید؛ یعنی کسی که در راه خدا کشته بشود شهید است. در جای دیگر پیامبر اکرم (ص) دایره شهادت را باز کرده اند و فرموده اند : وَ مَن مات فی سبیل الله فَهُوَ شَهید؛ یعنی هر کس که در راه خدا بمیرد، خواه در میدان جنگ یا در غیر میدان جنگ، و خواه بوسیله دشمن هدف قرار بگیرد یا در حادثه طبیعی و حتی در بستر از دنیا برود، شهید است. حال ممکن است سئوال شود، چگونه می شود که انسان به مرگ عادی از دنیا برود ولی مرگ او فی سبیل الله باشد؟ در پاسخ عرض می کنیم، هر کس که در راه تحقق رسالت دین خدا روزگار خود را سپری می کند و دغدغه حفظ و گسترش دین را دارد، مرگ او نیز فی سبیل الله است؛ اما آنچه مسلم است، شهادت مراتب و درجاتی دارد و کسی که شجاعانه و با آگاهی از سرنوشت خود، در میدان جنگ رو در روی دشمن قرار می گیرد و جسم خود را در معرض نابودی قرار می دهد، یا آن کس که بیرون میدان جنگ با شجاعت و بصیرت دست به کارهایی می زند که هر آینه احتمال ترور او از طرف دشمن هست، از جهت مرتبه و درجه شهادت، از سایر افرادی که در راه خدا از دنیا می روند بالاتر است لذا پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : افضل الشهداء الذین یقاتلون فی الصف الاول فلا یلفتون وجوههم حتی یقتلوا؛ یعنی بالاترین شهدا کسانی هستند که در خط مقدم نبرد نظامی و در حالی که روی خود را از دشمن      برنمی گردانند و فرار نمی کنند، کشته می شوند.
 
نکته دوم، برمی گردد به اینکه چرا به کسی که در راه خدا کشته می شود یا می میرد، شهید گفته می شود؟ خُب، شما می دانید که در قرآن مجید برای این افراد از تعبیر شهید استفاده نشده است بلکه قرآن از شهادت اصطلاحی، به قتل فی سبیل الله تعبیر کرده است اما در روایات از این عنوان زیاد استفاده شده است. شاید رمز اطلاق عنوان شهید به این افراد، این باشد که کسی که جان و تمام سرمایه خود در این دنیای مادی را در راه خدا فدا می کند، به عالی ترین افتخار یعنی افتخار «لقاء الله» دست پیدا می کند. لقاء الهی یعنی نظر کردن به وجه خدا. امام خمینی (ره)       می فرمودند : شهید نظر می کند به وجه الله. اباعبدالله (ع) وقتی می خواستند از مکه رهسپار عراق شوند، خطبه ای خواندند که در آن فرمودند : «مَن کان باذِلاً فینا مُهجَتَهُ  و مُوَطِنّاً علی لقاءِ الله نَفسَه فَلیَرحَل مَعَنا» یعنی هر کس آماده است خون خود را در راه ما ( که راه خداست ) نثار کند، و خود را آماده لقاء خداوند سازد، با ما رهسپار شود. با این حال، روشن است که این نظر کردن به معنای رؤیت حسّی نیست بلکه منظور ادراک قلبی است که خود این ادراک بر حسب ظرفیت افراد ذومراتب است؛ همچنین وجه خدا در اینجا به معنای ذات خدا نیست چرا که ذات خداوند برای هیچ کس حتی پیامبران و ائمه (ع) قابل اکتناه نیست، بلکه منظور از وجه خدا، اسماء و صفات الهی است که در افعال و آیات الهی بروز و ظهور دارد ولی  حجاب های ظلمانی و حتی نورانی، مانع نظر کردن به وجه الهی در عالم می شود و زمانیکه شهید، مهم ترین حجاب، یعنی حجاب نفس را آگاهانه و در راه خدا کنار می گذارد، با وجه خدا دیدار می کند. البته همه انسان ها به لقاء الله می رسند چراکه «انا لله و انا الیه راجعون» یعنی همه چه بخواهند و چه نخواهند به سوی خدا که مبدأ عالم است باز خواهند گشت اما اولاً، همه موفق به رؤیت جمال خدا نمی شوند بلکه به جای جمال خدا با جلال خدا مواجه می شوند و ثانیاً، لقاء جمال الهی یک راه طول و درازی است که شهید به خاطر فدا کردن همه سرمایه خود در راه خدا، یک شبه به آن می رسد. به عبارت دیگر، از یک میانبر، ره صد ساله یک شبه طی می شود. آنوقت، نه تنها شهید به لقاء جمال الهی می رسد بلکه به تعبیر پیامبر اکرم (ص) خدای متعال به او می خندد. «یَضحَکُ الیهم ربُهُم» در اینجا خنده یعنی نگاه پر از لطف و مرحمت رب به بنده خود. حتی در آیه 169 سوره آل عمران که می فرماید : «ولا تَحسَبَنَّ الذین قُتِلوا فی سبیل الله امواتاً بل احیاءٌ عند ربّهم یُرزقون» بحث بر سر این نیست که بقیه مردم بعد از مرگ، نابود می شوند و حیات ندارند، بله همه حیات برزخی دارند تا به قیامت برسند و به حیات ابدی خود ادامه دهند لکن فرق حیات شهید  با حیات غیر شهید در این است که او در درجه ای از حیات قرار دارد و سر سفره ویژه ای می نشیند که هر کسی به راحتی در آن درجه قرار نمی گیرد یا سر این سفره دعوت نمی شود و حضور شهید در این درجه و سر این سفره، پاداش ویژه ای است که خداوند به شهید داده است.
 
