اين سخنان يعني اولاً جدال با حكومت پهلوي جدال مردمي نبود و نخبگان انقلابي از سويي و حاكمان پهلوي از سويي ديگر اين جدال را شكل دادند... ثانياً انگيزه خواص و بزرگان انقلاب از قيام عليه پهلوي را كسب قدرت از طريق شورش اجتماعي معرفي ميكند. به همين سادگي و با چند جمله، انقلاب اسلامي و قيام ميليوني مردم ايران دعوايي بر سر قدرت معرفي ميشود، آن هم دعواي نخبگان و حكومت و نه دعواي مردم. در حالي كه مردم ايران از اقشار مختلف از حكومت پهلوي به ستوه آمده بودند و امام خميني و خواص يارانش فقط اين نارضايتيها را مديريت و رهبري كردند؛ نه آنكه چون در قدرت نقشي نداشتهاند، مردم را به خيابان كشاندهاند كه به قدرت برسند!