نکته سوم، این است که اجر شهادت، حقیقتاً قابل درک نیست؛ همین افتخار لقاء الهی و روزی خوردن ویژه نزد خدای متعال که شرح داده شد، کفایت می کند تا ارزش شهادت و شهید و آثاری که بر آن مترتب است روشن شود. من در اینجا برای تکمیل بحث چند روایت دیگر را برای شما می خوانم :     
 
اولین روایت از امام زین العابدین (ع) است که می فرمایند : «ما مِن قَطرَه اَحَبَ الی الله عزوجل مِن قَطرتَین قَطره دَمٍ فی سَبیل الله و قطره دَمعَه فی سَوادِ الیل لا یُریدُ بها العبد الا الله عزوجل» یعنی هیچ قطره ای نزذ خدای متعال محبوب تر از این دو قطره نیست : قطره خونی که در راه خدا ریخته شود و قطره اشکی که برای خدا در دل شب فرو بیفتد.  ( بحارالانوار، ج 66، ص 378 )
 
در جای دیگر پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : «فَوقَ کُلَّ ذی بِرٍّ بِرٌّ حَتی یُقتَل الرَّجل فی سبیل الله فاذا قُتِلَ فی سبیل الله فَلَیس فَوقَه بِرّ» یعنی بالای هر نیکی، نیکی دیگری است تا آنگاه که مرد در راه خدا کشته شود و چون در راه خدا کشته شد، بالا تر از آن نیکی ای وجود ندارد. ( وسائل الشیعه، ج11، ص 10، حدیث 21 )
 
شاید این حدیث اشاره به آیه 92 سوره آل عمران داشته باشد که فرمود : «لَن تَنالوا البِرَّ حتی تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون» یعنی هرگز به نیکی نمی رسید تا زمانیکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید و شهید از این جهت که جان خود و والاترین سرمایه اش را در راه خدا می دهد به کمال نیکوکاری می رسد.
 
در حدیث دیگر از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که فرمودند : لَوَدِدتُ انی اغُزوا فی سبیل الله فَاُقتَل ثُمَّ اغُزوا فَاُقتَل ثُمَّ اغُزوا فَاُقتَل» یعنی هر آینه دوست دارم که در راه خدا بجنگم و کشته شوم، و باز بجنگم و کشته شوم، و باز بجنگم و کشته شوم.  ( منتخب میزان الحکمه، حدیث شماره 1203373 )
 
شب عاشورا، وقتی امام حسین (ع) یاران خود را جمع کردند و فرمودند این ها با من کار دارند و لذا از تاریکی شب استفاده کنید و دست زن و بچه من را بگیرید و بروید، بعضی ها بلند شدند و حرف های بزرگ و ماندگاری زدند از جمله زهیر بن قین که در ابتدا اکراه داشت با امام همراه بشود، برخاست و گفت به خدا سوگند دوست دارم کشته شوم، باز زنده گردم و سپس کشته شوم، تا هزار مرتبه تا خداوند تو و اهل بیتت را از کشته شدن در امان دارد.
 
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : «اولئک یتلبطون فی الغرف العلی من الجنه» یعنی شهید، کسی است که در غرفه های بلند بهشت می آرامد. در ادامه می فرمایند : یضحک الیهم ربهم فاذا ضحک ربک الی عبد فی موطن فلا حساب علیه» یعنی وقتی خدا به کسی رو می کند و او را مورد لطف و عنایت ویژه اش قرار می دهد، دیگر حسابی بر او نیست؛ لذا شهید در قیامت مورد حسابرسی قرار نمی گیرد. امام صادق (ع) در همین زمینه می فرماید : «مَن قُتِلَ فی سبیل الله لم یُعَرِّفُه الله شَیئا من سیِّئاته» یعنی کسی که در راه خدا کشته می شود، هیچیک از گناهان و بدی هایش به او ارائه نخواهد شد؛ یعنی از همه آنها چشم پوشی خواهد شد مثل اینکه اصلاً گناهی نکرده است. حتی ارائه نشدن گناه شاید به این معناست که به روی او هم آورده نمی شود که گناهانی داشته است. ( وسائل الشیعه، ج 11، ص 9)
 
خُب، از این مقدمه که عبور کنیم، بحث من در این است که شهادت چند پایه اساسی دارد. به عبارت دیگر، شهادت، بر یک سری پایه های معرفتی و عملی خاص استوار می شود :
 
پایه اول، ایمان به حقیقت مسیر است. شهید می دانسته و یقین داشته که در راه حق قدم بر می دارد و خود این علم و یقین، زمینه شهادت را مهیا کرده است. در روایت داریم که امام حسین (ع) در مسیر مکه به کوفه رؤیای صادقانه ای داشتند که موجب شد چند بار پشت سر هم آیه استرجاع را قرائت کنند. در این هنگام، علی اکبر (ع) آمد نزد پدر و علت قرائت مکرر آیه استرجاع را پرسید و امام رؤیای صادقانه خودشان را برای او تعریف کرد. سپس در تاریخ داریم که علی اکبر (ع) عرض کرد پدر جان، مگر ما بر حق نیستیم؟ امام پاسخ دادند بله قطعاً؛ علی اکبر (ع) عرض کرد : «فَانَّنا اذاً لا نُبالی اَن اَموتُ مُحقّین» یعنی بعد از اینکه ما بر حقیم چه بیمی از مرگ داریم؟
 
پایه دوم، تفسیری است که شهید قبل از شهادت از حیات دارد. شهید حقیقت دنیا و گذرگاه بودن آن را با عمق جان درک می کند و لذا می داند که این دنیا با همه زرق و برق هایی که دارد، ماندنی نیست. بنابراین، به اصطلاح قرآن وقتی دعوت حق برای جهاد را می شنود، بر زمین سنگینی نمی کند بلکه برعکس سبک بال است و به راحتی به پرواز در می آید. خاصیت سبک بالی همین است که انسان راحت تر و زودتر به مقصد می رسد. امام علی (ع)     می فرمایند : «تخففوا تلحقوا» اما بعضی اینگونه نیستند. قرآن مجید در سوره توبه آیه 38 می فرماید : «یا ایها الذین امنوا ما لکم اذا قیل لکم انفروا فی سبیل الله اِثّاقَلتُم الی الارض ارضیتم بالحیاه الدنیا من الاخره فما متاع الحیاه الدنیا فی الاخره الا قلیل» یعنی ای کسانی که ایمان آورده اید، چرا هنگامی که به شما گفته می شود به سوی جهاد در راه خدا حرکت کنید، بر زمین سنگینی می کنید و سستی به خرج می دهید؟ آیا به زندگی دنیا به جای آخرت راضی شده اید؟ با اینکه متاع دنیا در برابر آخرت جز اندکی نیست!
 
پایه سوم، رویکردی است که انسان قبل از شهادت به خود مرگ و ماهیت آن دارد. امام حسین (ع) می فرمایند : آگاه باشید! قلاده مرگ بر گردن آدمیزاد، همانند گردنبندی است بر گردن دختران جوان ( مرگ همیشه همراه آدمی است ). اشتیاق من به دیدار گذشتگانم ( پدر، مادر، جد و برادرم ) همانند اشتیاق یعقوب به دیدار یوسف است. این فرمایش امام حسین انسان را به یاد آیه 78  سوره نساء می اندازد که می فرماید : «اینما تکونوا یدرککم الموت و لو کنتم فی بروج مشیده» یعنی هر کجا باشید مرگ شما را در می یابد هر چند در برج های محکم باشید.
 
و امام حسین فرمود : «لا اری الموت الا القنطره» یعنی مرگ را جز پل نمی بینم پلی که از آن برای رسیدن به حیات ابدی و حقیقی باید عبور کرد. وقتی اینگونه شد، انسانِ با معرفت، برای عبور از این پل و رسیدن به زندگی حقیقی لحظه شماری می کند. بنابراین، امام علی (ع) در خطبه 5 نهج البلاغه می فرماید : «والله لابن ابی طالب آنس بالموت من الطفل بِثَدیِ اُمّه» یعنی به خدا سوگند، انس فرزند ابی طالب به مرگ در راه خدا از میل و علاقه طفل به پستان مادر بیشتر است.  
 
پایه چهارم، درکی است که فرد قبل از شهادت به نیاز اسلام به بذل جان پیدا می کند. در واقع، انسان متوجه می شود که حفظ اسلام جز با رویارویی همه جانبه با دشمن و از طریق گذاشتن جان در طبق اخلاص میسر نمی شود. خیلی ها در زندگی از سر کم بصیرتی به این درک نمی رسند و لذا هم جریان حق را از کمک به موقع خود محروم      می کنند و هم خود را از یک فرصت طلایی دور می کنند؛ وکسی که این را درک می کند و وارد میدان جهاد   می شود، به چنان موقعیت ممتازی می رسد که امیرالمؤمنین امام علی (ع) در خطبه 27 نهج البلاغه می فرماید : «ان الجهاد باب من ابواب الجنه فتحه الله لخاصه اولیائه» یعنی به راستی جهاد، دری است از درهای بهشت که خداوند به روی دوستان مخصوص خود گشوده است. سپس امام علی (ع) دلیلش را هم می فرمایند : «و هو لباس التقوی و درع الله الحصینه و جنته الوثیقه» یعنی و جهاد، لباس تقوی است و زره محکم و سپر مطمئن خداست.
 
واقعیت این است که اگر افرادی نبودند و به موقع به میدان جهاد نمی رفتند، و اسلام را یاری نمی کردند، امروز از اسلام خبری نبود. لذا امام علی (ع) می فرمایند : «فَرَضَ الله الجهادَ عِزاً للاسلام» یعنی خداوند جهاد را برای عزت بخشیدن به اسلام واجب نمود.
 
مسأله مهم در اینجا، عزم و اراده انسان به بذل جان است. خیلی ها به ضرورت بذل جان علم پیدا می کنند اما در عمل به دلایل گوناگون از جمله تبدیل نشدن علم به یقین و ایمان، و یا ترس، تن به بذل جان نمی دهند و به دشمن پشت می کنند و لذا شهید کسی است که نه تنها از جهت ایمان به درجه بالایی رسیده است، بلکه عنصر شجاعت، با کمک همین ایمان، در وجود او ملکه شده است و لذاست که امام راحل (ره) می فرمودند : شهادت هنر مردان خداست.
 
با این وصف، محال است کسی قدم در مسیر شهادت بگذارد اما به مرتبه عالی ای از معرفت و ایمان دست پیدا نکرده باشد. آنچیزی که انسان را شجاعانه وارد میدان جهاد و شهادت می کند، تعالی روحی است و البته جهاد، خود بستر تعالی روحی را چنان مهیا می کند که عارف در خارج از میدان جهاد، سال های متمادی یعنی دهه ها باید با انواع ریاضت ها به آن برسد و در آخر هم معلوم نیست به مقصد برسد. در واقع، این خاصیت جهاد خالصانه در راه خداست.
 
نکته ای که باید بدان توجه داشته باشیم، این است که خون شهید ضایع نمی شود. یعنی امکان نداردکه عده ای خالصانه وارد میدان جهاد بشوند و خدا را یاری کنند و در این راه به درجه رفیع شهادت نائل شوند، اما ثمره حرکت آنها پیروزی نباشد. قرآن مجید در سوره توبه آیه 52  می فرماید : «قل هل تَربَّصون بنا الا احدی الحُسنَیَین»  یعنی آیا برای ما وقوع یکی از دو نیکی را انتظار دارید؟  به بیان دیگر، در جهاد الهی، یا پیروزی ظاهری به دست می آید و یا شهادت که شهادت در راه خدا، ارزشمند ترین چیزی است که انسان می تواند به آن دست یابد. ضمن آنکه بحث بر سر این است که شهید ممکن است در ظاهر شکست خورده باشد اما در باطن پیروز است و حتی به برکت خون او زمینه پیروزی ظاهری را نیز برای جریان حق مهیا می کند همچنانکه خداوند وعده داد : ان تنصرالله ینصرکم. یعنی امکان ندارد خدا را یاری کنید و خدا شما را یاری نکند.
 
در چنین شرایطی، عده ای در این دنیا همواره طالب شهادتند. قرآن مجید در سوره احزاب آیه 23 می فرماید : مِن المؤمنین رجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا الله علیه فَمِنهُم مَن قَضی نَحبَه و مِنهُم مَن یَنتَظِر و ما بَدّلوا تبدیلا» یعنی در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند ( و در راه خدا شربت شهادت نوشیدند ) و بعضی دیگر در انتظارند و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندارند. و بر اساس این آیه شریفه، معلوم می شود که پاسداری از حق برای مؤمنین یک عهد و پیمان الهی است.
 
از طرف دیگر، شهداء هم از آن طرف، به کسانی که هنوز به شهادت نرسیده اند بشارت می دهند که اگر در این راه وارد شوید، نه از غم خبری هست و نه از نگرانی؛ همه اش نعمت است. «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الا خوف علیهم و لا هم یحزنون» ( سوره آل عمران آیه 170 ) معلوم است که شهداء چشم انتظار دوستانشان هستند که زودتر به آنها ملحق شوند.
 
پس توجه داشته باشید که طلب شهادت، در اسلام موضوعیت دارد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند : «مَن طَلَبَ الشَّهاده صادقاً اُعطیها و لَو لم یُصبه» یعنی کسی که صادقانه از خداوند طلب شهادت بکند خداوند او را به مقام شهدا می رساند حتی اگر شهید نشود. یا حضرت در جای دیگر می فرمایند : مَن سَألَ الله تعالی الشَّهاده بِصِدق بَلَّغَهُ الله تعالی مَنازِل الشُّهداء و اِن مات علی فراشه» یعنی کسی که از خداوند صادقانه طلب شهادت بکند، خداوند او را به مقام شهدا نائل می فرماید حتی اگر در بستر بمیرد.
 
 و ما این افراد را در زندگی خودمان زیاد دیده ایم. کسی مانند شهید حججی که اینگونه عاشق شهادت بود و نهایتاً هم به آرزویش رسید و به تعبیر رهبر بزرگوار انقلاب، در این روزگار آیت و حجتی شد برای جریان حق و یا شهید دانشمند، دکتر شهریاری که هر روز غسل شهادت می کرد. این ها با این کار، به همه زرق و برق دنیای مدرن ریشخند زدند و همه ی حیثیت دنیاطلبان را زیر سئوال بردند. 
 
و چه بسا یکی از معانی «و نُصرَتی لَکُم مُعِدَّه» که خطاب به اهل بیت (ع) خصوصاً امام زمان ارواحنا فداه عرض    می کنیم، همین باشد که انسان خود را همیشه برای پاسداری از دین خدا آماده نگه دارد و کسی که طالب شهادت است، در بالاترین سطح از آمادگی قرار دارد. به بیان دیگر، انسان به قدری آمادگی یاری رسانی به امام خود را دارد که با روح بلند خود دائماً چشم به راه شهادت است و برای نوشیدن شربت شهادت لحظه شماری می کند.
 
متن فوق سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین دکتر رضا غلامی در جمع اعضاء اتحادیه دانش آموزان کشور، کربلای معلی، مورخ 17/8/96 می باشد.
مرجع : خبرگزاری فارس
نام شما

آدرس ايميل شما
برای ارتقای فرهنگ نقد و انتقاد و کمک به پیشرفت فرهنگ و اخلاق جامعه، تلاش کنیم به جای توهین و تمسخر دیگران، نظرات و استدلال هایمان را در رد یا قبول مطالب عنوان کنیم.
نظر شما *


Iran, Islamic Republic of
هر کس که در راه تحقق رسالت دین خدا روزگار خود را سپری می کند و دغدغه حفظ و گسترش دین را دارد، مرگ او نیز فی سبیل الله است؛
-------
و در اینجا باید مفهوم دین خدا و مفهوم رسالت دین خدا را دقیق شرح بدهید. و از همینجاست که اختلافات شروع می شود و هر کس معتقد است دین خدا آن چیزی است که او فهمیده.
Iran, Islamic Republic of
ببین کی از شهادت حرف میزنه. کسی که هیچ اعتقادی به اسلام و معاد نداره و به راحتی دیگران رو تکفیر میکنه